رییسی، پاسخ نقض موازنه قدرت را بدهد

آرمان امروز، گروه ديپلماسي: روابط ايران در فضاي بين‌الملل کنوني وارد فاز جديدي شده است و به نظر مي‌آيد همانطور که روابط با غرب را رها کرده‌اند حالا با نزديک‌تر شدن «چين» به «عربستان سعودي» به‌نظر مي‌آيد در آينده روابط بين‌الملل دولت سيزدهم که با شعار نگاه به شرق شکل گرفته است در همين حد کنوني باقي بماند و يا اينکه کاهش پيدا کند. هنگامي دولت سيزدهم نگاه به شرق را در دستور کار خود قرارداد نگاه به غرب را کاملا فراموش کرد و نه‌تنها تلاشي فعال در احياي برجام نداشت بلکه حالا ديگر به‌نظر مي‌آيد آن را کاملا رها کرده است. هرچند که روزنه‌هايي براي آنچه احياي برجام خوانده مي‌شود وجود دارد ولي اميدي به توافقنامه جديد بين ايران و غرب وجود ندارد. در سوي ديگر به‌نظر مي‌آيد نگاه به شرق هم نمي‌تواند براي ايران راه‌گشا باشد. تعامل در روابط بين‌الملل از جمله شعارهايي است که ساختار انقلاب 57 بر روي آن شکل گرفته است ولي اکنون دولت سيزدهم نه غربي و نه شرقي را در معنايي دنبال مي‌کند که نه به شرق نياز دارد و نه به غرب نگاهي خواهد کرد.
اصولگرايان به‌عنوان حزب حاکم در حاکميت جمهوري اسلامي که دل به شرق بسته بودند و موازنه با غرب را برهم زدند، حالا بايد پاسخگو باشند و اپوزيسون جمهوري اسلامي که گردش به شرق را براي ايران قبيح مي‌دانستند حالا به استقبال امپرياليسم چين مي‌روند . راهبرد ملي ايران اما همان است که سياستمداران ملي‌اش از «اميرکبير» تا «دکتر مصدق» در پيش گرفته بودند و آن «موازنه منفي ميان شرق و غرب» است. يعني نه به چين و روسيه و نه به اروپا و آمريکا  باج نخواهيم داد. راهبرد عربستان البته موازنه مثبت است، يعني هم به چين و هم به آمريکا، هم به روس و هم به اروپا امتياز مي‌دهد . اما هر چه هست از اين همراهي ما با شرق و خيانت چين و روس بهتر است . ما با روس‌ها تا جايي رفته ايم که به غرب بهانه دهيم که ما را شريک روسيه در جنگ اوکراين بخواند و يکي هم از اپوزيسون به اين بهانه از ناتو دعوت کند به ايران حمله کند .
و در رابطه با چيني ها آن قدر از عضويت در پيمان شانگهاي ذوق زده شديم که فراموش کرديم از همان لحظه که چيني ها در شوراي امنيت در پرونده هسته‌اي به ايران پشت کردند تا امروز که در تلويزيون دولتي‌شان با مخالفان سياسي جمهوري اسلامي مصاحبه مي‌کنند، آنها همواره نشان داده‌اند که دوست ابدي ايران نيستند و البته در سياست دوست و دشمن ابدي وجود ندارد. از وقتي به چين و روس اطمينان داديم که با اروپا و آمريکا رابطه گرم نداريم، قدرت چانه زني ما با چين و روس هم از دست رفت. فقط در توازن قدرت ميان غرب و شرق است که ايران مي تواند مستقل و مقتدر بماند . اين راهبردي است که دولت رييسي آن را نقض کرده است و حال بايد پاسخگو باشد .
