«بنگاه‌داران سنتی‌کار» مانع ظهور شرکت‌های دانش‌بنیان!

اساساً شرکت‌های دانش‌بنیان با این هدف وارد چرخه تولید می‌شوند که با کمترین هزینه کیفی‌ترین محصول را تولید کنند، به طور نمونه تصور کنید یک بانک تماماً الکترونیکی بدون اینکه مثل سایر بانک‌ها کلی شعبه، نیروی انسانی، ملزومات اداری، هزینه تعمیر و نگهداری ساختمان‌ها داشته باشد، صرفاً با یک ساختمان مرکزی و اپلیکیشن و درگاه اینترنتی خدمات بانکی ارائه می‌دهد و برخورداری از هزینه‌های جاری پایین‌دست برتری را در رقابت با بانک‌های دیگر از‌آن آن‌ها کرده است، اما کار به این سادگی‌ها هم نیست که بنگاه‌داران سنتی بگذارند به همین سادگی‌ها اشخاص نخبه، صاحب اندیشه و هوش و دانش بالا به سادگی به ایده‌های خود جامه عمل بپوشانند.
تصور کنید اگر قرار بود عرصه رقابت در حوزه وسایل صوتی و تصویری همچنان مثل قدیم بود، انسان برای گوش دادن یک صوت باید یک نوار و ضبط صوت می‌داشت، گاه دانشجویان و طلبه‌هایی که مجبور بودند صدای استاد را در کلاس درس و حوزه ضبط کنند، هم متحمل هزینه می‌شدند و هم اینکه نگهداری این حجم از نوار و ضبط صوت بخشی از کتابخانه را در خوابگاه دانشجویی و حجره طلبگی به خود اختصاص می‌داد، پس بنابراین با گذر زمان و فراهم آمدن فضایی که زمینه‌ساز رشد شرکت‌های دانش‌بنیان در عرصه صوت و تصویر شد، شاهد دستاورد‌های امروزی در عرصه مذکور هستیم، به طوری که گاه در یک موبایل و گوشی همراه هوشمند علاوه بر امکان ضبط صوت و تصویر می‌توان کلی دیتا بیس را در این وسیله ذخیره کرد.
در حوزه بانکداری نیز باید عنوان داشت روزگاری بانک‌های بزرگ دنیا کلی شعبه و نیروی انسانی و ملزومات اداری و ساختمان و تأسیسات داشتند که همه این لوازم و امکانات در هزینه بانکداری و واسطه‌گری بین سپرده‌گذار و تسهیلات‌گیرنده و مشتریان دیده می‌شد و بالطبع در تعیین نرخ بهره در اقتصاد مؤثر بود، اما با گذر زمان بانک‌ها دیگر یک ساختمان مرکزی داشتند و یک درگاه اینترنتی که به مشتریان خود خدمات در عرصه بین‌المللی و منطقه‌ای و درون و برون کشور ارائه می‌دادند.
بی‌شک وقتی محصولی باکیفیت‌تر و ارزان‌تر نسبت به گذشته ارائه می‌شود، هم مطلوب نظر مصرف‌کننده و مشتریان است و هم اینکه به کارکرد بهتر اقتصاد منجر می‌شود، زیرا وقتی یک بانک با هزینه‌های بسیار ناچیز به مشتری خدمات می‌دهد، عملاً ضامن بقای آن است و البته ممات رقبایی که دل به تغییرات و ورود به عرصه‌های رقابتی نمی‌دهند.


وقتی میوه رقابت سالم در اقتصاد و هر بخش دیگری آن می‌شود که محصول کیفی و ارزان دست مصرف‌کنندگان برسد، بالطبع فراهم آوردن زمینه برای ایجاد رقابت سالم مستمر در اقتصاد یکی از خواسته‌های مردم در کشورهاست، زیرا اگر رقابت نباشد، برخی بنگاه‌های تنبل و انحصارگر ترجیح می‌دهند با همان شرایط اولیه اقدام به تولید کنند و بخشی از سود تولید سنتی را در جهت حذف رقبای جدید و اشخاص نخبه و صاحب فکر و اندیشه و طرح و خلاق به‌کارگیری کنند.
اگر حاکمیت‌ها در اقتصاد‌های بین‌المللی فضای رقابتی را در عرصه اقتصاد فراهم نمی‌آوردند، هنوز همان وسایل الکترونیکی قدیمی ضبط صوت وجود داشت و مردم مجبور بودند نیاز‌های خود را با همین وسایل برطرف کنند و بانک‌های سنتی دنیا همچنان کلی ساختمان و شعبه و تأسیسات و نیروی انسانی داشتند، به طوری که باید چندین درصد از نرخ تسهیلات را صرفاً برای تأمین هزینه‌های بانکداری سنتی از وام‌خواه دریافت کنند، به طوری که در نهایت مشخص می‌شد بخشی از تورم موجود در جامعه و نرخ بهره بالا در اقتصاد از ناحیه بانکداری سنتی پدید می‌آمد، پس بنابراین اگر امروز در دنیا شاهد وجود محصولات کیفی و ارزان‌قیمت در حوزه‌های مختلف هستیم، یکی از مهم‌ترین دلایلش این است که سیاستگذاران عرصه اقتصاد به این نتیجه رسیده‌اند که باید از شکل‌گیری رقابت سالم در حوزه‌های مختلف بین اشخاص حقیقی و حقوقی حمایت کنند و انحصار‌ها و امضا‌های طلایی را از بیخ و بن از بین ببرند.
