چرا نگاه ما به حضور خارجي‌ها صفر و صدي است؟

همزمان با قرارداد توتال و دعواهاي مربوط به حضور و عدم حضور خارجي‌ها در ايران، مستند «نامه هاي يك جاسوس نفتي» (ساخته مهدي افشار نيك) روز پنج شنبه گذشته اكران شد. در اين مراسم، وزيرنفت حرف‌هايي زد كه متاسفانه زيرسايه آن، اصل مستند مغفول ماند؛ درحالي‌كه واقعيت ماجراي اكران آن فيلم به طور خلاصه اين بود: «زنگنه، تحت تاثير مستند و حاضران بود و رسانه‌ها تحت تاثير آقاي وزير».
مدت‌ها بود كه كار انجام ساخت اين مستند توسط مهدي افشارنيك كه از روزنامه نگاران اين حوزه است، دنبال مي شد. خاطرم هست روزي كه گفت:« بالاخره شرايطي فراهم شد تا مستندي را كه دوست داشتم،بسازم». مستند براي اولين باردر فضايي اكران شد كه ما درگير بحث ورود يا عدم ورود خارجي‌ها به كشور (وبه‌خصوص صنايع نفتي) بوديم. روز پنج‌شنبه، جمع زيادي از دوستان به دعوت سازنده به تماشاي فيلم نشستند؛ جمعي كه در آن‌ها از نمايندگان فعلي و گذشته مجلس و شوراي شهر حضور داشت تا روزنامه‌نگاران پرسابقه و جوان. از استادان اهل ادبيات و هنر گرفته تا فعالان سياسي و حتي زندان رفته‌هاي سال هاي پس از 88. براي همين بود كه زنگنه وقتي درپشت تريبون به چهره‌ها نگاه كرد، گفت:« جمع كردن اين افراد؛ يعني يك سرمايه اجتماعي بزرگ».
زنگنه، تحت تاثير اين جمع و به خصوص تحت تاثير فيلم، حرف‌هايي زد كه در رسانه‌ها بازتاب زيادي داشت. او از ماركسيست اسلامي انتقاد كرد و بهترين نوع قرارداد نفتي را به زعم خود «واگذاري امتياز مخازن» بيان كرد. اما چرا زنگنه آن حرف‌ها را زد؟ در فيلم چه چيزي ديده بود كه وارد اين بحث‌ها شد؟
فيلم مستند مهدي افشارنيك به يك دوگانه بسيار مهم اشاره مي‌كند؛ دوگانه خوب يا بد بودن خارجي. خارجي‌‌هايي كه به ايران مي‌آيند و در ميان ما زندگي مي‌كنند و بعد خاطراتي از خود برجاي مي‌گذارند. كارگردان از درخت «لير» به‌عنوان نمادي از نگاه ما به خارجي‌ها استفاده كرده بود؛ درختي متفاوت كه در جنوب ايران مردم به آن نگاهي توام با دوگانه «ترس» و «تقدس» دارند. «لير» براي آن‌ها هم عامل خوشبختي و شفاست و هم محلي براي زندگي «جن». براي همين است كه «الیزابت ترومن» (يا همان جاسوس نفتي) در يكي از نامه‌ها به خواهرش مي‌نويسد: «نگاه اين مردم به ما، مانند نگاه‌شان به همين درخت است». نگاه فيلم به خود ترومن نيز از همين جنس است. او «جاسوس نفتي است» اما در عين حال گزارش‌هاي اجتماعي فرهنگي كه از ايران تهيه كرده، باعث شده تا به مردم ايران نزديك شود و آن‌قدر واقع‌بينانه حرف بزند كه مسئولان نفتي انگلستان ردپايش را در اسناد از بين ببرند. ترومن، هم جاسوس است و هم يك روايتگرصادق.


ما در ايران بيشترين حضور خارجي‌ها را در حوزه نفت و فوتبال شاهد هستيم، براي همين در فيلم تصاوير كي‌روش در حالي كه با غرور در مقابل حريفان ايران به پيروزي مي‌رسد، نمايش داده مي‌شود. شايد قصد داشت بيان كند: خارجي‌ها نيز مي‌توانند براي ما افتخار بيافرينند».
افشارنيك به ميان مردم خوزستان رفته و از آن‌ها درمورد خاطرات‌شان از حضور خارجي‌ها در شركت نفت مي پرسد، از حضورشان در متن جامعه،حقوق‌هاي دريافتي و نحوه تغييراتي كه در بافت اجتماعي ايجاد كردند. برآيند موضوع اين است كه خاطره جمعي مردم جنوب، نگاه مثبتي به حضور خارجي‌ها دارد. در ادامه براي اولين بار تصاويري از حمله آمريكايي‌ها به سكوي نفتي سلمان را منتشر مي‌كند تا آن وجه نفرت‌انگيز ماجرا را نيز روايت كرده باشد. سراسر فيلم آكنده از همين نگاه دوگانه نفرت و علاقه است. براي همين است كه معتقدم زنگنه، تحت‌تاثير فيلم بود كه گفت: «نگاه بخشي از جامعه و مديريت ما، نگاه «استخاره‌اي» است كه به‌دنبال «خوب» يا «بد» در هر تصميم‌گيري است».
به باور من آنچه در فيلم به تصوير كشيده شده، بخشي از ضميرناخودآگاه همه ما بود. درست مانند نگاه جنوبي‌هاي ايران كه هم نفت را عامل خوشبختي مي‌دانند و هم از آن متنفرند، چون معتقدند درآمد آن صرف ساير مناطق مي شود. مهم‌ترين مساله اين است كه فيلم براي ما يك سوال ايجاد مي‌كند. براي همين بود كه جمع كثيري كه فيلم را ديدند، بعد از پايان فيلم، گفت‌وگو درباره آن را در محيط‌هاي حقيقي و مجازي ادامه دادند. بايد به دنبال پاسخ به اين سوال بود: «چرا نگاه ما به اين مقوله‌ها، دوگانه صفر و صدي را شكل داده است؟».اما نتيجه‌اي كه من از همه اين بحث‌ها گرفتم، اين بود كه در چهل سال گذشته ما با معدود افراد خارجي در ايران زندگي كرده‌ايم‌،آن‌ها مانند گذشته در ميان ما حضور پررنگي نداشتند تا بتوانيم مراودات اجتماعي، فرهنگي داشته باشيم. قرار نيست ايران، كره شمالي باشد كه درهايش به روي حضورخارجي‌ها بسته بماند. اقتصاد و نفت مي‌تواند اولين محل براي ورود آن‌ها باشدتا شايد با حضور دوباره آن‌ها در ميان جامعه ايران بتوانيم به قضاوتي متعادل‌تر نسبت به آن‌ها دست پيدا كنيم. شايد بعدها فرزندان‌مان ديگر نگاه دوگانه «خير / شر مطلق» به آن‌ها نداشته باشند و در مورد پديده‌ها از نگاه خير و شر مطلق، رهايي پيدا كنند.