تجلیل رهبر انقلاب از حکمت«شاهنامه فردوسی»و معنویت«مثنوی مولوی»

 در شب میلاد حضرت امام حسن مجتبی(ع) ، جمعی از شاعران جوان و پیش کسوت و استادان ادبیات فارسی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.(1) این دیدار برای نخستین بار پس از سال 1398 و همه‌گیری کرونا برگزار شد. متن کامل بیانات حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در این دیدار، به نقل از پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در پی می‌آید. شعر به مثابه یک رسانه بی بدیل بسم ا... الرحمن الرحیم و الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد  و آله الطاهرین سیّما بقیة ا... فی الارضین. دلمان برای این جلسه و برای شما دوستان عزیز و شعرای عزیز تنگ شده بود. الحمدلله خدای متعال تفضل کرد و توانستیم یک بار دیگر این جمع را در این جا ببینیم و از محصول فکر و دل و جان آن ها که خیلی هم ارزشمند است، به معنای واقعی کلمه بهره ببریم و لذت ببریم؛ یعنی لذتی که انسان از شعر خوب می‌برد، جزو برترین لذت‌هاست. خوشبختانه قلمرو شعر در کشور توسعه پیدا کرده؛ هم به معنای افزایش شاعر، هم به معنای افزایش مستمع؛ این فرصتی است و از این فرصت باید استفاده کرد. شعر یک رسانه است؛ یک رسانه اثرگذار است. یک دوره‌ای بوده است که تنها رسانه تاثیرگذار در عالم ــ حالا عالم اسلام تا آن جایی که ما بلدیم، می‌شناسیم ــ شعر بوده. شاعر شعر را می‌گفت و شعر خوب البته، به سرعت منتشر می‌شد و مردم آن را می‌شنیدند. دعبل در خراسان آن شعر معروف خودش را خواند، بعد حضرت [امام رضا (علیه السلام)] به او جبه دادند، جایزه دادند. خب او آمد بیرون و رسید قم؛ قمی‌ها گفتند که شنیده‌ایم امام به تو جبه داده، آن را به ما بده. گفت نه؛ اصرار کردند و گفتند یک تکه‌اش را بده؛ حاضر نشد. با کاروان راه افتاد از قم خارج شد، وسط راه یک راهزنی، از آن‌هایی که در بیابان کاروان‌ها را می‌زنند به این‌ها رسید و جلوی این‌ها را گرفت و همه اموالشان را از آن ها گرفت. رئیس دزدها آن بالا، روی یک سنگی نشسته بود. افراد دزد داشتند بار این کاروان را دانه‌دانه باز می‌کردند، برمی‌داشتند، چه می‌کردند؛ او همین طور که نگاه می‌کرد به عوامل خودش، این بیت را خواند که: اَری فَیئَهُم فی غَیرِهِم مُتَقَسِّماً وَ اَیدیَهُم مِن فَیئِهِم حَسَراتٍ(2) مضمون شعر این است که من مال خودم را و آن چه متعلق به خودم است، می‌بینم که دارد از دستم می‌رود. [رئیس دزدها] کاروان‌ها را می‌گفت دیگر؛ همان‌ها را که خودشان از آن فیء(۳) خودشان دستشان خالی است؛ یعنی آن مال خودشان، دست دیگران است. این یک بیت از همان قصیده [دعبل] است. دعبل گفت که بروید بپرسید که این قصیده، این شعر مال چه کسی بود تو خواندی. یکی از کاروانی‌ها رفت، گفت این شعری که خواندی، این بیت، مال چه کسی بود؟ گفت مال دعبل است. گفت دعبل این جاست. گفت کجاست؛ دعبل را به او نشان دادند. دعبل رفت جلو، گفت بله، این شعر مال من است؛ من [دعبل] هستم. او هم دستور داد که همه آن چه برده بودند به آن ها پس دادند. من می خواهم این را بگویم: «رسانه» یعنی این. این شعر، مِن‌‌باب‌مثال در ماه رجب در خراسان گفته شده، یک دزد در ماه شعبان آن را حفظ است و بیتی از آن را می خواند و [به آن] تمثل می جوید؛(۴) شعر این‌جور انتشار پیدا می کرد، این‌جور پخش می شد؛ رسانه [بود]. امروز البته رسانه‌ها مختلف اند، لکن شعر جای خودش را دارد؛ هیچ کدام از رسانه‌ها، مثل شعر، تاثیرگذار به معنای خاص نیستند. البته بعضی از رسانه‌ها، مثل سینما، احتمالاً تاثیر بیشتری از شعر دارند ــ رسانه‌های تصویری و مانند این ها ــ لکن تمام می شود، فراموش می شود؛ یک بار شما فیلم را دیدید، دو بار دیدید، دیگر تمام می شود، اما این شعر مانده، می ماند، هزار سال این شعر باقی می ماند. این، خصوصیت شعر است. بنابراین، شعر یک رسانه اثرگذار و ماندگار است. شعر فارسی؛حامل حکمت در طول زمان یک نکته‌ای وجود دارد در مورد شعر فارسی و آن این که جزو خصوصیات شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است. در شعرهای دیگر، تا آن جایی که حالا ما می دانیم، نه این که وجود نداشته باشد، به این شدت وجود ندارد؛ یعنی ما قله‌های شعر فارسی را که نگاه می کنیم، یا حکیم اند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویت اند یا حافظ قرآن اند‌ یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همین‌طور از آن بالا شما بگیرید، بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، این ها همه حکیم اند، همه [اشعار] این ها حکمت است؛ یعنی شعر ما، شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حاملِ معرفت بوده، سرمایه‌های معنویِ ما را حفظ کرده و بر آن ها افزوده؛ یعنی شما اگر چنان چه در یک حد خاصی از معرفت باشید، وقتی که مثلاً مثنوی مولانا را می خوانید، این معرفت افزایش پیدا می کند؛ یعنی تولید معرفت می کنند، تولید این سرمایه‌ را می کنند، فقط حفظ سرمایه نیست؛ خصوصیت شعر فارسی این است.  مهم این است که این سرمایه‌سازی و پاسداری سرمایه در سخت‌ترین شرایط هم اتفاق افتاده؛ مثلاً در تاخت‌وتاز مغول. شما ببینید، در دوران تاخت‌وتاز مغول، ما عطار داریم، مولوی داریم، سعدی داریم، حافظ داریم؛ این ها همه مال دوران مغول و تیمور است دیگر؛ یعنی وقتی است که کشور در شرایط سخت تاخت‌وتاز بیگانگان قرار داشته، همه چیز کشور تحت تاثیر این بوده، اما معرفت و شعر و معنویت متوقف نشده؛ این خصوصیت شعر فارسی است و ما این ها را باید بدانیم در مورد شعرمان. خب شعرای ما، شعرای برجسته‌ای که حالا بعضی‌شان را اسم آوردیم، مثل ناصرخسرو، مثل نظامی گنجوی، مثل خاقانی، مثل خود مولوی، مثل سعدی، این ها به معنای واقعی کلمه مصداق همان «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا ا... کَثیرا» در آخر سوره شعراء هستند؛ [آن جا که می فرماید] که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبعُهُمُ الغاوونَ * اَ لَم تَرَ [اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمونَ * وَ اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ] * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا ا... کَثیراً وَ انتَصَروا مِن بَعد ما ظُلِموا»؛(۵) یعنی مصداقِ همین اند؛ واقعاً این‌جوری است که شعرای بزرگ ما مصداق این هستند. این گذشته ماست. تکرار برهه ای از تاریخ امروز، به نظر من، آن تاخت‌وتازی که زمان مغول ها اتفاق افتاد، دارد تکرار می شود. البته نوع تاخت‌وتاز این مغول های جدید، مغول های کراوات‌بسته و پاپیون‌زده و ادکلن‌زده و کت و ‌شلوار پوشیده، با آن مغول ها تفاوت دارد، اما تاخت‌وتاز است، دارند تاخت‌وتاز می کنند. تاخت‌وتازشان چه‌جوری است؟ خب ما خودمان لمس کرده‌ایم، نمی خواهد در تاریخ خوانده باشیم. البته اگر کسی تاریخ 300-400ساله استعمار را بخواند، می فهمد که این ها با دنیا چه‌کار کردند؛ استعمارگرها با آسیا، با آفریقا، با آمریکای لاتین، با مجموع قاره آمریکا چه کردند! آن ها یک مسئله دیگری است. این ها زمان خود ما، یک سگِ هاری مثل صدام را تجهیز کردند؛ کارخانه‌های شیمیایی آلمان در خدمت صدام قرار گرفتند که حلبچه‌ و سردشت و میدان های جنگ روبه‌رو را با کشتار هزاران نفر، مرکز جنایت خودش قرار بدهد. این کاری است که این ها در ایران کردند؛ تاخت‌وتاز این هاست. این تاخت‌وتاز متنوع است؛‌ یعنی یک‌جور هم نیست؛ یک نوعش این است. تحریم هم جزو تاخت‌وتاز است؛ [مثل] تحریم دارویی. اگر کشورهای غربی بتوانند یک کشوری مثل ایران اسلامی را که دنبال استقلال و دنبال ایستادگی و استقامت است، از مواد غذاییِ لازم هم محروم کنند، می کنند؛ آن ها هم چنان که داروهای لازم را ممنوع کردند، آن وقتی که واکسن لازم داشتیم پولش را گرفتند [اما] واکسنش را ندادند ــ در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانه‌های مختلف واکسن را ندادند ــ شک نداشته باشید اگر چنان چه می توانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً می کردند؛ یعنی این ها این‌جوری هستند. حالا آن قضیه قحطی قرن هم که به جای خود محفوظ؛(۶) این هم یک‌جور تهاجم است. علاوه بر این، صدها و هزاران رسانه را در خدمت دروغ و شایعه‌ و انحراف و مانند این ها قرار دادند. الان یک مجموعه تهاجم و تاخت‌وتاز متنوع، از نظامی گرفته تا اقتصادی، تا [جنگ] سخت، تا [جنگ] نرم، همه‌جور وجود دارد. خب، این جا نقش شاعر چیست؟ من حرفم این است. شعرای ما در یک دوره‌هایی درخشیدند؛ یعنی کاری را که باید می کردند، کردند. امروز هدف دشمن این است که نقاط قوت فکری و معارفی ما را از ما بگیرد؛ ما استقلال می خواهیم، روحیه ما را تضعیف کند؛ ما می خواهیم در مقابل استبداد غربی استقامت کنیم، روحیه ما را تضعیف کند، ما را مردد کند؛ تفکرات اسلامی و معارف اسلامی را در ما تضعیف کند، عمل اسلامی را تضعیف کند، ‌وحدت ملی را تضعیف کند، تدین زن را، حیای زن را تضعیف کند؛ این ها همه، آن نیازهای معنوی یک ملت و یک کشور است؛ این ها دنبال این چیزها هستند. حالا راجع به زن یکی از خانم ها خواندند و چقدر هم خوب؛ واقعاً باید از این‌جور کارها زیاد اتفاق بیفتد، خیلی باید انجام بگیرد. غربی ها نسبت به زن ایرانی ترحم ندارند من می خواهم این را عرض بکنم که غربی‌ها نسبت به زن ایرانی ترحم ندارند که بگویند حقوق زن رعایت بشود، [بلکه] کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنان چه حضور زن ها نبود، انقلاب پیروز نمی شد. من این را [به قطع می گویم]؛ بنده دیگر در متن مسائل انقلاب بودم. یعنی اگر در آن اجتماعات عظیم زن ها شرکت نمی کردند، انقلاب پیروز نمی شد. اگر زن ها می خواستند با شوهرهایشان، با فرزندانشان، با پسرانشان در این کار مخالفت کنند، همه چیز جور دیگری تمام می شد؛ در جنگ هم همین‌‌جور. انسان وقتی شرح حال این مادرها و همسرها را می خواند، واقعاً منقلب می شود؛ این ها بودند که این شجاعت ها را، این فداکاری‌ها را در دل های این جوان ها و این مردها زنده