ماجرای عجیب قدردانی از طالبان

سرويس بين الملل- محمدعلي عباسي افغان: توماس نيکلسون نماينده اتحاديه اروپا در امور افغانستان و رافائلا ايوديس رئيس هيات اين اتحاديه در سفري که به کابل و قندهار و ديدار با مقامات عالي رتبه طالبان از تامين امنيت و مبارزه با فساد از سوي طالبان قدرداني کرده اند  و همچنين از مسئولان اتحاديه اروپا نقل شده که گفته اند در کنار افغان ها ايستاده اند و کمک هاي بشر دوستانه خود را ادامه خواهند داد !
نماينده ويژه سازمان ملل در امور افغانستان بر تداوم کمک هاي بدون قيد و شرط به طالبان تاکيد کرد . دو خبر با يک تيتر مشابه در يک روز يکي از طرف نماينده اتحاديه اروپا و ديگري از طرف نماينده سازمان ملل متحد و آن هم در حمايت از گروه طالبان ، در حالي که چند روز قبل طالبان طي اطلاعيه آغاز سال جديد تحصيلي براي دانشگاه هاي افغانستان  بدون حضور دختران دانشجو را اعلام کردند و اين يعني ايستادگي و مقاومت خدشه ناپذير طالبان در برابر خواست مردم افغانستان و اراده جامعه جهاني و امروز مردم افغانستان ناتوان تر از آني هستند که در تقابل با گروه طالبان برخيزند .
نزديک به نيم قرن بحران و جنگ هاي داخلي ديگر توان اين مردم را تحليل برده است و سرنوشت افغانستان و مردمش امروز در دست قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي است و آن ها هستند که تعيين مي کنند چي کسي يا کساني بر افغانستان و با چه روشي حکومت کنند و تاثير گذاري سياست هاي بيروني برسرنوشت اين مرز و بوم امروز به عميق ترين بحران و چالش فرا روي مردم افغانستان تبديل شده است .
چالش هاي دروني و بيروني در افغانستان پيامد نيم قرن رقابت هاي جهاني و منطقه اي است که امروزه دامنگير مردم شده است و هرکشوري و هرقدرتي چه منطقه اي و چه فرا منطقه اي گاهي در تعامل با همديگر و گاهي در تقابل همديگر سير اتفاقات را در اين سرزمين رقم زده و مي زنند .


سير تعاملات و تقابل هاي بيروني در قضيه افغانستان هيچ گاه به نفع مردم افغانستان نبوده و اين را مرور تاريخ به ما اثبات مي کند .
 فرضيه هاي دشمن انگاري و دوست پنداري قدرت هاي بيرون همواره توام با درگيري و بحران در افغانستان بوده و اين سير و روند انگار تمامي ندارد و هر روز شکل و ابزار اين تعامل ها و تقابل ها عوض مي شوند اما چيزي که عوض نمي شود ، سرنوشت شوم يک ملت و يک کشور بحران زده است به نام افغانستان .
اما برآيند اين تعامل ها و تقابل ها مي شود آينده ناروشن براي مردمي که ديگر تمام اميدهاي شان به رفتار هاي بازيگران عرصه سياست در خارج از افغانستان است و حتي اينقدر رفتار هاي نامتقارن و برخوردهاي چند پهلو ديده اند که تشخيص دوست از دشمن براي شان دشوار شده است .
 جامعه امروز افغانستان از ظرفيت هاي بسيار محدودي در اثر گذاري خويش برسرنوشتش برخوردار است و اين اتفاق نيفتاده مگر در طول اين ساليان که افغانستان درگير بحران هايي بوده که بيشتر نه ربطي به اين سرزمين داشته و نه مردم آن نقشي در آن داشتند و فقط از افغانستان و مردم آن به عنوان ابزار و وسيله استفاده شده است .
آن چه که امروز در يمن ، سوريه و اکراين اتفاق مي افتد و تمام سرنخ ها به بيرون از منطقه و گاهي حتي بيرون از يک قاره ختم مي شود .
مردم افغانستان در بعد از حاکميت طالبان نمي دانند که به گفتار نماينده هاي جامعه جهاني و کشورهاي منطقه اي و قدرت هاي فرا منطقه اي باور داشته باشند يا به رفتار و عملکرد شان که در تقابل با گفتار شان قرار دارد و افغانستان امروزه به باتلاقي تبديل شده است که همه مردم افغانستان را در خود فرومي برد و دست و پا زدن هم در باتلاق سودي براي شان ندارد .
تصوير امروز مردم افغانستان سياه و تاريک است و حتي روزنه و کورسوي اميدي هم در اين تصوير ديده نمي شود و اين منتهاي نااميدي مردم يک سرزمين مي تواند باشد .
 تصاوير دلخراش فرودگاه کابل در بعد از سقوط کابل بدست طالبان و انبوهي از مردمي که به هرقيمتي مي خواستند از باتلاق افغانستان جان به در ببرند خود تائيد اين بر اين مدعاست ، بازي هاي تعامل و تقابل انگار تمام نشدني است و انگار قرار نيست اين سياه بختي ها تمام شود و روزگار نو را با روشنايي اميد اين مردم تجربه کنند و در نتيجه دوستي ها و دشمني هاي ديگراني بيرون از مرز هاي افغانستان تاوان آن را مردم افغانستان بايد پس بدهند و اين به يک روال و رويه معمول براي اين سرزمين و مردم آن تبديل شده است .
 اين گونه است که اميدهاي يک ملت با رفتار و گفتار تناقض آميز از بين مي رود و تبديل به يأس و نااميدي مي شود .