هزینه تیم‌داری درسيستان‌وبلوچستان دوبرابربقیه استان‌ها است

علی ولی‌اللهی
سيدسعيد سيدالحسيني رييس هيات فوتبال استان سيستان و بلوچستان بهمن سال گذشته استعفا كرد. او در متن استعفاي خود نوشته بود: «بي‌انگيزه، بي‌روحيه و بي‌رمق شده‌ام.» دكتر سيد الحسيني كه همزمان رياست نظام پزشكي استان را هم برعهده دارد از سال ۱۳۹۴ به عنوان رييس هيات فوتبال سيستان و بلوچستان مشغول به كار شده بود و بعد از نزديك به ۸ سال مي‌خواست از سمت خود كناره بگيرد كه با استعفاي او موافقت نشد. هرچند سيدالحسيني اعلام كرد تا يك ماه آينده و بعد از انتخابات هيات فوتبال استان كنار خواهد كشيد. در ابتداي مصاحبه وقتي از ايشان پرسيديم چرا بي‌انگيزه و بي‌رمق شده بوديد سفره دل ايشان باز شد. بحث از فوتبال به مسائل اجتماعي، سياسي كشيده شد و پيوند خورد با بحث زيرساخت‌ها و توسعه و كمبود آب تا در نهايت ايشان اين سوال را مطرح كند: مگر ما جزوي از اين آب‌وخاك نيستيم؟
    شما در بهمن سال گذشته استعفا كرديد. چرا؟
شرايطي كه بر فوتبال كشور آن زمان حاكم بود، در نزديكي جام جهاني، مسائلي كه در استان ما وجود داشت و عدم وجود اسپانسرينگ مناسب در اين تصميم تاثير داشت. شما هي سعي مي‌كردي بروي جلو، هزينه كني، وقت بگذاري از زندگي‌ات بزني تا اتفاقي بيفتد. دوستاني هم كه همراه شما بودند به همين شكل. بعد شما هي فكر مي‌كردي در يك دور باطل قرار گرفتي. ما نيامده بوديم كه وقت‌مان را بيهوده تلف كنيم. اين يك مساله. يكي هم اينكه من شخصا احساس كردم بيشتر از دو دوره آدم‌ها ديگر در فوتبال يا به‌طور كل در چنين ساختارهاي غير دولتي مثمرثمر نيستند. يعني مي‌خواستم بابي را براي بعضي از دوستان باز كنم به اين معنا كه دو دوره بس است ديگر. مردم شما را مقايسه مي‌كنند با قبلي‌ها و بعدي‌ها و نمره مي‌دهند. وقتي شما از خيلي مسائل مي‌گذري و گذشت مي‌كني عده‌اي تصور مي‌كنند اين وظيفه شماست در صورتي كه اينجور نيست. حالا من استان خودمان را مي‌گويم كاري به بقيه استان‌ها ندارم. برخي استان‌ها تيم‌هاي ليگ برتري دارند و از نقل‌وانتقالات بازيكنان و خروج بازيكنان از استان‌شان درآمد دارند. 
   يعني شما از اين سيستم درآمدي نداريد؟
ما تنها استاني در كشور هستيم كه در اين هفت، هشت سال گذشته تمام مسابقات در همه رده‌هاي سني را رايگان برگزار كرديم. هيات ما از اين سيستم چيزي به اسم درآمد برايش معنا و مفهومي نداشت. يا بازيكناني كه مي‌فرستاديم به خارج از استان، شامل 100 تا 120 بازيكن در فوتبال ساحلي، فوتسال و... كه رفتند به استان‌هاي ديگر. شما مي‌توانيد سوال كنيد يك ريال از بازيكنان تحت عنوان مبلغ خروجي نگرفتيم. تازه يك چيزي هم در جيب آن بازيكن مي‌گذاشتيم، مي‌گفتيم برو و آينده بهتري داشته باش. اينها را وقتي شما كنار هم قرار مي‌دهي و مي‌بيني استانت هم خيلي توسعه‌يافته نيست از نظر اقتصادي اذيت مي‌شوي. مي‌بيني بچه‌هايت توي شرايطي هستند كه بايد ديده شوند اما ديده نمي‌شوند. مي‌فهمي بايد براي‌شان هزينه بشود كه بتوانند با استان كنار دستي‌شان رقابت كنند. روساي هيات‌هاي ديگر همه دوستان من هستند و من بحث فردي نمي‌كنم. گاهي كه چنين بحث‌هايي مطرح مي‌شود دوستان فكر مي‌كنند ما مي‌خواهيم آنها را بكشيم پايين. در صورتي كه چنين چيزي نيست. ما مي‌خواهيم خودمان را بالا بكشيم. آن ناپايداري كه در فدراسيون بود از زماني كه آن اتفاقات افتاد مزيد بر علت شد. طي چهار سال ما چهار تا رييس فدراسيون داشتيم. آقاي بهاروند سرپرست بود، بعد آقاي دكتر عزيزي خادم آمد، بعد آقاي ميرشاد ماجدي سرپرست شد و بعد آقاي تاج آمد. تغيير مديريت باعث مي‌شد كه شما احساس كني هي داري عقب مي‌افتي. تصميماتي كه گاهي در هيات‌رييسه گرفته مي‌شود و آن تصميمات حداقل فني، علمي و فوتبالي نيست تاثير دارد. ما بوديم و خود استان‌مان. در اين شرايط حس تنهايي به شما دست مي‌دهد. مي‌خواهي چه كار كني وقتي يك باشگاه درست و حسابي نداري؟ حالا من فولاد و گل‌گهر و تراكتور و پرسپوليس و استقلال را نمي‌خواهم مقايسه كنم. يك باشگاه معمولي كه بتواند به 20 تا از بچه‌هاي ما كمك كند. بعد آن بچه‌ها به خاطر اينكه ما رييس هيات بوديم از ما انتظار داشتند كه برويم پيش استاندار يا استانداراني كه در اين سال‌ها بودند. 
   رفتيد پيش استاندار؟
بله ولي خب براي اينها فوتبال اصلا اولويت نبوده. در رشته‌هاي ديگر كه پول كمتري نياز داشت مثل فوتبال ساحلي و فوتسال استان ما خيلي خوب رشد پيدا كرد. وقتي من آمدم آن ساختار را دست گرفتم چيزي به اسم فوتبال ساحلي نداشتيم. در همين 6، 7 سال شكل گرفت. كساني آمدند كنار ما قرار گرفتند و كمك كردند. ما قهرمان نونهال ايران شديم. جوانان سوم ايران شديم. تيم فوتبال ساحلي ما ليگ برتر ايران است. دو تا بازيكن ملي داريم. سعيد پيرامون جزو نفرات اصلي تيم ملي است. در فوتسال هم شمال استان ما آنقدر قوي بوده كه رده‌هاي سني و نوجوانان ما به ليگ برتر رسيدند. اينهايي كه مي‌گويم واقعا با دستان خالي اتفاق افتاده. به غير از منطقه آزاد چابهار كه آمد كمك كرد در اين سه، چهار سال گذشته بچه‌ها نشان دادند اگر يك حامي مالي خوب يا حتي خوب هم نه، متوسط وجود داشته باشد و كمك كند، مي‌توانند در بالاترين سطح باشند. يك كمپلكسي از اين مسائل را اگر در نظر بگيريد متوجه مي‌شويد شرايط به چه صورت است. ما هم بالاخره ماشين كه نيستيم.  فكر مي‌كنيم، تحليل مي‌كنيم، بايد انگيزه لازم براي كار كردن وجود داشته باشد. در كنار اين مسائل من مي‌خواستم پيامي را به جامعه و روساي هيات‌ها اعلام كنم.