کردند. این ها از زن ایرانی کینه دارند! خودشان را طرفدار حقوق زن، طرفدار حقوق انسان، طرفدار آزادی معرفی می کنند. همه این ها تهاجم دشمن است. خب،‌ حقوق بشر؛ اصلاً انسان تعجب می کند؛ اصلاً تعبیر حقوق بشر به غربی‌ها نمی‌آید؛ همین‌ طور که حالا یکی از آقایان ردیف شعرشان «به من نمی‌آید» بود،(۷) واقعاً حقوق زن، به غربی‌ها نمی‌آید. همین حالا زن ها در کشورهای غربی مهم‌ترین مشکلات را دارند؛ یعنی بیشتر از دیگر کشورها. اصلاً این ها طرفدار حقوق بشر نیستند؛ این ها اصلاً حقوق بشر بهشان نمی‌آید؛ دشمن بشرند! حقوق بشرشان را در داعش دیدیم؛ داعشی که زنده‌زنده آدم ها را آتش می زد یا در آب غرق می کرد جلوی چشم همه؛ در حمایتشان از منافقین دیدیم؛ در حمایتشان از صدام دیدیم؛ در غزه داریم می‌بینیم؛ در فلسطین داریم می‌بینیم؛ در ترورها داریم می‌بینیم و در کشتار جوان ها؛ این جا در خیابان های تهران پاک‌ترین جوان های ما را، مثل همین جوان هایی که اسم آوردند، آرمان علی‌وردی و روح‌ا... عجمیان ــ این ها واقعاً پاک‌ترین، پاکیزه‌ترین، طاهرترین جوان های ما بودند ــ این ها را با شکنجه می کشند، آن ها مطلقاً متعرض نمی شوند، یعنی اهمیتی برایشان ندارد؛ تحریک هم می کنند؛ اصلاً یاد می دهند؛ رادیوهایشان، عوامل شان این کارها را یاد می دهند؛ این ها حقوق بشر است. ضرورت دشمن شناسی برای هنرمندان من عرض می کنم که امروز همه باید دشمن را بشناسند. همه باید نقاطی را که دشمن، آماج حمله خود قرار می دهد، بشناسند؛ همه باید شیوه‌های دشمن را بشناسند؛ همه باید جایگاه حضور دشمن را بشناسند، مثل جنگ نظامی؛ جنگ نظامی هم همین‌‌جور است. شما اگر ندانید دشمن از کجا می خواهد حمله کند، دُور می خورید؛ اگر ندانید هدفش تصرفِ کجاست، بتواند شما را فریب بدهد، دُور می خورید. باید بدانید. در جنگ نرم هم همین‌جور است؛ باید بدانید دشمن چه ‌کار می خواهد بکند، آماجش کجاست، هدفش چیست و بشناسید روش های او را؛ این را همه باید بشناسند و مقابله کنند، اما از همه لازم‌تر، مجموعه هنرمندند، مجموعه فرهنگی‌اند؛ شاعر، نقاش، داستان‌نویس، سینماگر، معمار؛ این هایی که در مسائل مختلف فرهنگی هستند، باید بدانند امروز ما در مقابل این غارت دشمن و تاخت‌وتاز دشمن قرار داریم؛ هم خودشان باید توجه کنند، صحنه را درست درک کنند، هم به دیگران بایستی بنمایانند؛ باید همه را [آگاه] کنند. منفعل نباید بشوند. امروز خوشبختانه، ما شاعر خوب مؤمنِ خوش‌قلب معتقد به دین و معتقد به انقلاب کم نداریم؛ خب یک نمونه‌اش این جا، شماها هستید. خوشبختانه یکی از کارهای خوبی که شده به وسیله دستگاه‌های گوناگون، [از جمله] حوزه هنری و بعضی جاهای دیگر، گسترش این کار در سراسر کشور است؛ یعنی امروز شاعرها از همه کشور، حتی از روستا‌ها، از شهرهای کوچک، می توانند خودشان را معرفی کنند، در مراکزی قرار بگیرند، شعرشان را عرضه کنند؛ این [امکان] وجود دارد. خب شاعر بالاخره احساساتی است، شاعر منعطف است، عاطفی است؛ باید احساساتی نشود. در مواجهه با مسائل، احساساتی نشوند، فکر کنند و صحنه را درست شناسایی کنند و در مقابل آن چه وجود دارد احساس تکلیف کنند، آن تکلیف را با هنری که خودشان دارند، انجام بدهند. اگر چنان چه این کار انجام نگیرد، هر چه [هم] هنر بالا باشد، نمی شود انسان برایش قیمت قائل بشود؛ گفت: میِ نابی ولی از خلوت خُم به ساغر چون نمی‌آیی چه حاصل؟