رسوایی دیگر در کارنامه سیاه غرب

ورود پر قدرت و پرشتاب سران کشور‌های غربی در حمایت از اغتشاشات اخیر در ایران از اواخر شهریور ماه وسردرگمی واستیصال کنونی در مواجهه با خاکستر‌های سرد آتش‌افروزی‌های گذشته، نشان می‌دهد که قدرت‌های غربی به‌رغم هزینه‌کرد صد‌ها میلیون دلار برای ایجاد اندیشکده‌ها واتاق‌های فکر برای برنامه‌ریزی علیه ایران و به تبع آن هزینه‌کرد برای سازماندهی و آموزش گروهک‌های ضد انقلاب برای انجام به اصطلاح «انقلاب» در ایران هنوز توان درک واقعیت‌های جامعه ایران را ندارند و بار دیگر اعتبار نداشته خود را در این ماجرا‌ها هزینه کردند و اکنون درمانده‌اند که با این بقایای فتنه و آشوبی که خود نقش اساسی در ایجاد و ادامه آن داشتند چگونه باید برخورد کنند. پیشینه حوادث تاریخی ایران بعد از انقلاب اسلامی در واقع تکرار این تجربیات شکست خورده برای قدرت‌های غربی است. در دوران جنگ تحمیلی آن‌ها برای شکست انقلاب اسلامی ایران با تمام توان به حمایت از رژیم بعث حاکم بر عراق برخاستند و به‌رغم کمک‌های مادی و تسلیحاتی به حمایت از این رژیم منفور در شکست مردم ایران ناکام ماندند و مقاومت مردم ایران در دوران دفاع مقدس زمینه گسترش تفکر انقلاب اسلامی را فراهم کرد و منجر به این شد تا آن‌ها که در آغاز جنگ قصد محاصره و سرکوب انقلاب اسلامی در درون مرز‌های جغرافیایی ایران را داشتند، اکنون ناچار شده‌اند که در مرز‌های بسیار دورتر در کنار دریای مدیترانه و یا حتی در امریکای جنوبی حوزه نفوذ ایران اسلامی را ناظر باشند. عرصه دیگر این مواجهه در ماجرای فتنه ۸۸ بود، به‌رغم تلاش اوباما رئیس‌جمهور وقت امریکا برای ارتباط با ایران قبل از انتخابات دهم ریاست جمهوری، دستگاه سیاستگذاری امریکا فریب فتنه‌گران داخلی را خورد و با نادیده گرفتن تلاش‌های قبلی برای ارتباط با نظام جمهوری اسلامی ایران، با تمام توان به حمایت از فتنه‌گران در انتخابات ۱۳۸۸ برخاست و با آنکه مدت هشت ماه کشور را دچار چالش و آشوب کردند، اما قیام مردم ایران در حماسه ۹دی شکست دیگری را بر آنان و فتنه‌گران داخلی تحمیل کرد. در آن ماجرا اوباما رسماً به حمایت از فتنه‌گران برخاست، کنگره امریکا بیش از ۵۵ میلیون دلار برای حمایت از اغتشاشات کف خیابان‌های تهران هزینه‌کرد، خانم کلینتون وزیر خارجه وقت امریکا هم چند بار با صراحت اعتراف کرد که در آن ماجرا امریکا هر کاری از دستش بر آمد کرد، اما ناکام ماند و ناچار به پذیرش شکست از مردم ایران شد. شکست از مردم ایران در پیش برد تحریم فلج‌کننده اقتصادی دوران ترامپ برای تسلیم مردم ایران وتبدیل مجدد ایران به گاو شیر‌ده همچون دوران قبل از انقلاب، ناتوانی در مهار نفوذ منطقه‌ای ایران، شکست در توقف اقتدار دفاعی و موشکی ایران، ناکامی در تحمیل اراده خود برای تسلیم ایران در روند مذاکرات هسته‌ای و برجام و... فهرست دیگری از شکست‌های آنان از مردم ایران برای پیشبرد اهدافشان در دهه‌های بعد است.
