تخریب بافت تاریخی از شیراز تا تهران

زهرا نژادبهرام
با تصمیم مقام‌های استانی استان فارس بافت تاریخی پیرامون حرم مطهر امامزاده شاهچراع به مأمنی برای تخریب و محو شدن مبدل شد!
بافتی که بخشی از هویت این امامزاده را با کوچه‌ها و خانه‌های تاریخی‌اش را با خود همراه داشته به بهانه فرسوده گی و ضرروت‌های نوسازی از یک سو و گسترده کردن فضای باز حرم از سوی دیگر مبدل به رنجی بسیار برای اهالی شیراز و علاقمندان به هویت و تاریخ این شهر شده است.
این بافت که سابقه‌ای طولانی در ارتباط با تحولات این شهر در دوره‌های گوناگون داشته و حرم کانون توسعه آن بوده است وبه مثابه نگینی درخشان؛ بستری برای توسعه شهر و شهر نشینی و زندگی اجتماعی شهروندان شیرازی گشته است با رویکردی غیر حرفه‌ای و تنها برای رسیدن به‌اید ه آل‌هایی برای نوسازی و گسترش حرم درحال محو شدن از صفحه روزگار است!


نکاتی که دراین بستر قابل تامل است در سه بخش باید مورد توجه قرار گیرد: نکته نخست انکه به رغم تلاش نهاد‌های مدنی و حرفه‌ای مدیران این استان توجهی به خواست آن‌ها نکرده و در تصمیمی عجولانه تنها به خواست خود‌اندیشیده‌اند و از نظرات مشورتی حتی برای توجیه اقدامات خود بهره نگرفته‌اند!
جمع کثیری از اهالی حرفه شهر‌سازی و معماری ودغدغه‌مندان تاریخ وهویت کشور، در تلاش برای جمع‌آوری امضا برای حفظ این بافت تاریخی؛ به صراحت این نوع اقدامات را خلاف حفظ میراث فرهنگی و هویتی حرم مطهر و شهر شیراز دانستند، اما از سوی مقابل تنها بر اقدامی که خود صلاح می‌دیدند تکیه کردند! حتی این مهم به دستور کاری برای کمیته‌های مشورتی و مردمی مبدل نشد و با استفاده از قدرت در تلاش برای تثبیت و نهادینه کردن تصمیم عجولانه راهکار تخریب را پیش گرفتند! شورای عالی شهر‌سازی که مسوولیت این نوع کار‌ها را در طرح‌های جامع و.... برعهده دارد نیز درسکوتی سنگین به این تصمیم اعتراضی مؤثر نداشته است! مصوبه سال ۱۳۹۴ این شورا نیز مبنی بر توقف این نوع اقدامات نتوانسته جلوی این کار‌ها را بگیرد و ظاهراً زمان را برای تخریب وسعت بخشیده است! به نظر می‌رسد این بافت که نیازمند توجه جدی برای حفظ و نگهداری آن است، اکنون در کشاکش قدرت به مأمنی برای تولید ثروت و اقتدار مبدل شده است!
نکته دوم؛ اینکه هویت مکان به حوادث و رویداد‌هایی وابسته است که درآن به وقوع پیوسته و جریان اجتماعی زندگی بر مبنای این رویداد‌ها شکل گرفته و مبدل به نقطه اتصالی میان مکان و رویداد مبدل شده، غیر قابل تردید است. درو اقع اگر بافتی تاریخی و هویت‌مند در کنار حرم مطهر شاهچراغ شکل گرفته، بجز آن است که وجود این حرم به عنوان یک رویداد تاریخی و مذهبی، بستری برای شکل‌گیری حیات اجتماعی شهروندان دران دوره و اکنون بوده و امروز که به دلایل متعدد این بافت پیرامونی دچار نوعی فرسودگی شده و مالکان جدید میل به تخریب دارند و مدیران حرم تمایل به گسترش با چالش هویت و قدرت روبه رو شده است! جالب این جاست که سرنوشت یک مکان ملی به نام حرم شاهچراغ به یک مسأله شهری خرد مبدل می‌شود و کمیسیون ماده ۵ برای آن تصمیم می‌گیرد!
