فعال‌سازي واحد بازرسي سازمان‌ها

امیررضا واعظی آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا گزارش‌هاي رئيس‌جمهور در نشست خبري ديروز خود بسيار اميدوار کننده بود. جايي که به نکته‌اي اشاره کرد مبني بر اينکه اگر در استان‌هاي مختلف ديدارهايي دارد اعتقاد و باورش اين است که مديريتش کارتابلي نيست و ميداني است و عدالت اقتضا مي‌کند که از نزديک برخي از مسائل و مشکلات مردم را لمس کنيم. خب اين کار خوبي است اما در ذهن هم متواتر مي‌شود که وقتي رئيس‌جمهور به استان‌ها مي‌رود مديران اجرايي به خوبي به وظايف خود نمي‌پردازند، چراکه اگر مديران اجرايي به خوبي به وظايف خود بپردازند، اطلاعات را جمع آوري و به دولت منعکس کنند؛ دولت مي‌تواند تصميماتي را داشته باشد. البته اين يک برداشت است اما محسناتش همان‌طور که گفته شده تصميمات پشت درهاي بسته نيست و بر اساس رصد مسائل است. نکته ديگري که رئيس‌جمهور بدان اشاره کرد مبارزه با ساختار فسادزا بود. يعني در جاهايي ساختار فسادزاست و تالي فاسد ايجاد مي‌کند و رئيس‌جمهور حتي بحث امر به معروف و نهي از منکر را مطرح کرد که بيشتر به مسئولان دولتي تلنگر بزند. اما واقعيت امر اين است که مدت‌هاست نظارت‌هاي درون سازماني ضعيف است و همين مساله موجب شده تا تالي فاسد‌هايي ايجاد شود و نارضايتي‌هايي نيز براي مردم ايجاد گردد. اگر نظارت‌هاي درون سازماني به‌طور سازمان يافته انجام گيرد هم کار سازمان بازرسي کل کشور کشور را آسان‌تر مي‌کند و هم اينکه نارضايتي مردم قطعا کمتر خواهد شد. به نظر مي‌رسد که اگر آقاي رئيس‌جمهور به تمام وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها دستور بدهد که واحد بازرسي‌ها را مهيا کند يا اينکه مجددا احيا کند و فارغ از بحث وجود سازمان حراست يک ورود جانانه و جدي داشته باشد خواهد توانست گام بزرگي در مبارزه با ساختار فسادزا انجام دهد. در گذشته‌ها شاهد بوديم که افراد متخصص و باتجربه در اين حوزه‌ها حضور داشتند و بازرسي‌هاي نوبه‌اي در سازمان و يا وزارتخانه مي‌کردند که مي‌توانست نقش بسيار مهمي را ايفا کند. نقطه قوت ديگر دولت پرهيز از حواشي بوده است. اين دولت حواشي بسيار کمي داشته و تجربه دولت‌هاي ديگر را در نظر گرفته و سعي کرده که به جاي حواشي بيشتر به متن بپردازند که آن را مي‌توان از يکي از نقاط بسيار خوب دولت ارزيابي مي‌شود. البته موانعي هم به لحاظ مديريتي بوده که اميد مي‌‌رود اين موانع با شناسايي نوع موانع و مشکلاتي که در حوزه‌هاي مختلف بوده بتواند به رفع اين موانع بپردازد. بخشي از اين موانع ساختاري بوده، بخشي مربوط به نيروي انساني و بخشي نيز به قوانين و مقرراتي که کارآمدي خود را از دست داده باز مي‌گشته است. بحث ديگر شکست حلقه مديران بوده و همان‌طور که مي‌دانيم نزديک به دو دهه اين اتفاق افتاد و در گذشته همواره مديران خاصي حضور داشتند ولي نبايد فراموش کنيم که اگر بخواهيم حلقه مديران را بشکنيم ابتدا بايد ساختاري در تربيت نيروي مدير برنامه داشته باشيم. اگر ما ساختاري و نظام‌مند در تربيت مدير ورود نکنيم انتخاب‌ها سليقه‌اي خواهد بود و در انتخاب مديران آزمون و خطا نيز وجود خواهد داشت.