«روز ملی فناوری هسته‌ای» بدون خودحقیرپنداران

۲۰ فروردین ۱۶ سال پیش بود که مناسبتی تحت عنوان «روز ملی فناوری هسته‌ای» در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران درج شد و علت نامگذاری چنین روزی، دستیابی ایران به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای و راه‌اندازی زنجیره کامل غنی‌سازی اورانیوم اعلام شد.
امسال نیز در حالی شانزدهمین سالروز ملی فناوری هسته‌ای با حضور رئیس‌جمهور کشورمان برگزار خواهد شد که همچنان غرب تلاش دارد با اهرم تحریم، تهدید و تحقیر مانع توسعه صنعت هسته‌ای ایران در ابعاد مختلف صلح‌آمیز آن شوند.
عصبانیت غرب در برخورد با «روز ملی فناوری هسته‌ای» که محوریت آن دستیابی ایران به غنی‌سازی است، آغاز سلسله دشمنی‌های جدیدی شد که آثار و پیامد‌های آن را می‌توان به صورت واضح طی ۱۶ سال اخیر مشاهده کرد.
باید توجه داشت که هدف اصلی غرب طی ۱۶ سال اخیر در دو مورد اصلی قابل احصاست؛ نخست تعطیلی صنعت هسته‌ای و دست‌کم «حفظ ویترینی صنعت هسته‌ای ایران با محدودسازی غنی‌سازی اورانیوم» و دوم «تزریق روحیه خودکوچک‌بینی به جامعه ایران» با تعمیق مفاهیمی مانند «ما نمی‌توانیم.» غنی‌سازی تحقق رؤیای ۵۵ ساله


نامگذاری چنین روزی در سال ۱۳۸۵ در حالی صورت گرفت که سه سال پیش از آن، کشور‌های غربی با بسترسازی سازمان منافقین با طرح ادعا‌هایی مبنی بر ابعاد نظامی- اتمی ایران، فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را زیر سؤال برده و موانع جدی را در مسیر پیشرفت‌های هسته‌ای کشورمان ایجاد کردند، اما فضاسازی علیه صنعت هسته‌ای ایران در حالی رسماً از سال ۱۳۸۲ آغاز شد که در طول سال‌های پیش از آن کشور‌های غربی بر اساس توافقات خود با دولت ایران متعهد بودند غنی‌سازی اورانیوم را برای ایران بومی‌سازی کنند؛ تعهدی که هیچ گاه عملی نشد؛ سابقه فعالیت‌هایی که شروع آن به سال ۱۳۳۹ بازمی‌گردد و در سال ۱۳۵۲ به تأسیس سازمان انرژی اتمی کشورمان و امضای قرارداد ساخت نیروگاه بوشهر منتهی می‌شود. سال ۲۰۰۲ (مرداد ۱۳۸۱) بعد از ۵۲ سال که از آغاز فعالیت‌های هسته‌ای ایران طی شد، سازمان منافقین در نشست خبری در شهر واشنگتن امریکا مدعی فعالیت‌های پنهانی جمهوری اسلامی ایران در عرصه هسته‌ای شد و اقدام به انتشار گزارشی کرد که در آن از وجود تأسیسات غنی‌سازی نطنز و آب سنگین اراک سخن به میان آمده بود. نیویورک تایمز در همان برهه زمانی نوشت که سرویس‌های اطلاعاتی امریکا، انگلیس و اسرائیل به فعالیت‌های پنهانی ایران دست پیدا کرده‌اند. پیرو این ادعا، سازمان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دو قطعنامه ضدایرانی صادر کرد و در نهایت در سال ۲۰۰۳ ایران با سه کشور فرانسه، آلمان و انگلیس سه توافقنامه سعدآباد، بروکسل و پاریس را امضا کرد و بر اساس آن تعلیق فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در‌آورد. اجرایی نشدن تعهدات کشور‌های اروپایی، منجر به آن شد که طرف ایرانی تعلیق صنعت هسته‌ای را کنار بگذارد که در نهایت شورای امنیت سازمان ملل شش قطعنامه علیه کشورمان صادر کرد.
در زمان رژیم پهلوی امریکا، آلمان و فرانسه در مقاطع زمانی مختلف بحث تولید ۲۰ هزارمگاوات برق به وسیله انرژی هسته‌ای را مطرح و آلمان ساخت دو رآکتور هزار مگاواتی در بوشهر را آغاز کرد، اما با وجود پیشرفت ۸۵ درصدی با پیروزی انقلاب اسلامی، تعهدات خود را اجرایی نکردند.
امریکا هم یک رآکتور پنج مگاواتی در کوی دانشگاه تهران و سازمان انرژی اتمی برای تولید دارو ساخت و تعهد داد ۲۰ مگاوات سوخت مورد نیاز آن را تأمین کند و سومین مورد هم ساخت رآکتور ۳۶۰ مگاواتی به دست فرانسوی‌ها بود که کنار رودخانه کارون با ۱۰ درصد پیشرفت ناتمام ماند. تاب غرب با غنی‌سازی از کف رفت
همانطور که اشاره شد، غرب با عملیات روانی گسترده‌ای که علیه صنعت هسته‌ای کشورمان به ویژه از سال ۱۳۸۲ به بعد در سطح بین‌المللی صورت داد، تلاش کرد فعالیت‌های علمی و صلح‌آمیز هسته‌ای کشورمان را ابعاد نظامی- اتمی بدهد، آن هم با این هدف اصلی که «غنی‌سازی» را به عنوان دستاورد بی‌بدیل تحت‌الشعاع قرار دهد و مانع از توسعه آن شود.