   چه پيامي؟ 
اينكه همه آويزان اين فوتبال نيستند. همه كساني كه مي‌خواهند به هر نحوي خودشان را به فوتبال بچسبانند، حالا يا رييس هيات بشوند يا سمتي ديگر بگيرند. وقتي يك نفر استعفا مي‌دهد و مي‌رود كنار يعني براي من چيزي ندارد. چون يك جوري در جامعه القا شده كه مردم فكر مي‌كنند روساي هيات‌هاي فوتبال خدا تومن پول مي‌گيرند و پول برمي‌دارند. كما اينكه شما در برنامه آقاي ميثاقي ديديد كه يك سري مسائلي مطرح كردند براي رييس هيات تهران كه ايشان هم نتوانست از خودش دفاع كند. مردم در مورد اين قضيه چه فكري مي‌كنند؟ مي‌گويند اينها همه مثل هم هستند و اين براي من، براي شخصيت من مهم است. من دوست دارم جامعه بداند كه شما چه كار داري مي‌كني. اگر يك نفر خداي نكرده متخلف هست به تخلفش رسيدگي مي‌شود و به قول معروف ماست‌مالي نمي‌شود. اينها در پس ذهن من وجود داشت و من حس كردم مي‌توانم اين مسائل را به جامعه فوتبال و مردم القا كنم. همينطور به روساي هيات‌ها كه آقا اگر دو دوره بودي كافي است ديگر. دو دوره زمان كمي نيست. 8 سال است. به هر شكلي خودتان را آنجا نگه نداريد. بگذاريد يك آدم جوان‌تر بيايد. يك آدم علمي‌تر و قوي‌تر بيايد. شك نكنيد اگر نفر بعدي كمي ضعيف‌تر باشد خود مردم آن منطقه مي‌آيند دنبال‌تان! اينها ديدگاه‌هاي خودم هست. با تمام احترامي كه براي همكارانم قائلم. برخي از اينها چهار دوره، پنج دوره و شايد بيشتر هستند. من مي‌خواهم بدانم يك نفر ديگر چه چيزي مي‌تواند در چنته داشته باشد براي ارايه كه بقيه اين توانايي را نداشته باشند. 
   چرا در متن استعفا نوشته بوديد ديرتر از زمان مورد نظر استعفا دادم؟ 
به آن جمع‌بندي رسيده بودم قبلا. من عهد و پيمان كرده بودم ساختماني را تحويل فوتبال استان بدهم. وگرنه من خيلي وقت پيش به اين ديدگاه‌ها رسيده بودم. اما چون آن ساختمان را نتوانسته بودم تمام كنم، ايستادم ساختمان كه تمام شد فردا صبحش استعفا دادم. من پيشكسوت‌ها و بچه‌هاي فوتبال را جمع كردم و آن ساختمان را تحويل‌شان دادم. نه مديركل را دعوت كردم و نه رييس فدراسيون را. من آن ساختمان را به جامعه فوتبال استان تحويل دادم. اين اتفاق در تاريخ 4 بهمن افتاد. پنجم نامه استعفا را نوشتم. يعني من ايستادم آن تعهدي كه خودم براي شخص خودم در نظر گرفته بودم تمام شود. 
   ساختن ساختمان چقدر طول كشيد؟
ساختمان را در يكسال و دو، سه ماه جمع كردم. نه مديركل چيزي به من كمك كرد نه فدراسيون. البته آن زمين مال اداره ورزش بود. من بابت زمين پولي پرداخت نكردم. يك قرارداد قانوني با آنها بستم. گفتم اين را مي‌سازم عرصه‌اش مال شما عيانش مال هيات فوتبال به مدت صد سال. كمك اداره ورزش اين بود كه آن زمين از قبل يك مقداري فونداسيون داشت و تحويل دادند و من شروع كردم به كار. اداره كل و فدراسيون هم مي‌دانستند من دارم كار مي‌كنم ولي هيچ‌كدام‌شان يك سوال نكردند كه داري چه كار مي‌كني؟ الان هم همه‌شان خوشحال هستند و مي‌گويند دستت درد نكند. من هم مي‌گويم همين برايم كافي است كه بچه‌ها يك هويتي پيدا كردند. 
   اگر هيات فوتبال استان ساختمان نداشت پس نفر قبلي شما كجا كارها را انجام مي‌داد؟
هيچ سازه‌اي به عنوان هيات فوتبال يا دفتر دستكي وجود نداشت. بنابراين وقتي من رفتم هيات را تحويل بگيرم يك برگ كاغذ هم كسي به من نداد. يك برگ كاغذ كه بگويند اين مكاتبه مثلا انجام شده. همان هم نبود. قبل از من فردي در دولت آقاي احمدي‌نژاد رييس هيات بود كه فكر مي‌كنم معاون استاندار بود. بنده خدا شهرستاني هم بود و اصلا استان ما نمي‌آمد و كسي هم نمي‌شناختش. ايشان 8 سال رييس هيات بود. بعد از آن من تمام دفتر و دستك هيات را براي اينكه اجاره ندهيم جابه‌جا كردم. من در استان رييس سازمان نظام پزشكي هم هستم. اين هم يك شغل افتخاري است. يعني بابت كاري كه مي‌كنيد نه چيزي مي‌گيريد و نه قرار است بگيريد. اينها يك سري شغل افتخاري هستند كه تنها موقعيت اجتماعي دارد. من از دوستان هيات‌مديره خواهش كردم و گفتم فوتبال اينجا يك فوتبال دربه‌در است و ما هم توانايي اينكه دفتر و دستك داشته باشيم، نداريم. به آنها گفتم يكي از اتاق‌هاي آنجا را به ما بدهند و تمام مكاتبات با آنجا انجام شود. ما نه پول برق داديم نه پول اينترنت نه هيچ ‌چيزي. يعني سازمان نظام پزشكي جور هيات فوتبال را هم مي‌كشيده در اين سال‌ها. حالا عددي هم نبوده ولي كارمند هم نداشتيم. من تنها رييس هياتي هستم كه كارمند ندارم. همه بچه‌ها به صورت افتخاري كار كردند. تا همين امروز يك ريال به كسي پولي ندادم. نه نايب‌رييس نه دبير. برخي ديگر از هيات‌ها اين شكلي نيستند. آقاي شيرازي رييس سابق هيات فوتبال تهران در تلويزيون از يك عدد چند صد ميليوني گفت كه در ماه پرداخت مي‌كرده. ولي ما يك ريال هم پرداختي نداشتيم. ما از اين پول‌ها نداشتيم. هرچه پول داشتيم، مي‌داديم به بچه‌هاي رده‌هاي سني.
   و حالا بعد از تكميل ساختمان مي‌خواهيد برويد!
