نسخه کاربردی اسعدیان و ستایش «شهریار» از «شفق»


 
 
 


 
  همایون اسعدیان، کارگردان سینما و عضو شورای صنفی نمایش در گفت‌وگو با خراسان : 
 دیدگاه کار نکردن هنرمندان ، قیم‌مابانه و دیکتاتورمنشانه است
فعالیت هنرمندان، دهن‌کجی به مطالبات مردم نیست 
  مصطفی قاسمیان
 
برای علاقه مندان به سینما و تلویزیون، همایون اسعدیان نامی آشناست؛ نویسنده، تهیه‌کننده و کارگردان 64 ساله سینمای ایران که آثار شاخصی چون «طلا و مس» و «بوسیدن روی ماه» را در کارنامه سینمایی و سریال‌های پربیننده‌ای چون «لحظه گرگ و میش» و «راه بی‌پایان» نیز در کارنامه تلویزیونی خود دارد. او که از دهه‌های 50 و 60 به شکل جدی وارد عرصه هنر شد، در سال‌های اخیر علاوه بر نقش‌آفرینی به عنوان هنرمند، در مشاغل صنفی مانند عضویت و ریاست در هیئت مدیره خانه سینما و حضور در شورای صنفی نمایش فعالیت کرده و می‌کند. در روزهای نخست اسفند و در حالی که مدتی کوتاه از برگزاری جشنواره فیلم فجر گذشته و فرصتی کوتاه‌تر تا آغاز اکران نوروزی باقی مانده، درباره وضعیت سینمای امروز ایران، وقایع امسال و چشم‌انداز اکران در سال 1402 با این فیلم ساز گپ‌وگفتی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.   سینما مدت‌هاست که حال خوبی ندارد. با این که فیلم تولید می‌شود، ولی خیلی از فیلم‌ها با استقبال مواجه نمی‌شود. شما مشکل اصلی سینما را چه می‌دانید؟ این قضیه به چند سال پیش برمی‌گردد که شیوع کرونا در جهان، در خیلی از حرفه‌ها یک سکته ایجاد کرد و در سینما هم همین‌طور. در ایران هم سالن‌ها تعطیل شد و پلتفرم‌ها رشد کردند. خود به خود مخاطب عادت کرد تا فیلم را در نمایش خانگی ببیند. بعد از 2 سال کرونا، طبیعتا بازگشت به گذشته زمان می‌برد، اما تماشاگر متوجه شد که خیلی از فیلم‌ها را می‌تواند در خانه‌اش ببیند و چرا به سالن سینما برود؟ من همان موقع هم در گفت‌وگوهایم مطرح می‌کردم که سینما از بین نخواهد رفت، بلکه شکل جدیدی به خود خواهد گرفت. دیگر وقتی آدم‌ها از خانه خارج می‌شوند و یک سفر شهری می‌روند تا یک فیلم را ببینند، باید فیلمی باشد که در صفحه تلویزیون، نمی‌شود خوب دید و باید حتما در سالن سینما دیده شود. تعداد زیادی از فیلم‌ها به سمت نمایش آنلاین در پلتفرم‌ها سوق پیدا می‌کنند، که اتفاقا بد هم نیست. بعد از کرونا، به تدریج سینما داشت روی غلتک می‌افتاد که بحران‌های اقتصادی شدید و اتفاقات چند ماهه اخیر کشور، سکته دوباره‌ای ایجاد کرد. به هر روی، حال آدم‌ها خوب نیست و خیلی‌ها در وضعیتی‌اند که ترجیح می‌دهند برای این که آرامش داشته باشند، در خانه باشند و به سینما نروند. به همین دلیل با افت خیلی شدیدی روبه‌رو شدیم و الان تقریباً یک ماه است که دوباره کم‌کم بهتر می‌شود. نمی‌گویم به 2-3 سال پیش و قبل از کرونا برگردد، اما امیدوارم بتواند مسیر صعودی خودش را طی کند. البته با این شرایط اجتماعی، افت فیلم‌ها هم بوده است. اطلاعاتی که من دارم، می‌گوید خیلی از فیلم‌ها ممکن است نتوانند در سال آینده گیشه خیلی گرمی را ایجاد کنند. بعضی وقت‌ها حواسمان نیست که سینما یک صنعت است و سینمای یک کشور صرفاً با 5 یا 10 فیلم فاخر و ارزشمند، دوام پیدا نمی‌کند. صنعت سینما فیلم تجاری مبتذل هم نیاز دارد. اگر شما بخواهید سالن‌های سینما را حفظ کنید تا بتوانند فیلم‌های فاخر را نمایش دهند، نیاز است به نوعی از فیلم‌ها که خیلی‌ها ممکن است دوست نداشته باشند، اما می‌تواند مخاطب زیادی داشته باشد و چرخ اقتصادی سینما را به گردش دربیاورد.   