«غنی‌سازی اورانیوم» به قدری برای کشور‌های غربی و حتی سایر کشور‌های ۵+۱ اهمیت داشته است که آن‌ها در مقدمه برجام نیز تأکید و تصریح کرده‌اند جمهوری اسلامی ایران تنها «حق دسترسی» و نه «حق دستیابی» به غنی‌سازی اورانیوم را دارد؛ موضوعی که باید از آن به عنوان یک حفره حقوقی فاحش که تضییع‌کننده منافع جامعه ایرانی است و پیش از این بار‌ها در همین روزنامه به آن اشاره شده است، مورد توجه قرار داد، چراکه مفهوم حقوقی این دو عبارت کوتاه، باهم تفاوت اساسی و فراوانی دارند، کمااینکه از باراک اوباما گرفته تا جان کری و وندی شرمن و سایر مقامات امریکایی در همان روز امضای برجام نیز تأکید فراوانی داشتند که حقی تحت عنوان «حق غنی‌سازی» برای ایران به رسمیت شناخته نشده است!
بدیهی است هدف نهایی غرب در مواجهه با فعالیت‌های هسته‌ای ایران «تعلیق غنی سازی» است؛ هدفی که در صورت تحقق به این معنا بود که ایران تنها می‌تواند فعالیت‌های ویترینی هسته‌ای داشته باشد چراکه بنیان و اساس توسعه و پیشرفت در صنعت هسته‌ای غنی‌سازی آن هم به صورت بومی است که باید از آن تحت عنوان نیرومحرکه فعالیت‌های هسته‌ای یاد کرد. ترویج روحیه ما نمی‌توانیم در جامعه ایرانی
بومی‌سازی صنعت هسته‌ای در ایران و دستیابی به غنی‌سازی اورانیوم، روحیه ما می‌توانیم را در جامعه ایرانی زنده کرد، در نقطه مقابل آنچه انگلیس و امریکا در طول دوره قاجاریه و پهلوی تلاش داشتند به جامعه ایرانی تزریق کنند حاوی دستاورد‌های بزرگی برای آنان نیز شد از جمله اینکه بخش‌های بزرگی از خاک ایران را از کشور جدا کردند، به جای پادشاهان ایران تصمیمات آنی و کلان می‌گرفتند و با تحمیل قرارداد‌های استعماری منافع ملی ایران را به تاراج بردند، البته «ترویج فرهنگ وابسته‌گرایی» در حالی پس از پیروزی انقلاب به ویژه با مدل مدنظر جریان غرب‌گرا پیش می‌رفت که بومی‌سازی صنعت هسته‌ای توانست بسیاری از اهداف ازپیش‌تعیین‌شده غرب و جریان تحت حمایت آن‌ها را به بن بست بکشاند، کمااینکه در همان ایامی که روز ملی فناوری هسته‌ای رسانه‌ای شد، رسانه‌ها و شخصیت‌های همین جریان با ابراز تمسخر و استهزا نسبت به آن گارد گرفتند.
حس خودکوچک‌بینی و حقارت سیاستمداران داخلی در مقابل غرب که با به چالش کشاندن فرهنگ مقاومت و ایستادگی در برابر نظام سلطه و تولید ادبیات غیرانقلابی و ضدمنافع ملی آغاز شد، نهایتاً منجر به تنزل جایگاه کشور به دوران قبل از انقلاب و مشابه دوره قاجاریه و شاهنشاهی شد.
اظهاراتی مانند «بگذارید با خود روراست باشیم، ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی برتری نداریم»، «تربیت عقلی در خانواده و مدرسه بسیار ضعیف است. در نتیجه ما احساسی، غریزی و پوپولیستی تربیت می‌شویم، صدا و سیمای ما هم متأسفانه به این جریان کمک می‌کند»، «از یک لبوفروش یا راننده تاکسی که تمام روز را سرگرم حل مشکلات معیشتی‌اش است، درباره جریان هسته‌ای نظرخواهی می‌کنید» و «امریکا می‌تواند با یک بمب، تمام سیستم دفاعی ایران را از کار بیندازد» همگی ناشی از روحیه خودکوچک‌بینی است که حتی می‌تواند یک شبه منافع ملی کشور را به باد دهد. اهمیت بی‌بدیل روز ملی فناوری هسته‌ای
درج مناسبت‌هایی نظیر «روز ملی فناوری هسته‌ای» که به دور از شعارزدگی است و بر اساس واقعیت محض «دستیابی بومی به غنی‌سازی اورانیوم» که در ابعاد مختلف علمی، پزشکی و غیرنظامی کاربرد دارد، نه تنها می‌تواند به رشد و تعالی جامعه ایرانی در حوزه‌های مختلف کمک کند بلکه تلاش غرب و جریان غرب‌گرای داخلی برای القای روحیه خودحقیرپنداری را نیز خنثی می‌کند.