«تفاوت» را به رسمیت بشناسیم

هوشمند سفیدی
امروزه و در عصری که می‌توان آن را عصر "فراپسامدرن" نام نهاد، رهیافت مسلط، "تعامل‌گرایی" است؛ در این رهیافت، به رسمیت شناختن دیگران متفاوت به منظور حل مسئله "تفاوت‌ها" مدنظر قرارمی‌گیرد و بیشترین توجه به رفتارها و اعمال کنشگران قدرتمند و دارای عاملیت است که طی یک فرآیند پویا به ثمر می‌رسد، اختلاف مورد نقد و ارزیابی قرار می‌گیرد و می توان با دیگران و با وجود اختلاف و تفاوت، وارد یک فرآیند تعاملی شد؛ فرآیندی که طی آن فهم از "خویشتن" و "دیگری" ارتقاء می یابد و با تفاهم و تساهل، به تعامل و حتی همکاری منجر می شود؛ درواقع، مدل مذکور در پی آن است تا فضایی را بین افراط و تفریط و ساماندهی شکل دهد؛ این مدل که مبتنی بر "واقع گرایی انتقادی" است، سعی در نشان دادن این واقعیت دارد که می توان علی رغم تفاوت، وارد تعامل شد، زیرا "تشابه" و "عدم تشابه"، لازم و ملزم یکدیگرند و اگر بیش از حد بر عدم تشابه جدی و حاد، تأکید شود، "توانایی فهم دیگران" از دست خواهد رفت و اگر بیش از حد بر "تشابه" تأکید شود، توانایی ارج نهادن به تفاوت ها و درک "تفاوت" از دست خواهد رفت؛ بنابر این، شایسته آن است که تفاوت و تشابه، با هم مطرح شوند (فی، 1389 : 25)، و می توانند علی رغم تفاوت به تعامل بپردازند و سطوح این تعامل هم می تواند میان فرد با فرد، گروه با گروه جامعه با جامعه و یک فرهنگ با فرهنگ های دیگر باشد.
متأسفانه در حال حاضر، از نظر "برایان فی" بنیانگذار مکتب تعامل گرایی، جهان بینی هایی مثل خویشن محوری، اتمیسم ذره گرایی، کل گرایی، نسبی گرایی، جهان شمول گرایی و پلورالیسم، جملگی در باب تفاوت، راه افراطی می روند و در باب قدرت عاملیت، به راه تفریط می افتند و امکان تعامل را نادیده می گیرند (فی، 1389 : 32) بنابراین، در مدل مذکور، نه تنها فهم دیگری، بلکه "فهم خویشتن"، از رهگذر دیگری مبتنی بر "تفاوت ها" حاصل می شود؛ تفاوت هایی که جزایر دور افتاده از یکدیگر نیستند.
براساس آنچه مطرح شد، می توان این گونه نتیجه گرفت که امروزه، نمی توان "تفاوت" را انکار کرد؛ باید بپذیریم که تفاوت واقعیت است و تفاوت را ارج نهیم و به رسمیت بشناسیم و نیز در تأکید بر تشابه یا تفاوت، راه افراط و تفریط را نرویم و به تعامل بین تشابه و تعامل تأکید ورزیم، بدانیم نه می توانیم دیگران را مثل خود بکنیم و نه، خود می توانیم کاملاً مثل دیگران باشیم؛ هم تفاوت و هم تشابه، دو واقعیت غیرقابل انکار هستند، ما در زمانه ای به سر می بریم که با پدیده تعدد فرهنگی و چند فرهنگی مواجهیم، باید ببینیم چگونه می توانیم تعامل کنیم، بی تردید، تنظیمات عقلانیت محور، کلید حل این معماست.


ادامه دارد...