بله. من براي دوستان گفتم وقتي يك نفر مي‌رود جايي را تحويل مي‌گيرد، هنگام تحويل يك بيلان اعلام مي‌كند. چه رييس‌جمهور باشد چه وزير چه نماينده چه رييس هيات فوتبال استان. مثلا مي‌گويد وقتي من رييس‌جمهور شدم دلار قيمتش بوده اينقدر الان شده اينقدر. تورم فلان بوده الان شده اين. شاخص فلاكت اين عدد بوده الان شده اين عدد. آنهايي كه حالي‌شان است و از نظر علمي شاخص‌ها را مي‌شناسند و اعداد و ارقام را متوجه مي‌شوند، مي‌دانند كه چه اتفاقي افتاده. وضعيت بهتر شده يا نه. مردم هم از طريق سفره‌ و زندگي‌شان اين مسائل را درك مي‌كنند. يعني كسي نمي‌تواند قسر در برود. مردم مقايسه مي‌كنند. مگر اينكه يك‌سري آدمي دفاع كنند كه وابسته‌ هستند به يك سيستم و به‌شدت از آن سيستم ارتزاق مي‌كنند و شرايط زندگي‌شان روز به روز بهتر مي‌شود. اين آدم‌ها هم استثنا هستند. اما شما از عامه مردم مثلا در مورد وضعيت اقتصادي بپرسي خيلي خوب مي‌فهمند. آدم‌هاي علمي هم كه مشخص هستند. مي‌آيند شاخص بيكاري را با تورم جمع مي‌زنند و مي‌شود شاخص فلاكت. بعد معلوم مي‌شود استان سيستان‌و‌بلوچستان صدر جدول است از نظر شاخص فلاكت. بعد استان لرستان است و ساير استان‌ها. در فوتبال هم وضعيت به همين شكل است. من آمدم يك چيزي را تحويل گرفتم. به من گفتند در انتخابات راي آوردي و خوش آمدي بفرما اين فاكتورها را برو پرداخت كن!‌ اي بابا! ما كه تازه آمده بوديم و با كسي قراردادي نداشتيم. عددش هم مشخص است. من نمي‌خواهم نسبت به گذشتگان خداي نكرده حرفي بزنم. آنها هم توانايي مشخصي داشتند و تلاش خودشان را كردند. خلاف هم نكردند. اگر خلاف كرده بودند اعلام مي‌كردم. من اسمش را مي‌گذارم عدم توانايي در مديريت. مثلا كسي كه از علم پزشكي سر در نمي‌آورد را بفرستيد سر كار مرتبط با پزشكي. اين آدم سالم است اما توانايي ندارد. فاسد نيست. به قول دكتر چمران خيانتش مي‌شود اينكه نبايد تحويل مي‌گرفت. پس من نمي‌خواهم شخصيت نفرات قبلي را زير سوال ببرم اما وقتي من آمدم يكسال و نيم بدهي پرداخت مي‌كردم. بابت كاري كه من انجام نداده بودم. هيچ‌كس هم نپرسيد اين پول‌ها را از كجا مي‌آوري؟ آقاي كفاشيان هم در قيد حيات هستند، مي‌توانيد سوال كنيد. مديركل ما هم كه آن بنده‌خدايي بود كه رفت اسپانيا و حالا هم مالزي، آقاي ثوري رييس قبلي فدراسيون بوكس. از ايشان هم مي‌توانيد بپرسيد. همه رفتند سرشان را كردند زير برف انگار نه انگار چنين چيزي تحويل ما دادند. به هر كسي از پيشكسوتان و بزرگان هم گفتيم آقا! ما ديدگاه‌مان اين است كه از بزرگان فوتبال استفاده كنيم تا ديدند بدهكاريم، نيامدند! طبيعي هم هست. هيچ‌كس حاضر نيست با يك چيز فشل همكاري كند. بالاخره بايد يك چيزي به طرف برسد يا اگر نرسد هم نبايد جوري باشد كه طرف از جيبش خرج كند. مردم امروز اينجوري هستند. 
   چقدر بود بدهي هيات فوتبال؟
۱۸۰ ميليون! موقعي كه يك چيزي تحويل مي‌گيريد و بعد آن را تحويل نفر بعد مي‌دهيد بايد يك شاخص‌هايي داشته باشيد براي عملكردتان. پس شما سيستمي كه صفر نبوده، بلكه منهاي 180 ميليون در آن موقع بوده تحويل گرفتي. براي اينكه شما بفهميد اين رقم چقدر بوده به شما بگويم من يك ماشين لندكروز آن موقع خريدم 150 ميليون. پس 180 ميليون آن زمان مي‌شود چند ميليارد الان. من اين را پرداخت كردم. از آقاي كفاشيان و اداره ورزش بپرسيد شما چقدر براي پرداخت اين بدهي‌ها كمك كرديد؟ به اين هيات فشل بدبخت بيچاره كه تازه مي‌خواست از اول شروع كند! صفر! حتي يك ريال ندادند. 
   وقتي شما به هيات فوتبال آمديد استان تيمي در مسابقات داشت؟
وقتي من هيات فوتبال را تحويل گرفتم استان چند تا تيم در ليگ كشور داشتند. 3 تا تيم بودند. دو تا از اين تيم‌ها هبه بود. آن زمان آقاي احمدي‌نژاد تيم‌هاي دسته دوم را به استان‌ها هبه مي‌كردند. اسمش را هم گذاشته بودند توسعه ولي همه تيم‌ها نابود شد. دو تا هم به ما دادند كه جفتش نابود شد. يك تيم هم در ليگ استان داشتيم. در هيچ رده سني در آن سال و سال قبلش هيچ تيمي به مسابقات كشور نرفته بود. واقعا يك تيم نداشتيم، بفرستيم مسابقات. فوتبال ساحلي وجود نداشت. رده‌هاي سني تعطيل بود. 
   امروز اوضاع چطور است؟
امروز در حساب هيات فوتبال براي هر نفر حداقل 400، 500 ميليون تومان پول هست كه به راحتي مي‌تواند تا دو سال هيات را اداره كند. چون استان ما مثل استان‌هاي ديگر نيست. بريز و بپاش ندارد، به كسي هم پول نمي‌دهد كه مسابقاتش را برگزار كند. همه پول براي رده‌هاي سني و تيم‌ها خرج مي‌شود. روزي كه آقاي تاج بيايد انتخابات هيات فوتبال را برگزار كند من آن بيلان كاري را به ايشان مي‌دهم كه اينقدر پول در حساب هست كه كسي نتواند فردا منكر شود. به همه پيشكسوت‌ها هم خواهم گفت و در فضاي مجازي مي‌گذارم كه اينقدر پول تحويل دادم. من اين شكلي نيستم كه مثلا رييس‌جمهور مي‌آيد، مي‌گويد وقتي ما آمديم صندوق ذخيره‌ ارزي خالي بود و نمي‌دانم يك قران پول نداشتيم، يا آقاي تاج در مورد نفر قبل مي‌گويد وقتي آمديم هيچ پولي در فدراسيون نبود و اگر رييس‌جمهور كمك نمي‌كرد، نمي‌توانستيم حقوق كارمندان را بدهيم. براي من از اين خبرها نيست. يك سند مي‌گذارم در اختيار رسانه‌ها هم قرار مي‌دهم كه من اينقدر پول گذاشتم. زورم هم همين قدر بوده. يك دستنوشته هم مي‌گذارم كه اگر بدهي‌اي بود، بفرستند براي من خودم مي‌دهم. چون مي‌دانم بدهي ندارم. ولي متعهد مي‌شوم نسبت به نفر بعدي كه آن شخص راحت بيايد كار كند. نه اينكه داغانش كنم. لهش كنم كه يكسال نتواند نفس بكشد. اينها رفتاري است كه به عنوان الگو مي‌خواستم براي دوستان قرار دهم كه مي‌شود اين شكلي كار كرد. 
   در حال حاضر چند تيم در استان  مشغول  هستند؟
تعداد تيم‌هايي هم كه امروز در ليگ‌هاي كشور داريم 24 يا 25 تيم است. تيم‌هايي كه در مسابقات شركت كرده‌اند يا همين امسال هم حضور داشتند. تيم فوتسال هيرمند، لب مرز افغانستان داريم كه همه تيم‌ها، حتي تيم‌هاي تهراني را مي‌زند! بازيكناني دارد كه فوتسال در خون‌شان است. ولي يك ريال هم ندارند. همه‌شان هم پدران‌شان يا سوخت‌كش هستند يا بيل روي دوش‌شان دارند و كار مي‌كنند. توان من هم همين است. من دارم با اينها كار مي‌كنم. اين ساختمان هم كه هويت هيات فوتبال است تحويل دادم. اين چيزي است كه من مي‌توانستم انجام دهم. ديگر بيشتر از اين در توان من نيست. 