اين اتفاق به رغم مخالفت نهاد‌هايي چون ميراث فرهنگي و... صورت گرفته و بقيه در سکوت هستند! ولي همچنان در جريان است و ظاهراً پاسخي براي آن وجود ندارد! لذا به نظر مي‌رسد راهکار برون رفت از اين مسأله توجه به عناصر اصلي هويت بخش و تجارب پيشين کشور و جهان است و امر نوسازي و به‌سازي اين بافت با ترکيب کنوني مي‌بايستي بستري براي حفظ هويت مکان پيراموني حرم در راستاي تداوم زندگي براي اين مکان مذهبي و تاريخي باشد! ساکنان پيشين و کنوني اين محدوده 57 هکتاري تاريخي شهر هستند و حقي براي تصميم و نظر دارند!
نکته سوم به نظر مي‌رسد تمام تلاش‌هاي ما در طول ادوار گذشته در کنار حر م‌هاي مطهر امام رضا، حضرت معصومه و شاهچراغ دور کردن زندگي عمومي شهر از هويت مذهبي به بهانه‌هاي گوناگون بوده است؛ وقتي زندگي درکنار اين حرم‌ها شکل گرفته يعني هويت ديني بستري براي گسترش زندگي بوده پس چرا تلاش داريم اين مکان‌ها را ازميان ببريم و به سبک ها‌ي متعدد مبدل به معابد و... متداول و رايج در سطح جهان کنيم! اين مکان‌ها بستري براي تداوم حيات اجتماعي ايجاد کردند که در هم تنيدگي خاص زندگي را معنا مي‌کند شيراز را از آن محروم نکنيم!.
شايد اختصاصي بودن اين مکان‌ها در اتصال زندگي و حيات مذهبي درهمين کنارهم بودن است، پس بگذاريد زندگي در اين شهر‌ها به همان شکل ادامه پيدا کند زندگي را با محدود‌سازي و دور کردن خانواده‌ها به بهانه گسترش و رفاه زائران از اين مکان‌ها سلب نکنيد! زائران براي رفاه بيش از هرچيز نيازمند مديريت اگاه و هوشمند ودرعين حال متفاوت از روند‌هاي جاري کنوني به معناي گسترش هستند ان‌ها خواهان ارتباط معنوي هستند نه حياط و مکان وسيع؛ فرصت را از ان‌ها دريغ نکنيم! انتظار مي‌رفت دراين موارد شوراي شهر که نمايندگي مردم را برعهده دارند با رويکردي برگرفته از خواست مردم و اينده شهر و زائران با نگاهي ديگر ضمن رعايت اصول ذکر شده در شوراي عالي شهرسازي نسبت به اين تصميم واکنشي مطلوب داشته باشند که ظاهراً مردم شيراز اين مهم محروم ماندند! مديريت شهري مسووليتي خطير است که حفظ ارزش‌هاي شهري بخشي از آن محسوب مي‌شود!.
سؤال اينجاست، ايا رويکرد‌هاي گذشته نظير اقدامات نيک پي شهردار پيش از انقلاب مشهد در خصوص بافت پيرامون حرم امام رضا ( ع) تجربه قابل اتکايي است!؟.
در تهران نيز بافت‌هاي تاريخي در نوعي پيوستگي با بافت‌هاي فرسوده قرار گرفته‌اند اماراهکار آن تخريب نيست و نبود! بلکه نوعي هم آوايي مشترک ميان دستگاه‌هاي مختلف را نيازمند است! تا بتواندراهکار برون رفت از فرسودگي را در کنار تداوم هويت خاص اين مناطق تأمين کند!. تلاش‌هايي که براي حفظ محدوده سي تير درتهران صورت گرفته و مديريت شهري وقت در حفظ ان کوشا بود شايد تجربه بهتري براي بافت پيرامون حرم شاهچراغ باشد! نگاهي به اتفاقات چهاردهه گذشته در پيرامون حرم شاهچراغ شايد تجربه خوبي براين نوع رويکرد‌هاي مصوب کميسون ماده 5 استان پيرامون حرم شاهچراغ باشد!.
در نهايت به نظر مي‌رسد راهکار برون رفت از اين تعارضات، بهره‌گيري از ظرفتيت‌هاي مردمي و کارشناسي است که قادر است بستر متناسبي براي حفظ اين بافت و به‌سازي و نوسازي آن فراهم کند از نگاه کارشناسان غافل نشويم!
عضو شوراي شهر پنجم تهران