(8) باید بیایید درون ساغر تا وسیله شادی باشید، که یکی از آقایان خواندند. ان‌شاءا... که خداوند به همه شماها توفیق بدهد و همه ما را موفق بدارد که بتوانیم از امکانات ارزشمند و بی‌بدیل کشورمان و نظام مان استفاده کنیم؛ از جمله هنر و شعر. ان‌شاءا... موفق باشید.  مجدداً تشکر می کنم از همه شما، از آقای امیری اسفندقه(۹) و از آقای قزوه(۱۰) به خاطر این که اجرا کردند، اگرچه خودشان شعر نخواندند؛ ان‌شاءا... در آینده شعر این ها را هم بشنویم. والسلام علیکم و رحمة‌ا...  پی‌نوشت: [۱]. در ابتدای این دیدار، جمعی از شاعران به قرائت اشعار خود پرداختند.  [۲]. کمال‌الدین و تمام‌النعمه، ج ۲، ص ۳۷۳  [٣] . اموال [۴]. آوردن داستان، حدیث، شعر و مانند آن ها به عنوان مثال برای روشن شدن یا تایید گفته و نوشته خود یا اثبات درستی آن [۵]. سوره شعرا، آیات ۲۲۴ تا ۲۲۶ و بخشی از آیه ۲۲۷؛ «و شاعران را گمراهان پیروی می کنند. آیا ندیده‌ای که آنان در هر وادی‌ای سرگردان اند؟ و آنان هستند که چیزهایی می گویند که انجام نمی دهند؛ مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آن که مورد ستم قرار گرفته‌اند یاری خواسته‌اند. ...»[۶]. قحطی بزرگ در سال ۱۲۹۶ شمسی که دو سال به طول انجامید و علت آن استفاده انگلیس‌ها از منابع محصولات غذایی ایران در جنگ جهانی اول بود که تعداد زیادی از ایرانیان در این قحطی بزرگ جان باختند. [۷] . اشاره به اشعار آقای حسن خسروی‌وقار؛ از غزلی با مطلع «من شرابم، شادی‌ام، شیون نمی‌آید به من / رودی از روحم، سراب تن نمی‌آید به من» [۸]. صائب تبریزی. دیوان اشعار، از غزلی با مطلع «ز خلوت برنمی‌آیی چه حاصل / به چشمِ تر نمی‌آیی چه حاصل» [۹]. آقای مرتضی امیری اسفندقه [۱۰]. آقای علیرضا قزوه             گفت‌وگوی خراسان با رضا اسماعیلی و سیدحسین سیدی از شاعران حاضر در دیدار با رهبر انقلاب درباره متن و حاشیه های این جلسه   کلاس آموزشی نقد و بررسی شعر رضا اسماعیلی، یکی از شاعران حاضر در مراسم دیدار با رهبر انقلاب، ضمن اشاره به شوق و اشتیاق اهالی شعر و ادبیات برای این دیدار پس از سه سال و موضوع محوری شعرهای خوانده ‌شده، گفت: «بعد از سه سال که این جلسه به دلیل کرونا برگزار نشد، شاعران و جامعه ادبی شوق و اشتیاق فراوانی برای این نشست صمیمی داشتند. بسیاری از چهره‌های برجسته ادبیات معاصر و شاعران جوان در این جلسه حضور یافته بودند و از این منظر دیدار بابرکتی بود. نکته بعد این‌که آن صمیمیتی که رهبر انقلاب در دوره‌های قبل در برخورد با اهل ادب داشتند، در این دوره هم برقرار بود و شاعران، احساس راحتی می‌کردند و اشعار خودشان را در محضر ایشان می‌خواندند. رهبر انقلاب هم ضمن شنیدن اشعار، نکاتی را در باب نقد بیان می‌کردند. به عبارتی این جلسه، علاوه بر شعرخوانی، یک کلاس آموزشی هم بود. بیشتر شعرهایی که خوانده شد، با توجه به دغدغه‌های شاعران درباره ایران و ایرانی بودن و پاسداری از آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب بود. این یعنی شاعران هم مانند دیگر قشرهای مردم، دغدغه دفاع از انقلاب و ایران را دارند و با زبان و سلاح شعر در این عرصه حضور دارند». تاکید بر اندیشه شعری در کنار عاطفه رضا اسماعیلی در ادامه از نگاه مثبت و روشن رهبر انقلاب به