در همه دنیا هم همین‌طور است؟ بله، در سینمای آمریکا هم اگر در سال هزار فیلم ساخته می‌شود، شاید از آن‌ها 10 یا 20 فیلم شاخص بشود بیرون کشید و بسیاری از فیلم‌ها صرفاً برای حفظ صنعت و اقتصاد سینما ساخته می‌شود. در ایران متأسفانه نگاه بدی به این قضیه وجود دارد و حتی یک نگاه هست که می‌گوید اگر ما در طول سال فقط 10 فیلم فاخر تولید کنیم، کفایت می‌کند و نباید فیلم دیگری بسازیم! این‌طور می‌توانید بگویید 10 فیلم فاخر داریم، اما دیگر چیزی به عنوان صنعت سینما نداریم. سالن‌ها نابود خواهد شد، مگر این که سالن‌های سینما هم یارانه بگیرند و اصلاً پول داده شود تا خالی باشند.   اوایل کرونا پول می‌دادند. بسیار اندک بود. اکثر سالن‌های سینما الان با مشکل اقتصادی شدید روبه‌رو هستند. افزایش هزینه‌های سینما سرسام‌آور است، در حالی که افزایش قیمت بلیت سینما نداشتیم. فکر می‌کنم امسال مجبوریم افزایش قیمت بلیت را داشته باشیم.   همین 45 هزار تومان هم خیلی گران است! در شرایطی که حداقل هزینه تولید یک فیلم از 3 میلیارد تومان به 10 میلیارد تومان رسیده، هزینه مثلا یک لامپ سالن سینما 10 برابر شده و نرخ دلار 50 هزار تومان را هم رد کرده است، انتظار این که سالن‌های سینما با بلیت 45 هزار تومانی ادامه دهند، عملاً به معنای تعطیلی سینماهاست. باید بلیت‌های شناور را که چند ماه پیش انجام دادیم، محکم پیگیری کنیم و امکان فیلم دیدن را در بعضی سئانس‌ها با قیمت زیر 40 هزار تومان برای تماشاگر فراهم کنیم و در بعضی سئانس‌ها این امکان را فراهم کنیم که بلیت حتی با 2 برابر این قیمت فروخته شود. الان نمی‌خواهم اسم از سینمایی بیاورم، اما شاید برایتان عجیب باشد که بدانید بخشی از سینماهای مناطق مرفه در روزهای نیم‌بها فروش بسیار پایینی دارند، چون برای خیلی از مراجعان آن، زشت است که بخواهند با بلیت نیم‌بها فیلم ببینند! باید حواسمان به تنوع سینماها در جغرافیای شهری باشد و توجه کنیم که بعضی مخاطبان برای تئاترهای لاله‌زاری به راحتی 150 یا 200 هزار تومان پول بلیت می‌دهند و آن‌ها هیچ مشکلی برای بلیت 100 هزار تومانی سینما ندارند. قشری هم نمی‌تواند این ارقام را پرداخت کند و ما باید کاری کنیم که کسی بتواند با 20 هزار تومان فیلم ببیند و عده‌ای هم که امکانش را دارند، با 80 هزار تومان فیلم ببینند. به طور کلی نگه داشتن قیمت روی 45 هزار تومان در کشوری که روزبه‌روز قیمت همه‌چیز بالا می‌رود، به معنی تعطیلی صنعت سینماست.   به نظر می‌آید قشر دست‌اندرکار سینما شامل تهیه‌کننده، کارگردان، بازیگر و از جمله اعضای شورای صنفی نمایش، اقشار متمولی‌اند و برایشان قابل لمس نیست که یک کارگر برای تماشای یک فیلم با خانواده، باید حدود یک دهم حقوق یک ماه خود را بدهد. همان‌طور که گفتم، باید برای آن‌ها، امکان خرید بلیت 20 یا 30 هزار تومانی را فراهم کنیم. ببینید، زمانی بود که دولت به سالن‌های سینما لامپ و دستگاه‌های نمایش فیلم می‌داد، اما الان سینماداران همه این‌ها را آزاد می‌خرند.   مؤسسه سینماشهر دیگر نمی‌دهد؟ اصلا. یا باید دولت این‌ها را به قیمت ارزان به سینمادار بدهد و یارانه هم بدهد تا قیمت حفظ شود، یا وقتی می‌گوید سینمادار خودش بخرد، طبیعتاً قیمت بلیت هم باید بالا برود. وقتی ما به وضعیتی می‌رسیم که سینما کورش به عنوان یکی از پرفروش‌ترین سینماها، 6 سالن خود را تعطیل می‌کند و فقط با 6 سالن کار می‌کند، روشن می‌شود که وضعیت خیلی بحرانی است. وقتی هزینه نگهداری تجهیزات و شارژ سینما در مجتمع تجاری چند برابر شده، نمی‌توانیم قیمت بلیت را در حد قیمت 2 سال پیش نگه داریم.   آیا سیاست‌های سازمان سینمایی هم در استقبال از فیلم‌ها که گفتید کم می‌شود، تأثیرگذار بوده؟ به هر حال سیاست‌های پروانه ساخت، محدودیت‌ها، فشارها و سختگیری‌هایی بوده است. امیدوارم جشنواره فجر امسال این تذکر را داده باشد که ما به همه‌نوع فیلم احتیاج داریم و صنعت سینما را یک گونه فیلم نگه نمی‌دارد.   نیمه دوم امسال، برای هنرمندان سخت بود. علاوه بر وضعیت کلی جامعه و سینما، عملاً کار برای هنرمندان ممنوع شده بود. عده‌ای در فضای مجازی با فیلم سازی مخالفت می‌کردند و می‌گفتند در این شرایط چه کسی می‌تواند فیلم بسازد؟ خیلی از هنرمندان دشنام شنیدند. البته چند ماهی که گذراندیم، به اعتقاد من تمام نشده. به هر حال مطالباتی بوده که باید پاسخ بگیرد   و   راهی جز گفت‌وگوی حاکمیت با معترضان وجود ندارد. مطمئنم که مدتی بعد، بالأخره این اتفاق می‌افتد. در این شرایط حساسیت‌هایی روی گروه‌های مرجع مثل ورزشکارها و هنرمندها وجود دارد و مردم از آن‌ها انتظار همراهی با مطالبات دارند، اما یک نگاه هم می‌گوید که این‌ها کار نکنند و به نظر من نگاه کاملاً غلطی است. معتقدم این نگاه از خارج کشور تزریق شد که اگر کار کنید، انگار عادی‌سازی می‌کنید و به مطالبات مردم، دهن‌کجی می‌کنید. مردم همه کار می‌کنند. همه در شرکت‌ها، کارخانه‌ها، کسب‌وکارها و... زندگی‌شان را می‌کنند و نمی‌شود به یک قشر گفت کار نکن. خب این قشر از کجا درآمد داشته باشد؟ این قشر را دارید سوق می‌دهید به سمتی که اتفاقاً علیه نگاه شما باشد. باور من از ابتدا این بود که خود این نگاه، قیم‌مابانه و دیکتاتورمنشانه است و آدم‌ها باید بتوانند کار و زندگی‌شان را داشته باشند و ربطی هم به این شرایط ندارد.   در مقابل عده‌ای که می‌گویند هنرمندها باید نظام و ارزش‌های آن را یکسره نفی کنند، عده‌ای هم هستند که می‌گویند باید هنرمندان دربست در خدمت سیاست‌های رسمی باشند و به محض انتقاد یا کمی مخالف‌خوانی، خواهان برخورد با آن‌ها می‌شوند. هردو طرف هم به هنرمندان می‌گویند «وسط باز». نظرتان در این باره چیست؟ به اعتقاد من هر دو نگاه غلط است. گروه‌های مرجع کسانی‌اند که شاخک‌هایشان حساس‌تر است، نمی‌توانند خودشان را از مطالبات مردم جدا بدانند. هنرمندانی هم که با مردم ارتباط زیادی دارند، همین‌طور. به جای آن که آن‌ها را در تقابل با حاکمیت قرار دهیم، اتفاقاً باید استقبال کنیم از این که هنرمندها شاخک‌های حساسی دارند و به ما این هشدار را می‌دهند که اوضاع قابل بررسی و نگران‌کننده است. هنرمندها در همه‌جای دنیا -حتی در آمریکا- تضادهایی با حاکمیت دارند و در خیلی از میتینگ‌ها شرکت می‌کنند و با سیاست‌های رسمی هم تقابل‌های زیادی دارند. ما هم باید این را بپذیریم که ممکن است گروه‌های مختلف هنرمندها اختلاف سلیقه داشته باشند و عده‌ای مخالف و عده‌ای کاملا موافق سیاست‌های نظام باشند. این اختلاف‌ها را باید تحمل کرد.             