خوشبختانه در ایران مقام معظم رهبری سال‌های سال است سیاستگذاران دولتی را نسبت به ایجاد رقابت سالم در اقتصاد توجه می‌دهد و حتی به صراحت از توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان حمایت کرده‌اند، با بررسی محصولات دانش‌بنیان به این مهم می‌رسیم که ابتدا با یک فکر و اندیشه جرقه تولید یک محصول کیفی و ارزان‌تر از محصولات مشابه در یک ذهن به وجود آمده و سپس مراحل تجاری‌سازی این تولید یکی پس از دیگری طی شده است.
در واقع سیاستگذار باید توجه داشته باشد که در برابر شرکت‌های دانش‌بنیان گاه امکان دارد شرکت‌های سنتی و کلاسیک کار قد علم کنند و مانع رشد و توسعه شرکت‌های مذکور و ایده‌ها و طرح‌هایی که می‌تواند انقلابی در تولید به پا کنند، شوند، از این رو نباید تصور کرد صرفاً با تأمین مالی شرکت‌های دانش‌بنیان کار تمام شده است و به زودی اقتصاد دچار تحول می‌شود و به واسطه جایگزینی تولید دانش‌بنیان با تولید سنتی هم بهره‌وری رشد می‌کند و هم اینکه اقتصاد به جهت کنترل تورم و رشد بهره‌وری دچار تغییر مثبت می‌شود.
آنچه از وضعیت طی‌شده در تاریخ شرکت‌های دانش‌بنیان در اقتصاد‌ها می‌توان فهمید این است که در بخشی از مسیر رشد و توسعه این بنگاه‌ها، معمولاً بنگاه‌های بزرگ و سنتی‌کار تلاش می‌کنند طرح‌ها و ایده‌های دانش‌بنیان را خریداری کنند و وقتی با مقاومت صاحبان این ایده‌ها روبه‌رو می‌شوند، از نفوذ خود استفاده می‌کنند و سنگ‌هایی پیش پای این اشخاص می‌اندازند که به سادگی نتوانند طرح‌های خود را به مرحله تولید تجاری‌سازی‌شده برسانند.
از آنجا که بنگاه‌های سنتی فعال در هر رشته دارای اتحادیه دو صنف و کانون هستند، معمولاً بازار را دائم تحت رصد و بررسی خود دارند تا تولید جدید و ارزان و غریب وارد عرصه انحصاری آن‌ها نشود، از سوی دیگر این اشخاص رابطه و نفوذ خوبی روی بخش رگلاتوری و مجوزدهنده رشته فعالیت خود دارند و وقتی شرکت‌های دانش‌بنیان قصد اخذ مجوز و پروانه‌های تولید دانش‌بنیان یک محصول را دارند، پیش پای آن‌ها کلی سنگ‌اندازی می‌کنند تا این اشخاص خسته شوند و نهایتاً یا طرح و ایده را به آن‌ها بفروشند یا اینکه به نوعی کپی طرح دانش‌بنیان را به شکلی به دست بیاورند.
اشکال دیگری هم وجود دارد که در آینده جزئی‌تر به آن اشاره می‌شود، اما نکته این است که رقابت سالم در اقتصاد به خودی خود شکل نمی‌گیرد و باید سیاستگذار فضا و شرایطی را فراهم بیاورد که شرکت‌های دانش‌بنیان به شکل واقعی در مواقعی که با سنگ‌اندازی‌ها و عبور از کانال‌های یأس و ناامیدی ایجاد شده است، توسط صاحبان امضا‌های طلایی و تولیدکنندگان سنتی روبه‌رو می‌شوند، از طرف سیاستگذار و قانونگذار و قوه عدلیه مورد حمایت جدی قرار بگیرند.
باید پذیرفت جمهوری اسلامی ایران برای تربیت نخبگان هزینه مادی و معنوی فراوانی متحمل شده است و بسیاری از این اشخاص دل در گرو این انقلاب دارند و برای اینکه این کشور را متحول کنند با تمام سختی‌ها ترجیح می‌دهند در ایران اسلامی طرح‌های دانش‌بنیان خود را پیاده کنند، با درک چنین روحیه‌ای سیاستگذار هم باید اتاق حمایتی شبانه‌روزی را از این اشخاص تشکیل دهد تا در هر مرحله‌ای از کار توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان، فرایند با مشکل مواجه شد، سریعاً چالش برطرف شود تا کم‌کم شاهد تبدیل اقتصاد پرهزینه سنتی به اقتصاد بهره‌ور دانش‌بنیان باشیم.