شعر فارسی گفت: ایشان گفتند «پیشرفت ادبیات بعد از انقلاب قابل توجه بوده و تاکید می‌کردند در گذشته شعر و ادب فارسی بیشتر در حوزه معرفتی بوده و شاعران سعی می‌کردند آموزه‌های حکیمانه را در شعر بیان کنند. شاعران امروز هم باید در کنار عنصر احساسی و عاطفه، به اندیشه توجه بیشتری کنند و با تأمل بیشتری شعر بسرایند. این نکته   مهمی است. ما باید حکمت را وارد شعر کنیم تا به جان‌ها نفوذ کند و راهش را بیابد.» نکته دیگر، سخن ایشان درباره نقش شاعران در دفاع از ارزش‌های انقلاب بود و این‌که «نباید منفعل و بی‌تفاوت باشند و باید در جایی که حضورشان به‌عنوان صاحب فکر و اندیشه ضرورت دارد، به میدان بیایند و کوتاهی نکنند». از اظهار ارادت‌های خودجوش تا گلایه بانوان شاعر اسماعیلی در پایان از شعرخوانی خودجوش شاعران عرب پیش از شروع رسمی مراسم می‌گوید و آن را نشانه‌ای از جذابیت این دیدار می‌داند: «تمام این برنامه از آغاز تا پایان، خاطره بود. وقتی بعد از سال‌ها با رهبر انقلاب تجدید دیدار کردیم، خیلی شیرین بود؛ این جلسه یک دورهمی باشکوه شاعرانه بود. شیرین‌ترین خاطره‌ام هم مربوط به قبل از شروع شعرخوانی است. در دوره‌های قبل شعرخوانی‌ها بعد از اقامه نماز به‌طور رسمی آغاز می‌شد، اما امسال مقام معظم رهبری نیم‌ساعت زودتر وارد شدند و بعضی از دوستان شاعر به‌صورت خودجوش شروع به شعرخوانی و شاعرانی از ایران و کشورهای دیگر اظهار ارادت کردند. این قسمت به نظرم خیلی جذاب بود؛ مصداق «هیچ آداب و ترتیبی مجو/ هرچه می‌خواهد دل تنگت بگو». از دیگر حاشیه‌های درخورتوجه این دوره هم گلایه بانوان شاعر بود که می‌خواستند وقت بیشتری به شعرخوانی خانم‌ها اختصاص یابد. به همین دلیل وقتی آقای مهدی جهاندار نوبت شعرخوانی‌اش را به خانم‌ها داد،تشویق شد». شناخت بالای مقام معظم رهبری از شعر و ادبیات  سید حسین سیدی، از دیگر شاعران حاضر در دیدار با رهبر انقلاب گفت: «شما به عنوان شاعر در مقابل رهبر انقلاب شعر نمی‌خوانید، بلکه در برابر متخصص ادبیات، شعر می‌خوانید. جالب بود که با بعضی از استادان ادبیات هم گفت‌وگو می‌کردند که مثلاً شعر شما در وزن نیمایی سیلاب‌هایش متفاوت بود. یعنی اشعار را نقد و بررسی می‌کردند و بعضی از کلمات را پیشنهاد می‌دادند. در این دیدار، رهبر انقلاب تاثیر شعر را خیلی بالا دانستند و گفتند در قدیم رسانه‌ای رقیب شعر نداشتیم و بعداً رسانه‌هایی قوی مثل سینما آمدند، اما سینما ماندگاری شعر را ندارد. یک فیلم می‌بینیم که تاثیر جدی بر ما می‌گذارد، اما ممکن است بلندمدت نباشد. در صورتی‌که تاثیر شعر ماندگار است و شما مدت‌ها یک شعر را زمزمه می‌کنید و گاهی یک بیت یا مصرع زندگی یک فرد را عوض می‌کند». گردهمایی نخبه‌های شعر  سیدی در ادامه خاطرنشان کرد: «خیلی از شاعرانی که امسال شعر خواندند، در دوره‌های قبل هم شعر خوانده ‌بودند در حالی که در سال‌های گذشته چهره‌های متنوع‌تری شعر می‌خواندند. در کل، برگزاری این جلسات خیلی خوب است، ولی گاهی بعضی از شاعران تصور می‌کنند این آخرین جایگاهی است که به آن رسیده‌اند و افول می‌کنند. نقطه قوت هم این است که در کشور چنین جلسه‌ای نداریم که همه نخبه‌های شعری گرد هم آیند و به نقد و بررسی شعر بپردازند. این‌جاست که وضعیت شعر فارسی و شعر انقلاب مشخص می‌شود. این از محاسن اصلی این جلسه است».