   شما در جايي از صحبت‌هاي خود اشاره كرديد كه استان احساس تنهايي مي‌كند. مي‌شود بيشتر توضيح  بدهيد؟
بله. مثلا شما بازيكنان ملي‌پوش ايران را در نظر بگيريد. كساني كه در تلويزيون مي‌آيند و مي‌گويند قلب‌مان براي ايران مي‌تپد، وقتي دعوت‌شان مي‌كنيد كه بياييد در استان ما كه مردم نان ندارند بخورند شما را ببينند و انگيزه پيدا كنند، مي‌گويند 40 ميليون تومان به من بدهيد! اسم نمي‌برم. اينها ديگر برندهاي كشور هستند. به تيم جام جهاني 98 از طرف من زنگ بزنيد و بگوييد ما مي‌خواهيم شما را ببريم سيستان‌وبلوچستان. بگوييد الان افغانستان هم پايش را گذاشته روي گردن مردم سيستان و آب نمي‌دهد و تا يك ماه ديگر بيشتر آب نداريم بخوريم. هامون خشك، هيرمند خشك، چاه‌ها همه خشك. پشت سد كجكي طالبان دو ميليارد متر مكعب آب جمع كرده و به ما نمي‌دهد. من نمي‌دانم سيستم مي‌خواهد چه كار كند. آب خوردن تا يك ماه ديگر مردم نخواهند داشت. شما به آن فوتباليست‌ها بگوييد اينها مردمان ضعيفي هستند و ممكن است مهاجرت كنند. بگوييد مردم فقير هستند و دارند مي‌روند به استان گلستان و منطقه خالي از سكنه مي‌شود. به فوتباليست‌ها بگوييد شما براي اينكه احساس خوبي به مردم حداقل براي چند روز بدهيد بياييد آنجا. بگوييد فوتباليست‌هاي آنجا شما را دعوت كردند. شام و ناهار و اسكان هم همه‌چيزش با ما. بالاخره آنقدر هم شرايط ما بد نيست كه نتوانيم دو روز پذيرايي كنيم. آن وقت ببينيد به شما چه جوابي مي‌دهند! 
   يعني قبول نكردند، بيايند؟
خير! نمي‌شود كه از خودمان ادا در بياوريم كه ما سمت مردميم. حالا يك موقعي طرف گرفتار است، ما هم مي‌گوييم اين اگر يك روز كارش را ول كند زن و بچه‌اش دچار مشكل مي‌شوند. ولي ما هم پزشك هستيم بالاخره. من هم پول داشتم در حسابم. ولي مگر مي‌توانستم مثل آقاي بهرامي هيات فوتبال قم كه با عادل فردوسي‌پور در آن برنامه معروف نود حرف زد بروم ماشين بخرم براي هيات فوتبال؟ آن هم در استاني كه هزاروصد كيلومتر وسعت دارد. يعني وقتي ما مي‌خواهيم از زابل برويم چابهار براي برگزاري بازي دو روز قبل راه مي‌افتاديم. كل قم يك شهر است. استان نيست. كجا مي‌خواسته برود بازي برگزار كند كه ماشين لازم داشته؟ با دوچرخه هم مي‌توانست برود. بعد بيايي با ماشين خودت و هزينه خودت كار كني. به والله اگر شما يك عدد فاكتور غذا، بنزين يا نمي‌دانم چي پيدا كردي هرچه شما گفتي من مي‌پذيرم. من همه اسناد را مي‌دهم شما بررسي كنيد. اگر فاكتورهاي اينچنيني پيدا كرديد مرا گل بگيريد! خب ما اين شكلي كار كرديم. بعد يك بازيكن تيم ملي مي‌آيد اين شكلي صحبت مي‌كند. پس شما كي مي‌خواهي دينت را ادا كني. من پزشك‌ها را در جريان جمعه خونين در 8 مهر برداشتم بردم پيش آقاي مولوي عبدالحميد. آن همه آدم آنجا آسيب ديده بودند. من به بچه‌ها گفتم شما كي‌ مي‌خواهيد دين‌تان را به مردم ادا كنيد؟ 132 نفر از آسيب‌ديدگان،تمام عمل‌هاي جراحي‌شان، آزمايش‌هاشان، سيتي‌اسكن‌ها و گرافي‌هاشان، پاتولوژي‌شان از صفر تا 800 ميليون تومان رايگان انجام شد. اين ربطي به فوتبال ندارد ولي مي‌خواهم بگويم يك آدم در حوزه خودش كي قرار است متوجه بشود كه يك فوتباليست حواسش نيست. قرار نيست يك توپي خورده به سر ما و رفته توي گل و مثلا به امريكا گل زديم و بعدش همه چي تمام شده باشد. شما سوال كنيد از دوستان. چند بار ما با اينها صحبت كرده باشيم خوب است؟ كه آقا يك بار بلند شويد بياييد در استان ما. به خود عادل خان هم چند بار گفتم. همين چند روز قبل، پيش از اينكه به كيش برويم، گفتم كه تيم هنرمندان را ‌برداريد، بياوريد. بچه‌ها شما را ببينند، انگيزه مي‌گيرند و روحيه‌شان عوض مي‌شود. همان اول به آدم مي‌گويند انقدر به ما بدهيد، بياييم. عادل نگفت پول بدهيد ولي آن تيم هم همينجوري است ديگر. اگر چنين پولي وجود داشته باشد خب مي‌برم براي تيم نونهالان و نوجوانان برنامه‌ريزي مي‌كنم كه نه كفش دارند نه ساق و نه لباس. 
   با توجه به اظهارات شما اين طور استنباط مي‌شود كه وضعيت فوتبال استان هم متاثر از ساير مسائل استان است. 
ما اين بحث‌هاي مشابه را با دوستان و همكاران در جلسات خصوصي داريم. چقدر خوب است كه اين سوال پرسيده مي‌شود و نمي‌گويند به من چه! نمي‌گويند من كه زندگي خودم را مي‌كنم يا من كه با تيم فلان و بهمان هستم. يعني طرف مي‌فهمد كه استان ما هم جزوي از مملكت است و نسبت به آن يك مقداري بي‌مهري‌ اتفاق افتاده. مي‌گويم بي‌مهري به خاطر اين است كه نمي‌خواهم كلمه بدي به كار ببرم. فوتبال جزوي از توسعه است. شما بايد همه‌چيزتان به همه‌چيزتان بيايد. وقتي شما يك جاده دوبانده در استان سيستان‌وبلوچستان نداريد اصلا چه صحبتي مي‌شود كرد؟ بچه‌هاي ما كه از استان مي‌روند بيرون، مي‌بينند از بم به آن طرف تمام جاده‌ها دوبانده شده. مثلا يك بچه‌ است براي اولين‌بار از استان خارج شده و رفته يزد. وقتي برمي‌گردد به او مي‌گويم الان حست چيست؟ مي‌گويد خيلي خوب است و نگرشم نسبت به ايران عوض شد و خيلي چيزها را متوجه شدم. از او مي‌پرسم مثلا چي؟ مي‌گويد از بم كه آن طرف رفتيم، ديدم همه جاده‌ها دوبانده هستند. وقتي جاده‌اي دوبانده باشد به اين معناست كه براي جان شما در سفرها ارزش بيشتري قائل هستند تا آن جايي كه جاده دوبانده ندارد. همين يعني چه؟ مگر ما كه داريم اينجا زندگي مي‌كنيم با چيزي جز همين آب و خاك و هوا و ساختاري كه دارد بر ما حكومت مي‌كند طرفيم؟ چرا بايد اين قضيه اتفاق بيفتد؟ 
   و طبيعتا وقتي زيرساخت نباشد فوتبال هم رشد نمي‌كند...
