حافظ خلاق و شیفتگان جهانی اش

آرانیان/ بهبودی نیا- حدود هفت قرن است که شعرش، وصف حال ایرانی‌هاست و مزارش، زیارتگاه ادب دوستان جهان. حافظ برای ما فقط یک شاعر نیست، او آینه احساسات و احوالات ما هم هست. برای همین است که در غم و شادی، خوشی و ناخوشی به دیوان غزلیاتش پناه می‌بریم و با خواندن غزلی از او حالمان خوب می‌شود. حافظ شیرازی در سال 727 هجری قمری به دنیا آمد و در سال 792 هجری قمری چشم از جهان فروبست. دیوان غزلیات حافظ با حدود 500 غزل، تنها یادگار این شاعر برای ماست؛ اما همین یادگار مختصر و مفید، به 37 زبان دنیا ترجمه‌شده و شاعران و نویسندگان بزرگ جهان را تحت تأثیر قرار داده است. امروز 20 مهر، روز بزرگداشت این شاعر بزرگ ایرانی است. به همین مناسبت با دکتر بهرام پروین گنابادی، دکتر کوروش کمالی سروستانی و دکتر علیرضا قیامتی، استادان زبان و ادبیات فارسی گفت‌وگو کرده‌ایم.     دکتر بهرام پروین گنابادی   چرا اطلاعات کمی از زندگی حافظ در دست داریم؟ یکی از ویژگی‌های جهان پیشامدرن این است که فرد خیلی سعی نمی‌کرده خودش را در جامعه نشان دهد و به عبارتی عرض‌اندام کند؛ به‌ویژه در جوامعی مانند جامعه ما که به‌نوعی منطق عرفانی بر آن حاکم است. مهم‌ترین خصیصه عرفان، این است که حجاب من شخصی را از بین می‌برد. برای همین شخصی مانند ابوسعید، هیچ‌گاه از واژه «من» برای مخاطب قرار دادن خودش استفاده نمی‌کند و «ایشان» را به کار می‌برد. در این جوامع، هیچ‌گاه نمی‌بینید شاعر یا نویسنده‌ای زندگی‌نامه‌اش را بنویسد. برای همین چیز زیادی از زندگی شاعری مانند حافظ نمی‌دانیم. دست‌کم آن چه می‌دانیم، چندان تعیین‌کننده نیست و با افسانه آمیخته است. علاوه بر این، خود حافظ هم نمی‌خواسته زیاد شناخته‌شده باشد. همه می‌گویند بعید است کسی با این توانمندی در شعر، فقط 500 غزل داشته باشد. او حتماً این‌ها را غربال کرده و آن چه را باقی‌مانده، محمد گل‌اندام در قالب دیوان گردآوری کرده است. اشاراتی که از زندگی حافظ در شعرش به دست می‌آید، متقن‌تر از افسانه‌هایی است که برایش می‌سازند؛ اشاراتی مانند تنها یک‌بار سفر رفتن او و از دست دادن جوانش از متن شعر او به دست می‌آید و این‌ها مستدل‌تر از چیزهایی است که تذکره‌نویس‌ها نوشته‌اند. پس این‌که گفته می‌شود حافظ غزلیاتش را چند بار اصلاح و ویرایش کرده و برای همین است که نسخه‌های مختلفی از دیوان او داریم، درست است؟  به‌طورقطع نمی‌توانیم بگوییم، ولی خیلی از حافظ‌پژوهان معتقد هستند که حافظ شعرهایش را ویرایش‌‌کرده و خودش واژه‌ها را تغییر ‌داده ‌است. دکتر اصغر دادبه در مقاله‌ای با ذکر نمونه با صراحت اشاره می‌کند که چنین اتفاقی به دست خود حافظ افتاده است. عده‌ای حافظ را به سرقت ادبی از آثار شاعران پیش از خود متهم می‌کنند. این ادعا درباره حافظ درست است؟ خیر. در هنر، اصلی وجود دارد که کسی که والاترین شکل یک مسئله را ارائه می‌دهد، نسخه به نام او می‌خورد. قبل از حافظ هم کسی را داریم که ویژگی‌های او را داشته باشد، اما می‌بینیم حافظ هر چه از هرکسی گرفته، خلاقانه عمل کرده است. برای همین نقطه اوج شعر فارسی است. حافظ تمام هنرها و فنونی که در آثار پیش از او هست، خلاق ارائه داده است. در هنر، هرکسی، هر چیزی را کمال‌یافته‌تر و خلاقانه ارائه دهد، سکه به نام او می‌خورد. به این دلیل نمی‌توانیم کار حافظ را در مقوله سرقت‌های ادبی بدانیم.       دکتر کوروش کمالی سروستانی   چه شد که پیشنهاد نام‌گذاری 20 مهر به نام حافظ را دادید؟ سال 1375 باهدف توجه بیشتر به مفاخر شیراز از جمله سعدی و حافظ، پیشنهاد نام‌گذاری روزهایی جداگانه به نام این دو شاعر بلندآوازه را مطرح کردم. پیش‌ از این، در تقویم کشور، هیچ روزی را به نام مفاخر ادبیات نداشتیم. درحالی‌که دیگر کشورها، روزهایی از سال را به نام مفاخر خود نام‌گذاری کرده بودند. با این نگاه، پیشنهاد نام‌گذاری روزی به نام روز حافظ و روز سعدی را مطرح کردم که با هر دو موافقت شد. در این مسیر با استاد بهاءالدین خرمشاهی، دکتر منصور رستگار فسایی، شادروان عبدالحسین زرین‌کوب و تعداد بی‌شماری از ادیبان، تبادل‌نظرهای فراوانی بر سر تعیین تاریخ دقیق این روز داشتیم. درنهایت با توجه به این‌که 70 بار از واژه مهر در دیوان حافظ استفاده‌شده، 20 مهر را به‌عنوان روز حافظ انتخاب کردیم. در سال 1377 این طرح در شورای فرهنگ عمومی کشور مطرح و روز بزرگداشت حافظ در تقویم ثبت شد. نام‌گذاری روزهایی به نام سعدی و حافظ باعث شد تا مسئولان فرهنگی کشور برای دیگر مفاخر ادبیات نیز روزهایی در تقویم ثبت کنند. خوشبختانه هم اکنون 15 روز فرهنگی در تقویم داریم. وضعیت حافظ‌پژوهی در ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟ برخلاف شاهنامه پژوهی که اولین پژوهش‌های آن در مسکو و فرانسه انجام‌شده است، در حافظ‌پژوهی پیشگام هستیم و اولین تصحیح، از آنِ علامه قزوینی است که هنوز اعتبار بالایی دارد. اگرچه دکتر خانلری، سلیم نیساری، امجدی شیرازی و هوشنگ ابتهاج نیز دیوان حافظ را تصحیح کرده‌اند، اما تصحیح علامه قزوینی، دقیق‌ترین تصحیح است. به نظر شما چرا ایرانی‌ها به تفأل زدن به دیوان حافظ علاقه دارند؟  استاد خرمشاهی درزمینه تفأل به دیوان‌های مختلف، کتابی به نام «فال‌های شگفت‌انگیز» نوشته ‌است که در آن به بحث مفصلی درباره چگونگی شکل‌گیری فال، در طول تاریخ ادبیات می‌پردازد و توضیح می‌دهد چگونه فال گرفتن به دیوان سعدی و حافظ رسیده است. در طول دوران، مردم ما با دیوان‌های مختلفی فال می‌گرفتند، اما زبان ایهام گونه حافظ و تفسیرپذیری شعر او باعث شده تا فال حافظ، بیشتر بین مردم رواج یابد و هرکسی آن چه می‌خواهد از شعر حافظ صید کند. برای شناساندن بیشتر حافظ به جامعه چه باید کرد؟ اگرچه روز حافظ در ایران و جهان، جایگاه خودش را پیداکرده و همه‌ساله برنامه‌هایی با این موضوع برگزار می‌شود، اما تا امروز در سینما و تلویزیون هیچ اثری درباره این شاعر جهانی ساخته نشده است. درحالی‌که دیگر کشورها درباره مفاخرشان، فیلم و سریال‌های متعددی ساخته‌اند. بی‌تردید شاعران بزرگ ایران ازجمله حافظ، شایسته توجهی بیشتر از بزرگداشتِ یک‌روزه هستند. سرمایه‌های ماندگار ما، همین مفاخر هستند که در صورت معرفی آن‌ها به جهانیان می‌توانیم چهره‌ای شایسته‌تر از کشورمان را به مردم دیگر کشورها نشان دهیم.       