ستایش« شهریار»  از حال انگیزی شعر «شفق»   به مناسبت برگزاری مراسم بزرگداشت استاد محمدجواد غفورزاده (شفق) در مشهد، با هادی منوری،  شاعر و منتقد برجسته ادبیات و دکتر امیر الهامی استاد زبان و ادب فارسی، درباره ویژگی‌های شعری «شفق»   و ماجرای شعری که  زنده یاد استاد شهریار برای او سروده گفت‌وگو کردیم   محمد بهبودی نیا calture@khorasannews.com   محمدجواد غفورزاده، متخلص به «شفق» سال 1324 در شهر مقدس مشهد متولد شد. در سال‌های نوجوانی وارد فضای سرودن شعر شد و در همان سال ها با حضور در مجالس اهل‌بیت (ع) شعرهای او رنگ و بوی ولایی به خود گرفت. او تا امروز چندین مجموعه شعرمذهبی و آیینی سروده و با این کار، خدمت ارزشمندی به شعر ولایی کرده است. فعالیت‌های او چه در زمینه سرودن شعر آیینی و چه در پرورش شاعران جوان به قدری گسترده است که به ‌جرئت از او می‌توان به‌عنوان یکی از چهره‌های ماندگار ادب ولایی نام برد. محمدجواد غفورزاده، سال ها  دبیر شورای شعر انجمن ادبی رضوی بوده و همچنین مدت ‌زمانی، ریاست اداره امور فرهنگی آستان قدس را بر عهده داشته است.  «از کعبه تا محراب»، «یاس یاسین»، «آیه ۸۸»، «سلام بر حسین» و «پنجره فولاد» تنها تعدادی از آثار اوست. چهارشنبه هفته گذشته آیین بزرگداشت استاد شفق با نام «جمال جانان» در مشهد برگزار شد که در حاشیه این مراسم با استاد هادی منوری، شاعرومنتقد و دکتر امیر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی درباره ویژگی‌های شعری «شفق» و جایگاه او در میان شاعران برجسته کشور گفت‌وگو کرده‌ایم.   تسلط بر کلام و واژه‌ها دکتر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی در گفت‌وگو با خراسان اظهارکرد: برای شعر آیینی سه تعریف مطرح می‌کنند، تعریف اول این است که شعر آیینی درباره بایدونبایدها در مذهب است. همچنین عده‌ای معتقدند شعر آیینی آن دسته از شعر است که به وصف ائمه معصومین(ع) و اهل‌بیت شان مربوط است. عده‌ای دیگر نیز بر این عقیده‌اند که شعر آیینی پیوندی از این دو دیدگاه است. به نظر می‌رسد شعر استاد شفق در نوع اول جای می‌گیرد و به مطرح کردن سجایای فکری و اندیشه بزرگان دین می‌پردازد. در این مسیر، شعر نیاز به آرایه‌های ادبی و صور خیال دارد که یکی از آن‌ها وزن در شعر است. بیشتر شاعران، برای رسیدن به وزنی دقیق در ساخت زبان، شیوه بلاغی را انتخاب می‌کنند که در این نوع از شعرها جای ارکان جمله تغییر می‌کند ،زیرا در این شیوه، تقدم فعل بر ارکان جمله، شیوه بلاغی را ایجاد می‌کند.وی افزود: نکته قابل ‌توجه در شعر استاد شفق، قافیه و ردیف های«فعلی» فراوان است و برای رسیدن به وزن که یکی از ابزارهای مخیل کردن شعر است استاد شفق چنان استادانه واژگان را در کنار یکدیگر  قرار می‌دهد که در بیشتر شعرها و غزل‌هایش بدون این که ارکان جمله به هم بریزد می‌توانیم شیوه بلاغی را ببینیم. فعالان و صاحب نظران حوزه شعر و ادبیات همگی اذعان دارند که این کار از شاعرانی برمی‌آید که تسلط زیادی برچیدمان واژگان دارند.    دامنه مطالعاتی وسیع  وی ادامه داد: مطالعات شفق، درباره موضوعی که قصد بیان آن را دارد مطالعه‌ای تک‌بعدی نیست. او به دلیل مطالعات فراوانش به موضوعات زیادی تسلط دارد. حتی در کلام روزمره استاد شفق، گستردگی مطالعاتی را شاهدیم. الهامی تصریح کرد: شعری که اساساً ایدئولوگ مدار باشد در بسیاری از موارد جذابیتش را از دست می‌دهد ولی به دلیل اخلاصی که استاد شفق  در سرودن شعر آیینی دارد شعرها از کوششی بودن دور و به شعر جوششی نزدیک می‌شود.    