بله! مي‌خواهم اين را ربط دهم به فوتبال. شما وقتي از سمت يزد مي‌آييد بيرون به سمت تهران، وارد نايين مي‌شويد. اگر آن كمربندي را نرويد و وارد جاده قديم شويد دو تا شهر به اسم اردكان و ميبد سر راه شماست. چشم‌تان را به سمت راست هدايت كنيد. من نمي‌دانم آن حد فاصل چند ده كيلومتر است ولي تمام آن مسير كارخانه كاشي و سراميك است. در صورتي كه اگر به استان ما تشريف بياوريد چنين چيزي نيست. ما در خاش خاكي داريم براي اين قضيه در كنار تفتان. شهر زيباي خاش خاكي دارد كه از نظر صنعت و خاك‌شناسي مناسب است براي اين كارها. اما چرا اين اتفاق براي استان ما نيفتاده؟ بعد شما انتظار داري فوتبال جور همه اينها را بكشد. خب نمي‌تواند. چرا سنگ آهني كه ما داريم نمي‌تواند؟ چرا سيماني كه ما داريم نمي‌تواند؟ چرا دريايي كه ما داريم و منطقه آزاد ما نمي‌تواند؟ وگرنه همان منطقه آزاد ما مي‌توانست براي همه ورزش استان بس باشد. ما با دو كشور پاكستان و افغانستان هم‌مرزيم. 1000 كيلومتر مرز خاكي، 400 كيلومتر مرز دريايي و تنها بندر اقيانوسي ايران را داريم ولي به اين فلاكت داريم فوتبال‌مان و مردم‌مان را از نظر وضع زندگي اداره مي‌كنيم. الان هم سيستاني‌ها دارند از بي‌آبي منطقه را ترك مي‌كنند و مي‌روند. چرا؟ چرا در زمانه‌اي كه بايد، اتفاقات درست نيفتاد؟ 20 سال قبل جاده بيرجند به مشهد هم جاده تك‌بانده‌اي بود ولي امروز تا وارد استان خراسان جنوبي مي‌شويد از شمال استان، جاده دوبانده مي‌شود. اين يك پارامتر خيلي مهم است. در مورد مسائل جابه‌جايي و مواصلاتي زياد صحبت نكرديم ولي اين حرف‌هايي كه مي‌زنم از اركان توسعه است. اصلا فرض كنيد يك تيم ليگ برتري به ما بدهند. شما نمي‌توانيد در استان ما تيم‌داري كنيد. به خاطر اينكه هزينه يك تيم ليگ برتري يا ليگ يكي در استان ما بر اساس محاسباتي كه انجام داديم 1.8 برابر هزينه همان تيم در يك استان ديگر است. پرواز نداريم. جاده نداريم. هتل نداريم. زمين استاندارد نداريم. يعني زيرساخت‌ نداريم و وجود هم نداشته و باعث شده استان در همه زمينه‌ها از جمله فوتبال عقب بيفتد. اصلا وجود ندارد اين چيزها. وقتي شما اين شكلي به فوتبال نگاه مي‌كنيد طبيعتا خودتان را مقايسه هم مي‌كنيد. مي‌بينيد يك دوستي رييس هيات خوزستان است و مي‌آيد به شما مي‌گويد ما فقط از جابه‌جايي بازيكن 4 ميليارد، 6 ميليارد پول گرفتيم. خب معلوم است كه بعدش مي‌رود روي رده‌هايش كار مي‌كند. بچه‌هاي خوزستان در رده‌هاي پايه مي‌توانند قهرمان شوند. اما من چطور مي‌توانم تيم را فقط برسانم به مسابقات؟ اصلا نمي‌خواهم قهرمان هم بشود. فقط برسانم كه برود تجربه كسب كند. نهايتا يك تك‌چهره‌اي هم وسط‌شان پيدا شود مثل ميلاد براهويي كه بچه شيرآباد است. منطقه‌اي بسيار خطرناك كه اصلا همه معتاد هستند. يك نفر از بين اينها بيايد و برود تيم ملي. چه جوري من در پيكان بنشينم و با اس 500 مسابقه بدهم؟ 
   مي‌خواهم سوال كنم الان بايد چه كار كرد؟
چه جوري مي‌شود كمك كرد به اين استان؟ شما صداي مرا برسانيد. چه كسي مي‌تواند كمك كند؟ فقط هم بحث فوتبال نيست. فوتبال متاثر از اينهاست. مثلا يك بودجه‌اي آمده. يكسالي امتياز تيم ليگ دو دادند به استان ما. آن موقع من رييس هيات نبودم اما مي‌دانستم اين تيم نابود مي‌شود. چرا؟ چون منابع مالي پايداري برايش وجود ندارد. چند سال پيش، سال 99 قبل از انتخاباتي كه آقاي عزيزي خادم راي آورد ما رفتيم در كرمان. زمان آقاي بهاروند. رفته بوديم زيرساخت‌هاي مس كرمان را ببينيم. من از آقاي جواهري كه مديرعامل گل‌گهر بود و خيلي هم دوست هست با من، سوال كردم شما براي رده‌هاي سني چقدر هزينه كرديد؟ گفت در 6 ماه اول 6 ميليارد! اينها اعدادي هستند كه در كل ورزش استان ما با 40، 50 تا هيات جابه‌جا نمي‌شود. اين تفاوت‌هاست ديگر. البته‌ من اسم تبعيض را به كار نبرم تا بعضي‌ها ناراحت نشوند. چون تا از اين چيزها حرف مي‌زنيم بعضي‌ها ناراحت مي‌شوند. اينكه تازه باشگاهش هست نه هيات. تازه وقتي از رييس هيات مي‌پرسيم شما وضع‌تان خوب است برو به باشگاه گل‌گهر بگو در حوزه مسووليت‌هاي اجتماعي بيايد يك تيم رده سني ما را در سيستان و بلوچستان به اسم خودش ساپورت كند، جوري برخورد مي‌كنند انگار ما داريم به اينها فحش مي‌دهيم! انگار همه افتادند روي يك معذرت مي‌خواهم لاشه‌اي و مي‌خواهند چيزي از آن بردارند. مملكت كه اين شكلي است فوتبال هم به همين شكل. بعد شما مي‌خواهيد من با اين طرز فكر از نظر شخصيتي دوام بياورم؟ چطور مي‌توانم؟ بعد هر آدمي خودش يك حد دارد. شما رسيدي به آن حدت و ديگر دوام نمي‌آوري. كنار دستت هم مي‌بيني مسائلي در كشور به وجود مي‌آيد. ببينيد تيم ملي مي‌رود مي‌بازد از انگليس مردم مي‌آيند رقص و پايكوبي! آقا برويد ريشه اين را بررسي كنيد. اصلا چنين چيزي شما ديده بوديد در دنيا كه تيم ملي يك كشور ببازد مردم بروند خوشحالي كنند؟ پس يك جاي كار مي‌لنگد. بعد همه ما دوباره سرمان را كرديم زير برف انگار نه انگار. 
   اشاره كرديد اين مسائل را در جلسات مختلف با اهالي فوتبال مطرح كرده‌ايد درست است؟
من اين مسائل را تا جايي كه مي‌توانستم به همه دوستان در فدراسيون گفتم. به من گفتند ما اجازه نمي‌دهيم شما از ساختار بروي بيرون. فلان است و بهمان و بايد باشيد. نمي‌خواهم خداي نكرده يك موقع حرف‌هايم جنبه خودستايي به خودش بگيرد ولي به آنها گفتم من چيزي كه در توانم باشد براي بچه‌هاي استانم مي‌گذارم. كوتاهي نمي‌كنم ولي ديگر با اين مجموعه كار كردن يك خرده كار را سخت مي‌كند. شايد دو سال بعد شرايط به شكلي شد كه ما انگيزه پيدا كنيم محكم‌تر و با قدرت بيشتر و برنامه بهتر برگرديم. ولي فعلا شرايط فعلا همين است. 