این فهرست بلند شکست‌ها سبب نشد که آن‌ها واقعیت‌های جامعه ایران و ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران را بپذیرند، لذا مأیوسانه تلاش کردند تا بار دیگر شانس خود را بیازمایند، اما حماقت آن‌ها در ماجرای اخیر بیش از حوادث گذشته بود، چرا که اینبار به‌رغم این که در داخل عامل و پایگاه قابل اتکایی برای خود نمی‌دیدند با استناد به مشاوره ضدانقلابیون فراری و اتاق‌های فکری بود که از مشاوره‌های همین ضد انقلابیون بهره می‌گرفتند، بر اساس یک تحلیل غلط و با امید بهره‌گیری وموج سواری روی مشکلات معیشتی مردم ایران، شرارت‌های اخیر را طراحی و اجرا کردند، اما اشتباه آن‌ها بیش از گذشته بود، چرا که بر اساس یک توهم ذهنی که آن هم دست پخت رسانه‌های خودشان، نظیر بی‌بی‌سی، رادیو فردا، ایران اینترنشنال، دویچه وله و... بود، پا را فراتر گذاشته و از «انقلاب» در ایران و آزادسازی مردم ایران دم زدند که سخنان مکرون رئیس‌جمهور فرانسه و سخنان بایدن و برخی دیگر از سران قدرت‌های غربی گواهی بر این مدعاست.
اکنون که با عنایات الهی، هدایت‌های رهبری، هوشیاری نیرو‌های حافظ امنیت و عدم همراهی مردم، غبار‌های این فتنه فرو نشسته، استیصال قدرت‌های غربی در این ماجرا کاملاً آشکار شده است. از یک سو برای این فتنه تازه در پی رهبر‌سازی هستند و برای آن سراغ منفور‌ترین وبدنام‌ترین چهره‌ها نزد مردم ایران نظیر مریم رجوی و مصی علینژاد، گلشیفته فراهانی و... رفته‌اند که البته این مزدوران نیز برای تصاحب این جایگاه با هم به رقابت برخاسته‌اند واز سوی دیگر مکرون که ماه پیش در پی انقلاب در ایران بود در سر یک میز به مذاکره با وزیر امور خارجه ایران می‌نشیند و بایدن که در پی آزاد‌سازی ایران بود، پاسخ به برخی که درخواست ادامه حمایت از اغتشاشات را کرده بودند، می‌گوید مسئله هسته‌ای ایران برایش مهم‌تر است. گردانندگان اتحادیه اروپا هم که با شروع اغتشاشات در ایران دچار اشتباه محاسباتی شده، برجام را مرده قلمداد کرده و تصور می‌کردند ایران در موضع ضعف قرار گرفته وقادر به گرفتن امتیازات بیشتر از ایران هستند، حالا دست از پا درازتر برگشته و فرصت کنفرانس بغداد۲ را برای بازگشت مجدد به مذاکره غنیمت شمرده‌اند.
در این میان مصاحبه جدید میشاییل لودرز خاورمیانه‌شناس معروف آلمانی با رادیو Deutschlandfunk قابل توجه است که در عین اذعان به پشتوانه مردمی و استحکام نظام ایران وسیاست مدارایش با اغتشاشگران به اشتباه کشور‌های اروپایی و مخصوصاً آلمان در این ماجرا اشاره کرده وآن را ناشی از برآورد غلط دولت آلمان از این اعتراضات می‌داند. او اتفاقات اخیر ایران را بازی‌های ژیوپلتیک منطقه‌ای قلمداد می‌کند که محصول آن تحقیر شدید اپوزیسیون ایران است که خودش را در بازی قدرت‌ها قرار می‌دهد و همیشه هم شکست خورده، خارج می‌شود.