دکتر علیرضا قیامتی   چرا با غزل‌های حافظ حالمان خوب می‌شود؟ منِ حافظ، منِ همه انسان‌هاست. او چکیده احساسات بشری و به‌ویژه فرهنگ ایرانی را به تصویر می‌کشد. برای همین حالمان با شعرش خوب می‌شود. هیچ ملتی با هیچ شاعری این‌گونه ارتباط برقرار نمی‌کنند. شاعران بزرگی در جهان داریم؛ شکسپیر در انگلستان، دانته در ایتالیا، گوته در آلمان، اما هیچ‌کدام چنین ارتباطی با مردم خود برقرار نمی‌کنند. ایرانی‌ها حتی حاضرند حرف دل خود را به حافظ بگویند و با شعرش فال بگیرند؛ یعنی این‌قدر به او باور دارند که حالشان خوب می‌شود. منِ حافظ، منِ انسانی است و احساسات بشری را بیان می‌کند و درعین‌حال نشانه‌های روشن‌اندیشیِ ایرانی را هم پیش روی ما می‌گذارد. ترجمه اشعار حافظ به زبان‌های مختلف دنیا می‌تواند جانِ کلام او را بیان کند؟ ترجمه مهم است، ولی هیچ‌گاه ترجمه هیچ اثر و شاهکار ادبی‌ نمی‌تواند مانند اصلش مهم و مطرح باشد. فقط یک نمونه داریم و آن‌هم ترجمه رباعیات خیام به دست فیتزجرالد است که شاید بتوانیم بگوییم به شناخت بیشتر خیام در جهان کمک کرد. دلیلش هم این بود که شعر خیام از شعر دیگران ترجمه‌شده است و اصول ساده‌ای دارد و پرسش و ابهام‌هایی را مطرح کرده که برای هر انسان خردمندی مهم است؛ اما ترجمه شعر حافظ از همه ترجمه‌ها سخت‌تر است. خود فیتزجرالد می‌گوید من ابتدا خواستم شعر حافظ را ترجمه کنم، اما دیدم این سخن به‌هیچ‌روی ترجمه‌پذیر نیست. اشعار حافظ به 37 زبان زنده دنیا ترجمه‌شده و باوجود این‌که می‌گویند ترجمه فرانسه و ترکی‌اش عالی است، اما ادوارد براون می‌گوید هیچ‌کدام از این ترجمه‌ها نتوانسته یک درصد جایگاه حافظ را به مخاطب انگلیسی‌زبان، فرانسوی‌زبان یا ترک‌زبان بشناساند. به این دلیل که آرایه‌های ادبی، ایهام‌ها و ظرافت‌های ادبی حافظ را نمی‌توان منتقل و ترجمه کرد. آندره ژید، نویسنده و دانشمند بزرگ فرانسوی می‌گوید بزرگ‌ترین حسرت زندگی‌ام این است که زبان مادری‌ام فارسی نیست و نمی‌توانم سخن حافظ را درک کنم و باید با ترجمه بخوانم. واژه‌های حافظ ده‌ها معنادارند. کدام‌یک از شاعران و نویسنده‌های بزرگ جهان از حافظ تأثیر پذیرفته‌اند؟ رابیندرانات تاگور، شاعر بزرگ هندوستان به ایران آمد و به شیراز رفت و بر آستان حافظ سر تعظیم نهاد. لحظه مرگ این شاعر هم با شعر حافظ بود: «مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم/ جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها». او این بیت را خواند و جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. آرمان رنو، شاعر و نویسنده فرانسوی در «شب‌های ایرانی» سخت تحت تأثیر حافظ است. ویکتور هوگو در ابتدای کتاب شعرش، این بیت حافظ را آورده: «حال دل با تو گفتنم هوس است/ خبر دل شنفتنم هوس است». آندره ژید هم یک بیت حافظ را در ابتدای «مائده‌های زمینی» می‌آورد: «ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما/ آبروی خوبی از چاه زنخدان شما». نیچه، شاعر آلمانی نیز حافظ را ستوده است.