   اظهارات شما خيلي تكان‌دهنده است اما اگر اجازه بدهيد كمي فضا را عوض كنيم. در مجمع فدراسيون كه قرار بود در مورد عزل آقاي عزيزي خادم تصميم‌گيري شود شما يكي از چهره‌هاي شاخص بوديد. مي‌خواستيد با نماينده فيفا صحبت كنيد و گويا اشكالاتي به آن روند داشتيد. توضيح مي‌دهيد داستان چه بود؟
موقعي كه آن مجمع تشكيل شد دوستان به اين جمع‌بندي رسيده بودند كه به دو نفر وكالت بدهند براي صحبت. آن دو نفر من و آقاي طالقاني رييس هيات فوتبال خوزستان بوديم. قرار بود چهار نفر از اعضاي هيات رييسه هم استيضاح شوند. دوستان يك‌سري نامه نوشته بودند براي عزل برخي اعضاي هيات‌رييسه. آقايان سراجي، براتي، اصولي و حيدري. آقاي سراجي كه افتاد و دو نفر ديگر ناپلئوني ماندند. يك نفر هم راي آورد. اينكه من صحبت كردم به اين دليل بود كه بچه‌هاي زيادي بودند كه با من هم‌عقيده بودند اما آنها فضايي براي حرف زدن نداشتند. من به نمايندگي از بچه‌ها اعتقادمان بر اين بود كه در آن مجمع مي‌بايست كسي كه رييس فدراسيون است و قرار است عزل شود، طبق اصول اساسنامه، اصول اخلاقي و انساني، بيايد و از خودش دفاع كند. عزل دايم هم توسط مجمع بايد انجام شود. چون مجمع است كه هم رييس فدراسيون را انتخاب مي‌كند هم هيات‌رييسه را. بنابراين كسي كه خودش انتخاب مي‌كند، مي‌تواند يك نفر را بردارد. كما اينكه براي هيات‌رييسه كه آقاي عزيزي خادم يك نفر از هيات‌رييسه بود راي‌‌گيري اتفاق افتاد اما براي ايشان اين اتفاق نيفتاد. من به عنوان نماينده بچه‌ها حرف زدم و كس ديگري قرار نبود حرف بزند. 
   اما فضا خيلي پرتنش بود. اين‌طور نيست؟
وقتي مجمع به اين سمت و سو مي‌رود، مي‌گويند دو سه نفر نماينده بيايند. وقت هم به اندازه كافي دادند. من احساس مي‌كردم به آن جايگاه خدشه وارد شده. چون ما به آن جايگاه راي داده بوديم. به جز آقاي عزيزي خادم هركس ديگري هم بود من همان ديدگاه را داشتم چون حس مي‌كردم يك بي‌عدالتي دارد اتفاق مي‌افتد. من جزو افرادي بودم كه خيلي به آقاي عزيزي خادم نزديك نبودم. من هيچ‌وقت ايشان را به اسم كوچك صدا نكردم. من در كميته پزشكي فدراسيون بودم. من تنها پزشك كل هيات‌هاي استان‌ها بودم. همين الان هم دوباره به من گفتند بيا برو رييس كميته پزشكي شو. گفتم اجازه بدهيد من بروم فكر كنم، ببينم از پسش بر مي‌آيم يا نه. هرچند كار تخصصي من است چون پزشكم. پس بنابراين اين شكلي نبود كه من سمتي داشته باشم در فدراسيون يا رفاقتي. آن جايگاه براي من مهم بود. چرا؟ چون ما به آن جايگاه راي داده بوديم. پس اين به خود من و همه بچه‌هايي كه آنجا نشسته بودند برمي‌خورد. بايد يك جايي از اين مساله دفاع مي‌كرديم و كجا بهتر از مجمع؟ نظرات مربوط به جمع را كه من جمع‌بندي كرده بودم، بيان كردم. تصميم داشتم اين را براي آن خانمي كه از فيفا آمده بود انگليسي بگويم كه متوجه شود. براي همين من شروع كردم انگليسي حرف زدن كه دوستان آقاي ماجدي و كامراني‌فر تذكر دادند. آن موقع يك جو نسبتا متشنجي هم از قبل وجود داشت و هركس رفتارهاي خاصي هم از خودش نشان مي‌داد كه مورد تاييد من و دوستانم نبود. جو خلاصه جو جالبي نبود. ضمن اينكه در اين قضيه آن كسي كه الان رييس فدراسيون هست براساس اعتقاد شخصي‌ام هيچ نقشي بازي نمي‌كرد. آن يك مقوله مجزايي است. چون در انتخابات شهريور 1401 اگر دوستان به آقاي ماجدي راي مي‌دادند اصلا آقاي تاج رييس نمي‌شد. اينجوري نبود كه يك‌سري افراد بيايند با من كه دوستان زيادي دارم و به حرفم هم گوش مي‌كنند صحبت كنند كه به فلاني راي بدهيد و من هم به ديگران توصيه كنم يا تحت فشار قرارشان بدهم. من با اصل ماجرا كه اتفاق افتاد مشكل داشتم. با آن روند و پروسه بركناري. از نظر من آن پروسه عادلانه و قانوني نبود. با اشخاص من كاري ندارم. شما شك نكنيد اگر اين اتفاق براي ميرشاد ماجدي رخ داده بود به همين شكل وارد عمل مي‌شدم. چون من هيچ ديني از نظر اقتصادي، از نظر پست و مقامي نداشتم. به عنوان يك وظيفه‌اي كه دفاع از ساختار فوتبال ملي و مردم هست وارد عمل شدم. خيلي از بچه‌هاي هيات كه با ما ارتباط داشتند خدا شاهد است همين ديدگاه را دارند. بي‌خودي كه من نماينده‌شان نشده بودم. چرا آقاي جعفرزاده نماينده نشد؟ چرا آقاي غفاري نشد كه پير هيات‌هاست؟ چرا آقاي ششگلاني كه پير هيات‌هاست نبود؟ مي‌خواستند كسي باشد كه از اين مساله دفاع كند.
   من از بچه‌هاي خبرنگار كه در آن مجمع حضور داشتند، شنيدم بعد از اظهارات‌تان شما را به بيرون از مجمع هدايت كردند و تماس‌هايي برقرار شده بود...
