هادی ضیاالدینی: در خلوتم به سنندج خدمت می‌کنم

آرمان امروز- رها معيري: استان کردستان به واسطه اساتيد صاحب نام در موسيقي، ادبيات و هنرهاي تجسمي يک استان فرهنگي محسوب مي شود اما اين استان فاقد دانشگاه هنر است. از اين رو اساتيد صاحب نام کُردزبان که هنرشان در تاريخ هنر معاصر ماندگار است به زادگاه خود توجه ويژه اي دارند و در کارگاه هاي کوچک جوانان اين استان را براي آينده تربيت مي کنند. يکي از اين اساتيد «هادي ضياالديني» است که مجسمه هاي وي (مانند مجسمه ميدان آزادي سنندج) همچون نگيني ارزشمند در غرب کشور مي درخشد. با وجود اينکه هادي ضياالديني مي توانست در بزرگترين آکادمي‌‌هاي هنري تهران مشغول به کار شود اما ترجيح داد به زادگاهش بيايد تا جوانان همشهري اش از وجود وي بهره مند شوند. وي در گفتگو با «آرمان امروز» از جنبه هاي هنري زادگاهش مي گويد.
با توجه به اينکه شما مي توانستيد در تهران فعاليت کنيد اما به زادگاهتان برگشتيد، دليل اين کار چه بود؟
 شرايط و بستر فرهنگي در محيط زندگي مبناي ايجاد و خلق آثار هنري است، اما اين به تنهايي ملاک نيست و هنر نياز به اساتيد و انتقال تجربه آنها به نسل جوان دارد. مثلا اگر در استان «خانواده کامکار» نبود موسيقي کُردي به اين مرحله والا در هنر نمي رسيد. من از سال 56 همواره سعي کرده ام که داشته هاي خود را به جوانان استان که دسترسي به دانشگاه و استاد ندارند منتقل کنم. به همين دليل انتقال تجربه و بنيان گذاري کارهاي تجسمي در استان نياز به اين داشت که من از امکانات پايتخت و گردهمايي اساتيد هنر بگذرم و به زادگاهم که شهري کوچک است بازگردم. من سالها زحمت کشيدم و با تربيت دانشجويان و برگزاري نمايشگاه هاي استاني اين راه را ادامه دادم. در نمايشگاها خودم هميشه حضور داشته ام و براي شناخت و روشن شدن ذهن مردم نسبت به آثار توضيح داده ام.
فكر ميكنيد موفق هم بوده ايد؟


بستگي به اين دارد كه يک هنرمند ملاک موفقيت را در چه ببيند. اگر ملاک موفقيت شهرت باشد اين در محيط هاي بزرگ با وجود رسانه ها امکان پذير است.  ولي چيزي که من دنبال آن بودم انجام وظيفه اجتماعي در قبال همشهريانم بود و تمايل داشتم در خلوت خودم با مردمي که در اطرافم هستند همدل، هم آوا و هم سخن باشم. من هيچوقت به اين فکر نکردم که موفقيت در کجاي ايران است. وظيفه من اين بود که به شهرم بيايم و تجارب خودم را به مردمي که در کوچه و بازار از آنها الهام گرفته ام و مديونشان بودم، ادا کنم و هيچ منتي هم سر كسي ندارم. خوشبختانه نتيجه اي که حاصل اين کار شد اين بود که هنر مجسمه سازي در استان بنيان گذاشته و ترويج شود. هنرمندي که متعلق به يک فرهنگ باشد وقتي در زادگاه خود کار مي کند آثار او داراي حس و عمق بيشتري است. ما ايراني هستيم و هر ايراني موظف است با توجه به تعدد و وجود فرهنگ هاي مختلف در اين سرزمين به فرهنگ منطقه خود بپردازد. شناخت فرهنگ عام ايران نتيجه بسيار ساده و طبيعي اين اقدام است. مثلا من هيچوقت نمي توانم روحيه و ريزه کاري هاي فرهنگي را که در هنر کرمان است درک کنم. من مي توانم همسايه ام را به درستي درک کنم. هر کسي در گوشه اي از مملکت کار مي کند و به جنبه هاي خاص فرهنگ زادگاهش توجه دارد در جمع بندي به غنا و معرفي فرهنگ ايراني خواهيم رسيد.
مجسمه اي که شما ساختيد اكنون در ميدان آزادي نماد استان کردستان شده است. از شرايط ساخت آن مجسمه بگوييد؟
در سال 72 اين شانس نصيب من شد که من اين مجسمه را بسازم. اين مجسمه از دو جنبه داراي اهميت است، زمانيکه من دانشجو بودم و به مرحله اي رسيده بودم که قضايا را درک کنم، مصادف با انقلاب اسلامي و سرگوني رژيم گذشته شد. در آن زمان کشور در حال انتقال به يک وضيعت اجتماعي جديد بود. به عنوان مثال من در تظاهرات‌هاي ضد رژيم پهلوي شرکت مي کردم و هم نسلان من نياز به آزادي را درک کردند پس حس دروني من در اين مجسمه نمود پيدا کرد. جنبه دوم اگر خودستايي نباشد جنبه هاي هنري و تکنيکي کار بر مبناي شناخت زبان و ارزش هاي بصري اثر بود که البته لازمه خلق هر اثر موفق تجسمي است.
با وجود اينکه دانشکده هنري در استان کردستان وجود ندارد، انتقال تجارب در هنري مثل مجسمه سازي چگونه صورت مي گيرد؟
شرايط استان کردستان در زمينه فعاليت هاي هنري و مجسمه سازي از هر استاني در ايران فراهم تر است. سالها پيش اين استان مي توانست بدون اساتيد غير بومي دانشکده هنر را اداره کند. چون در شهر سنندج در همه زمينه هاي هنري اساتيد با مدارج عالي تخصص دارند. اما چرا در شهر هنرپروري مثل سنندج دانشگاه نيست اما مثلا در شوشتر دانشکده هنري هست که يک استاد بومي درآن نيست، دليلش را نمي دانم. با اين حال من نيز دست روي دست نگذاشتم و از سال 56 تا به حال مشغول انتقال تجاربم به همشهريانم هستم و 10 سال به صورت مستمر تدريس کردم. حالا نيز نه تنها از سنندج بلکه از شهرهاي دور هم اين ارتباط وجود دارد و براي هر جواني که علاقه به هنر مجسمه سازي و نقاشي داشته باشد به شرطي که متحمل رنج و سختي هاي کارهنري براي رسيدن به يک هدف والا شود آماده انتقال تجاربم هستم.