استفاده از شعر به ‌عنوان رسانه دینی  امیر الهامی در ادامه به دیدگاه استاد شفق در زمینه اشاعه دین به‌وسیله شعر پرداخت و گفت: استاد شفق در کنار رعایت صور خیال از شعر به‌عنوان رسانه‌ای برای طرح دانش دینی استفاده  و سعی می‌کند بخشی از تاریخ شیعه و وقایع دینی را به‌ صورت موثق از طریق توصیف اشخاص روایت کند؛ اما توصیف اشخاص در شعر  شفق، توصیف صرف نیست بلکه در این توصیف‌ها آموزه‌های زندگی بزرگان دین را در کلام خود می‌آورد. وی تصریح کرد: در شعر فارسی ،مرثیه، زیرمجموعه‌ای از شعر غنایی است و در بیشتر شعرهای موفق آیینی مشاهده می‌کنیم که این شعرها تنها به سوگواری نمی‌پردازد بلکه ابعاد برجسته شخص مدنظر را در قالب آرایه‌های هنری پیاده‌سازی می کند و استاد شفق به این موضوعات نیز توجه داشته است. باآن که شعر شفق در سبک خراسانی سروده می‌شود، اما از لطایف شعر سبک هندی نیز بهره‌مند است.   ماجرای شعری که شهریار برای شفق گفت دکتر هادی منوری از شاعران برجسته کشور نیز درباره استاد شفق به خراسان گفت: سابقه شعری شفق در شعر آیینی به پیش از انقلاب بر می گردد. در همان زمان هم شعر او مورد توجه شاعران بزرگی بود. در سال‌های پیش از انقلاب محمدجواد غفورزاده (شفق) کارمند دادگستری بود و با استاد شهریار ارتباط و دوستی‌هایی داشت. دریکی از این تبادلات شعری استاد شهریار، نامه مفصلی به استاد شفق نوشت و شعری را به او تقدیم کرد که این گویای دوستی و ارتباط تنگاتنگ شفق و شهریار است.وی افزود: استاد شفق به دلیل قوت شعری‌اش همواره با استادان بزرگ ادبیات ازجمله استاد کمال، استاد صاحبکار، غلامرضا شکوهی و ... معاشرت‌هایی داشت.   او علاوه بر فعالیت جدی در شعر، همیشه به دنبال پرورش استعدادهای شعری در جوانان بوده و هست و تا امروز چهره های درخشان زیادی را به شعر کشور معرفی کرده که در همه عرصه‌های شعر، حرف‌های زیادی برای گفتن دارند. از گذشته های دور تا امروز یکی از مسیرهای شناسایی استعدادهای شعری توسط شفق، انجمن‌های ادبی و مسیر دیگر نیز شناسایی این استعدادها از طریق جشنواره‌های مختلف بوده است. از مدت‌ها پیش استاد شفق، استاد کمال، استاد شکوهی و صاحبکار داور جشنواره‌های مختلفی بودند و این نشان از این دارد که استاد شفق هم‌راستا با دیگر استادان شعر دارای فضل و دانش بالایی است.هادی منوری خاطرنشان کرد: از نظر بنده استاد شفق پل ارتباطی بین شاعران قدیم و جوان بود. یکی از ویژگی‌های برجسته این شاعر آیینی مورد قبول بودن شعرش میان شاعران هم‌نسل خودش که استخوان خردکرده‌های ادبیات بودند و نسل جدید شاعران است. دلیل این موضوع زبان شعری و دانش به‌روز استاد شفق است. او همچنین با استادان نامدار شعر آیینی از جمله اکبرزاده، سید رضا مؤید، سرویها و خسرو ارتباط بسیار خوبی داشت. منوری تصریح کرد: به نظر بنده یک شاعر در سطح محمد غفورزاده شفق تنها در یک حوزه شعری فعالیت نمی‌کند بلکه در تمام حوزه‌های شعری وارد می‌شود و از پس همه آن‌ها در حد عالی برمی‌آید. اگر چه ما امروز استاد شفق را با شعرهای مذهبی می شناسیم اما او در حوزه شعرهای عاشقانه نیز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد که کمتر به آن پرداخته‌ شده است و از این نظر او را می‌توان شاعری تمام‌عیار دانست.