نه به اين شكل نبوده است. هيچ فشاري حداقل به من كسي وارد نكرد. من بايد صحبت مي‌كردم چون نماينده بچه‌ها بودم. اما از نظر برخي از اين دوستان اين صحبت‌ها، صحبت‌هايي كه خوشايند ديگران باشد نبود. در همين حد كه يك نفر بيايد به من از داخل مجموعه و نه از يك جاي بيروني بگويد مثلا خيلي تند نرو. يك جوري به من گفتند كه اين اتفاقي است كه قرار است بيفتد و حالا تو مي‌خواهي چه كار كني؟
   شرايط امروز فدراسيون و فوتبال ايران را چطور ارزيابي  مي‌كنيد؟
ببينيد، اولا اين استان‌ها هستند كه مجموعه‌شان فوتبال كشور را تشكيل مي‌دهد. آدم‌هاي تاثيرگذاري هستند. بازيكن جابه‌جا مي‌كنند. باشگاه دارند. ترناور مالي فوتبال در دست‌شان است. اين بچه‌ها هستند كه به نظر خيلي جاها دست‌كم گرفته مي‌شوند اما خيلي قدرت دارند. آدم‌هاي متفاوتي هم داخل اين مجموعه است. از آدم‌هاي بسيار قوي فني و فكري با ايده‌هاي خوب تا كساني كه ممكن است ضعيف باشند. اين را از نظر خودم مي‌گويم و قصد توهين ندارم. مثل يك كلاس كه از شاگرد زرنگ تا پايين در آن وجود دارد. حالا ديدگاه عامه بچه‌ها اين بود كه فوتبال برود به سمت اينكه يك پايداري پيدا كند. با همين مجموعه تا انتخابات بعدي و اين از نظر من بسيار نكته حائز اهميت و مثبتي است. يعني اختلافات كم شود، ديدگاه‌ها را ببرند به سمت اينكه جامعه فوتبال در وهله اول و عموم مردم در وهله دوم و شايد بالعكس در اين شرايط كمتر آسيب ببينند. در اين شرايط اقتصادي سخت و تحريم‌هايي كه وجود دارد و فشارهايي كه از برخي كشورها وارد مي‌شود، اينجا فوتبال بتواند آن نقش اصلي‌اش را ايفا كند. يعني بياييم مسائل فردي و گروه بندي‌ها را كنار بگذاريم تا انتخابات بعدي. الان فوتبال يك شكل دارد و بايد با اين شكل رفت جلو. در مورد هيات‌رييسه هم با وجود اينكه در بعضي از مواقع دوستان ما اعتقاد داشتند برخي از اين افراد نبايد در آن جايگاه باشند، اما تصميم بر اين شد كه عزل يا استيضاحي فعلا مطرح نشود. وگرنه در مورد بعضي از اعضاي هيات‌رييسه اين ديدگاه بود كه استيضاح شوند. اما جمع‌بندي اين شد كه برويم به سمت پايداري و اين يك پالس خوب است. چون قرار نيست فردي فكر كنيم.
    مردم نسبت به برخي اتفاقات داخل فدراسيون و رفتار‌هاي رييس و هيات‌رييسه نقدهاي جدي دارند.
البته من هم منتقد اين هستم كه هيات‌رييسه مي‌آيد براي خودش عدد مصوب مي‌كند در جام جهاني و 20 هزار دلار برمي‌دارد. اين يعني چه؟ من به آقاي تاج گفتم، ايشان گفت من براي خودم برنداشتم. درست هم مي‌گويد. رسما به او گفتم شما برنداشتي درست است ولي امضا كردي. به او گفتم نيازي هم نداشتي و برنداشتي هرچند بعضي‌ها نياز هم ندارند ولي باز هم برمي‌دارند. اين هول و ولع وجود دارد. برخي از اينها گفتند حق‌مان بوده كه برداشتيم. خب وقتي شما 6 گل مي‌خوري چرا 40 هزار دلار برنمي‌گرداني؟ اين در شرايط فعلي مملكت مي‌آيد بين عامه مردم و حاكمين فوتبال فاصله مي‌اندازد. 20 هزار دلار مي‌شود نفري يك ميليارد تومان و ده نفر گرفتند مي‌شود مجموعا ده ميليارد. به نظر شما اين پول براي يك حوزه ديگر فوتبال مثلا براي استان ما كه استان ضعيفي است، يا استان‌هاي ديگر نظير كردستان، خراسان جنوبي يا ايلام، چهار‌محال‌و‌بختياري، آذربايجان غربي و... هزينه مي‌شد بهتر نبود؟ اينهاست كه براي ما دلخوري مي‌سازد.
   اين حرف شما با حرف قبلي تناقض ندارد؟ اگر خوب كار نمي‌كنند چرا بايد استيبل باشند؟
اين كارها از نظر قانوني مشكلي ندارد. يعني كار غيرقانوني نيست. مثل خيلي از باشگاه‌ها ولي خب اخلاقي هم نيست. بنابراين الان ديگر وقت اين مسائل را نداريد. اگر مي‌خواهيد فوتبال ملي كشور آسيب نبيند بايد برويد به سمت پايداري و آرامش. من كه ديگر يك ماه بعد نيستم ولي در جلسات نظرات خودم را گفتم. اما اين روش، روش بدي نيست. يعني دوباره شرايطي را ايجاد كردن كه يك عده بتوانند در آب گل‌آلود ماهي بگيرند درست نيست. بايد همه‌چيز شفاف باشد. چون زماني نيست. يكسال و نيم بعد انتخابات هست. در اين مدت بهتر است اينها بروند در مسائل تيم‌هاي ملي و رده‌هاي پايه، در فوتسال و جاهاي ديگر و تيم‌هاي بزرگسالان را اوكي كنند و پول‌شان را از فيفا بگيرند تا بتوانند بدهي‌هاي‌شان را بدهند. شايد نشود با اين پولي كه در فيفا هست كار زيرساختي كرد اما مي‌توانند بدهي‌هاي‌شان را بدهند چون اينها خيلي جاها بدهكارند. وقتي صحبت از بدهي مي‌شود خود من وقتي در جلسات هستم انگار يك نفر از من پول مي‌خواهد و دهانم خشك مي‌شود. مي‌پرسم چطور مي‌شود يك نفر به مردم بدهكار باشد بعد راست راست در خيابان راه برود يا برود در تلويزيون حرف بزند. آقا برويد پول مردم را بدهيد! شما رفتيد هتل يا هواپيما گرفتيد. مردم خلاف كه نمي‌كنند به شما خدمات مي‌دهند. اينها هم دارند زحمت مي‌كشند. مربي مي‌آوريد يا هر چيز ديگر. يا قرارداد نبنديد يا اگر بستيد پول مردم را بدهيد. چرا اينقدر بي‌برنامه هستيد؟ اميدوارم بروند دنبال آن پول و آزادش كنند. در بحث شستا و ساختمان فدراسيون برنامه‌اش را پيگيري كنند. اينقدر سفر خارجي نروند! واقعا مي‌گويم. سرجلسه در كيش هم به فدراسيون گفتم اگر فدراسيون قرار است پول بدهد من خودم مثل يك توريست مي‌آيم. نه با ماشين شما بالا، پايين مي‌شوم نه غذاي‌تان را مي‌خوردم نه هتل شما را مي‌روم. فقط مي‌آيم در جلسات شركت مي‌كنم. گفتند نه اسپانسر گرفتيم و من گفتم خدا كند همين‌طور باشد. يعني پولي به گردن فوتبال بيچاره اضافه نشود. هر موقعي كه كامل استيبل شديد اشكالي ندارد. مي‌خواهيد پاداش بدهيد؟ بدهيد ولي نه 20 هزار دلار! برويد به همه كارمندان فدراسيون نفري 1000 تا بدهيد. اين اعداد، اعداد بالايي است. مگر خود شما به آقاي عزيزي خادم نگفتيد كه ايشان ماهي 30 تومان مي‌گيرد؟ خب اين عدد نهايتا اگر يكسالش هم حساب كنيد مي‌شود كمتر از 400 ميليون. در حالي كه دوستان براي يك بازي براي خودشان 20 هزار دلار مصوب كردند و برداشتند. 
