کلام و حرف مسئولان

امید فراغت روزنامه‌نگار  
 
 
 


سال‌هاست برخي مديران دستگاه‌هاي اجرايي به تعبيري گويا فقط تبديل به سخنگويان دستگاه‌هاي تحت مديريت‌شان شده‌اند و بدون اينکه درستي و نادرستي داده‌ها را در کار‌گروه‌هاي تخصصي تجزيه و تحليل کنند، آن داده‌ها را به جامعه تحويل مي‌دهند و متوجه نيستند که آمارها و داده‌هاي بعضا اشتباه چه نتايج و تاثيرات منفي در بطن جامعه مي‌گذارد. جامعه امروز ايران اثرات مثبت و منفي سياست‌هاي اقتصادي و معيشتي را از طريق درآمد و هزينه‌هايي که دارند، به صورت عيني متوجه مي‌شوند بنابراين تبليغات و پروپاگانداهاي رسانه‌اي موجب رضايتمندي نمي‌شود براي مثال کسي که براي تهيه دارو تلاش مي‌کند به صورت دقيق متوجه سياست‌هاي درماني و بهداشتي مي‌شود. فردي که براي تهيه نيازهاي اوليه زندگي در بطن جامعه داد و ستد مي‌کند، به صورت دقيق متوجه سياست‌هاي خرد و کلان مي‌شود بنابراين وقتي نتايج سياست‌ها در موضوع اقتصادي، فرهنگي، سياسي و... در بطن جامعه موجوديت عيني پيدا مي‌کند، برخي مسئولان نبايد بدون مشورت با کارگروه‌هاي متخصص، داده‌ها را در اختيار جامعه قرار دهند. گاه احساس مي‌شود برخي مسئولان براي مردم صحبت نمي‌کنند بلکه مخاطب‌شان افراد و نهادهاي ديگري هستند تا به آنان تفهيم موقعيت کنند که اوضاع به سامان است، اما چنين رويه‌اي هم درست نيست چرا که آنان را دچار خطاي محاسباتي مي‌کند و به تعبيري آنان را در فرآيند زمان به چالش مي‌کشد. متأسفانه يکي از پاشنه آشيل‌هاي برخي مديران اين است که هنوز به درستي نحوه مواجهه با جامعه امروز را فرا نگرفته‌اند بر همين اساس حرف و کلام‌شان به جاي اينکه باري از دوش مردم بردارد، باري هم به آن اضافه مي‌کند. وقتي جامعه‌اي به واسطه فناوري و تکنولوژي قد کشيده است مسئولان آن جامعه بايد متناسب با درک و شناخت عمومي جامعه حرف بزنند در غير اين صورت عنصر رضايت عمومي به عنوان يکي از پايه‌هاي نگهدارنده ساختار، آسيب مي‌بيند. قديمي‌ها مي‌گفتند گلو، هفت بند دارد بنابراين وقتي قرار است حرف و سخني براي مخاطب و جامعه بيان شود بايد آن حرف و سخن را مزه‌مزه کرد تا به درستي ادا شود. اينکه بدون در نظر گرفتن قد، قواره و مختصات جامعه هر حرف و سخني بيان شود، زيبنده جامعه امروز ايران نيست.