دورنماي مذاكره در قطر

تحركاتي كه اخيرا در حوزه مذاكرات هسته‌اي ايجاد شده و بر اساس آن دو طرف پذيرفته‌اند تا دور تازه گفت‌وگوها را اين‌بار در قطر دنبال كنند، واجد ويژگي‌هاي خاصي است كه مي‌تواند چشم‌اندازهاي تازه‌اي را براي هر دو طرف شكل دهد. نكته مهمي كه در اين اتمسفر تازه نمايان شده، آن است كه همزمان با اين فضاي تازه از يك طرف امكان نزديك كردن ديدگاه‌هاي ايران و امريكا وجود دارد و از سوي ديگر اين گفت‌وگوها مي‌تواند زيربناي كاهش تنش‌ها و نزديكي ايران و عربستان را در سطوح منطقه‌اي پايه‌ريزي كند. نبايد فراموش كرد، مذاكرات در قطر همزمان با نزديك شدن سفر بايدن به عربستان برنامه‌ريزي شده است. با توجه به اينكه بحران اوكراين در حال گسترش است و دنيا با بحران كمبود انرژي مواجه شده، امريكا مايل نيست هيچ بحران جديدي در منطقه خاورميانه ايجاد شود. به هر حال حضور ايران در بازار نفت مي‌تواند بخش قابل توجهي از مشكلات انرژي در سطح جهان را مهار كند. مبتني بر اين رويكرد است كه امريكايي‌ها تصميم گرفته‌اند كه به هر قيمتي مشكل‌شان با ايران را حل و فصل كرده و زمينه احياي برجام را فراهم سازند. سفر اخير جوزپ بورل به تهران نيز در راستاي چنين رويكردي برنامه‌ريزي و اجرا شد تا پيام تازه امريكا به ايران منتقل شود. البته از ابتدا هم مشخص بود، پاره خط گفت‌وگوهاي برجامي از دو راس اصلي ايران و امريكا شكل گرفته است. در واقع معادله اصلي، تفاهم ميان ايران و امريكاست و در صورتي كه اين دو كشور بتوانند به تفاهم برسند، ساير گزاره‌ها نيز با اين موضع هماهنگ خواهند شد. (يا ناچار به هماهنگي هستند) به نظر مي‌رسد در اين بازه زماني هم ايران و هم امريكا متوجه شده‌اند كه بايد نسبت به خواسته‌هاي حداكثري خود، انعطاف داشته باشند تا بتوانند به توافق برسند. ضمن اينكه هر دو كشور هم به احياي برجام نياز دارند. 
ايران از دل اين سند به دنبال لغو تحريم‌ها، بازگشت به بازارهاي نفتي، توسعه مناسبات ارتباطي و تجاري با جهان و حل مشكلات اقتصادي خود است و دولت بايدن نيز به برجام احتياج دارد تا در آستانه انتخابات كنگره كارنامه خالي خود در حوزه سياست خارجي را پربار سازد. بر اين اساس به نظر مي‌رسد بعد از توقف چند ماه در مذاكرات مسير تازه‌اي باز شده است كه مبتني بر آن مي‌توان كرانه‌هاي تفاهم احتمالي را مشاهده كرد. بنابراين، مذاكراتي كه قرار است در قطر برگزار شود با دو هدف برنامه‌ريزي شده؛ نخست اينكه خود مذاكرات به انجام برسد و زمينه احياي برجام فراهم شود. دوم اينكه پلي ميان ايران و كشورهاي حوزه خليج فارس (به خصوص عربستان) از اين طريق ايجاد شود. اما برخي افراد و جريانات گمانه‌هايي را پيرامون مذاكرات مستقيم ميان ايران و امريكا در قطر مطرح مي‌كنند كه به نظرم اين گزاره محتمل نيست. هنوز ضريب اطمينان مورد نظر ايران به دست نيامده است كه بر اساس آن مذاكره‌كنندگان ايراني بخواهند روبه‌روي مقامات امريكايي پشت يك ميز بنشينند و بر سر برجام گفت‌وگو كنند. اين احتمال با توجه به اينكه مساله خارج شدن نام سپاه پاسداران از ليست تحريم‌ها از دستور كار خارج شده، بسيار بعيد است. در واقع امريكايي‌ها، حركت قابل قبولي انجام نداده‌اند كه مبتني بر آن، ايران بخواهد آنها را براي گفت‌وگوي مستقيم به رسميت بشناسد. البته در حوزه ديپلماسي، هيچ رخدادي، ابدي نيست و ممكن است در آينده شرايطي به وجود بيايد كه باعث گفت‌وگوي مستقيم ميان دو كشور شود.