نه در آرمان‌گرايي موفق بوديم نه در منافع ملي


«جلال ساداتيان»، ديپلمات و تحليلگر مسايل بين‌الملل در پاسخ به اين سوال که چرا دولت سيزدهم تاکنون نتوانسته در تعامل با کشورهاي غربي و شرقي تعادل ايجاد کند و در اين مسير هنوز به وعده‌هاي انتخاباتي خود که ايجاد روابط با شرق و غرب بود دست نيافته است، به خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد: «پيش از هرچيز بايد به اين موضوع اشاره‌اي داشته باشيم که روابط بين‌الملل در عصر کنوني بر پايه منافع ملي بنا شده است و هر کشور تلاش مي‌کند تا بتواند با ابزارهاي ديپلماسي به نفع شهروندان خود در عرصه بين‌الملل نقش آفريني کند. به‌عنوان مثال در مورد دولت‌هاي منطقه بايد به سياست‌هاي برخي کشورها اشاره‌اي داشته باشيم. سياست‌هايي که در حال حاضر اردوغان در دستور کار قرار داده است نشان مي‌دهد که در راستاي منافع ملي ترکيه حرکت مي‌کند. ارتش ترکيه از سويي هواپيماي روسي را ساقط مي‌کند ولي در ادامه مي‌‎بينيم که قدرت ديپلماسي ترکيه باعث مي‌شود روابط اين دو کشور نه تنها قطع نشود بلکه اردوغان بارها به مسکو سفر مي‌کند و با پوتين گفت‌وگو مي‌کند. اين بدان معنا نيست که ايران هم بايد در ديپلماسي خود از چنين سياست‌هايي پيروي کند ولي منظور اين است که ديپلماسي بايد در مدار تعامل و گفت‌وگو شکل بگيرد و نگوييم که به‌عنوان مثال هرگز به روابط با غرب نيازي نداريم و مي‌خواهيم در هر شرايطي نگاه به شرق را همچنان حفظ کنيم.»
او در همين مورد و با اشاره به رفتار عربستان سعودي که توانسته در هر شرايطي تعادلي بين شرق و غرب ايجاد کند، ادامه مي‌دهد: «در مورد عربستان بايد به اين نکته اشاره کنيم، در حالي که ما آنها را تماما آمريکايي مي‌خوانيم در حال حاضر هم با روسيه و هم با چين توانسته‌اند روابط نزديکي ايجاد کنند و در اين مورد توانسته‌اند خودشان را در مورد پرونده «جمال قاشقچي»، روزنامه‌نگاري که در ترکيه به قتل رسيد، از ليست سياه آمريکا خارج کنند. ولي ايران با رويکردي آرماني و انقلابي نتوانسته به خواسته‌هاي خود دست يابد. ايجاد تعامل بين شرق و غرب از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي در دستور کار قرار گرفته است ولي در سال‌هاي اخير نه‌تنها به اين شعار توجهي نشده است بلکه شاهد آن هستيم که ايران رفته رفته از سوي کشورهاي شرقي به ويژه چين به حاشيه رانده مي‌شود. اين نشان دهنده آن است که نه‌ در آرمان‌گرايي‌هايي که مد نظر دولت سيزدهم است به موفقيت دست پيدا کرده‌ايم و نه در روابط بين‌الملل به نتجه‌اي به دست آمده است. اگر ما بحث آرمان‌گرايي را مقدم مي‌دانيم چرا واکنشي به وضعيت «شيعيان هزاره افغانستان» که در اقليت مذهبي و زير فشار طالبان حضور دارند اقدامي نکرده‌ايم. در اينجا سوالي پيش مي‌آيد که آيا شيعيان هزاره، مقدم‌تر هستند يا شهروندان کشورهاي آمريکاي جنوبي؟ با اين سوال مي‌توانيم به روشني سياست‌هاي آرمان‌گرايي دولت سيزدهم را نقد کنيم.»
اين ديپلمات ايراني با اشاره به ناديده‌گيري منافع ملي از سوي دولت ادامه مي‎دهد: «در مورد وضعيت داخلي ايران بحث‌هاي بسياري شده است و بايد بگوييم که نه تنها در منافع ملي حوزه سياست‌خارجه، موفق عمل نکرده‌ايم بلکه در داخل کشور هم دستاوردي براي بيان وجود ندارد. متاسفانه بايد بگوييم که نه در حوزه منافع ملي موفق بوده‌ايم و نه توانسته‌ايم در پايبندي به آرمان‌گرايي‌هايي که مدنظر دولت است نتيجه‌اي به دست بياوريم.»