   همين افراد به رييس قبلي اتهام ريخت‌وپاش مالي زده بودند. شما اين اتهامات را تاييد مي‌كنيد؟
وقتي تصميم گرفتند يك آدمي را بزنند، مي‌زنند ديگر. هي برايش مساله ايجاد كردند و بحث ساختند. آخرش هم واقعا ما قانع نشديم. قانع نشديم كه علت بركناري ايشان چه بود. آن 15 مورد، 16 موردي كه سخنگوي محترم فدراسيون مي‌گفت يا بقيه مي‌گفتند به نظر من چيزي نبود. از نظر ما دو تا تخلف مهم است. يك: اخلاقي. آدمي كه زندگي و زن و بچه مردم دستش باشد و اقدام نادرستي بكند. دو: مالي. بيت‌المال يا غير بيت‌المال دستش باشد و آن را حيف و ميل كند. يا براي خودش و عيادي خودش بردارد. اگر اين چيزها را ثابت كرديد، بياييد به ما بگوييد. باقي حرف‌ها مثل VAR و اسراييل و فلان و بهمان ما چيزي نديديم. در دادگاه هم كه تبرئه شد. مسائل مالي هم كه اتفاق افتاد به آقاي عزيزي خادم گفتيم برويد اسنادتان را بياوريد و چك كرديم. به كميته اخلاق و هيات‌رييسه هم گفتيم. گفتيم به ما نشان بدهيد چون ما اعضاي مجمع هستيم و بايد بدانيم چه اتفاقي در حال رخ دادن در اين فوتبال است. ما بايد جواب مردم را بدهيم. به من مي‌گويند اگر تو مي‌دانستي كه آقاي عزيزي خادم اشتباه مي‌كند چرا به او راي دادي؟ سوال درستي است پس من بايد مي‌رفتم، مي‌ديدم ايشان واقعا اشتباه كرده يا نه. بعد اگر ديدم اشكالي هست من بايد بيايم عزلش كنم. مني كه به او راي داده بودم. اما شما كه نگذاشتيد او بيايد از خودش دفاع كند. براي هر كس ديگري هم اين اتفاق مي‌افتاد موضع ما همين بود. دفاع از كسي كه دارد مظلوم واقع مي‌شود. كسي كه آمد براي شما در 13 تا بازي 12 برد و يك مساوي كسب كرد و سريع‌ترين و ارزان‌ترين صعود به جام جهاني را رقم زد. يادتان رفته روزي را كه اگر با بحرين در زمين حريف يك مساوي كرده بوديد اوت مي‌شديد؟ اين وضعيت مرا ياد وضعيت پزشكان در زمان كرونا انداخت. موقعي كه ما پزشكان هر كدام دو، سه بار مبتلا شديم و مي‌رفتيم تا آستانه مرگ همه چاكرم مخلصم مي‌كردند و حالا كه كرونا تمام شده طرف آمده مي‌گويد پزشكان دنبال اين هستند كه ويزيت‌شان را زياد كنند و ده تا حرف بد و بيراه. يعني همه‌چيز تمام شد؟ همه‌چيز انقدر زود فراموش مي‌شود؟ يادتان رفته چه اوضاعي داشتيد در مسير صعود به جام جهاني. اين از نظر اخلاقي درست نيست. 
    در استان ما هيچ‌وقت فوتبال اولويت نبوده است
    مي‌خواهم به جامعه پيام بدهم همه آويزان اين فوتبال نيستند. همينطور به روساي هيات‌ها كه آقا! اگر دو دوره بودي كافي است ديگر. دو دوره زمان كمي نيست. 8 سال است. به هر شكلي خودتان را آنجا نگه نداريد. بگذاريد يك آدم جوان‌تر بيايد
    يك ساختمان براي هيات فوتبال ساختم اما نه فدراسيون كمك كرد نه اداره ورزش و جوانان
    وقتي هيات فوتبال را تحويل گرفتم يك برگه كاغذ هم دست من ندادند! نفر قبلي من كه در دوره احمدي‌نژاد آمده بود هم اصلا مال شهرستان بود و كسي نمي‌شناختش!
    رييس هيات فوتبال استان تهران از پرداخت چند صد ميليوني در ماه مي‌گفت ولي ما از اين پرداختي‌ها نداشتيم چون پولي نداشتيم!
    سيستمي كه صفر نبوده، بلكه منهاي 180 ميليون بوده تحويل گرفتم. من يك ماشين لندكروز آن موقع خريدم 150 ميليون يعني 180 ميليون آن زمان مي‌شود چند ميليارد الان. از آقاي كفاشيان و اداره ورزش بپرسيد شما چقدر براي پرداخت اين بدهي‌ها كمك كرديد؟ صفر! حتي يك ريال ندادند 
    زمان آقاي احمدي‌نژاد تيم‌هاي دسته دوم به استان‌ها هبه مي‌كردند. اسمش را هم گذاشته بودند توسعه ولي همه تيم‌ها نابود شد
    تيم فوتسال هيرمند، لب مرز افغانستان داريم كه همه تيم‌ها، حتي تيم‌هاي تهراني را مي‌زند! بازيكناني دارد كه فوتسال در خونشان است. ولي يك ريال هم ندارند. همه‌شان هم پدران‌شان يا سوخت‌كش هستند يا بيل روي دوش‌شان دارند و كار مي‌كنند
    عزل عزيزي خادم در حالي كه اجازه ندادند از خودش دفاع كند قانوني، اخلاقي و انساني نبود
    يعني چه كه هيات رييسه مي‌آيد براي خودش عدد مصوب مي‌كند در جام جهاني و 20 هزار دلار برمي‌دارد. برخي از اينها گفتند حقمان بوده كه برداشتيم. خب وقتي شما 6 گل مي‌خوري چرا 40 هزار دلار برنمي‌گرداني؟ اين پول براي يك حوزه ديگر فوتبال مثلا براي براي استان ما كه استان ضعيفي است هزينه مي‌شد بهتر نبود؟


    بچه‌هاي ما كه از استان مي‌روند بيرون مي‌بينند از بم به آن طرف تمام جاده‌ها دوبانده شده. مثلا يك بچه‌ است براي اولين‌بار از استان خارج شده و رفته يزد. وقتي برمي‌گردد به او مي‌گويم الان حست چيست؟ مي‌گويد خيلي خوب است و نگرشم نسبت به ايران عوض شد. از او مي‌پرسم مثلا چي؟ مي‌گويد از بم كه آن طرف رفتيم، ديدم همه جاده‌ها دوبانده هستند
    ما با دو كشور پاكستان و افغانستان هم‌مرزيم. 1000 كيلومتر مرز خاكي، 400 كيلومتر مرز دريايي و تنها بندر اقيانوسي ايران را داريم ولي به اين فلاكت داريم فوتبال‌مان و مردم‌مان را اداره مي‌كنيم
    شما نمي‌توانيد در استان ما تيم‌داري كنيد. به خاطر اينكه هزينه يك تيم ليگ برتري يا ليگ يكي در استان ما 1.8 برابر هزينه همان تيم در يك استان ديگر است. پرواز، جاده، هتل، زمين استاندارد نداريم. 
    وقتي به رييس يك هيات استان مي‌گويم با باشگاه‌هاي ثروتمند خود صحبت كنيد و بگوييد شما وضع‌تان خوب است در حوزه مسووليت‌هاي اجتماعي، بياييد يك تيم رده سني را در سيستان‌و‌بلوچستان به اسم خودتان ساپورت كنيد، جوري برخورد مي‌كنند انگار ما داريم به اينها فحش  مي‌دهيم!
     تيم ملي مي‌رود مي‌بازد، از انگليس مردم مي‌آيند رقص و پايكوبي! آقا برويد ريشه اين را بررسي كنيد. اصلا چنين چيزي شما ديده بوديد در دنيا كه تيم ملي يك كشور ببازد، مردم بروند خوشحالي كنند؟
    در جلسه مجمع كه قرار بود عزل آقاي عزيزي خادم بررسي شود يك جوري به من گفتند كه اين اتفاقي است كه قرار است بيفتد و حالا تو مي‌خواهي چه كار كني؟
    برخي از دوستان ما در جمع روساي هيات‌ها به اين نتيجه رسيدند برخي از اين افراد نبايد در آن جايگاه باشند، اما تصميم بر اين شد كه عزل يا استيضاحي فعلا مطرح نشود
    وقتي صحبت از بدهي مي‌شود خود من وقتي در جلسات هستم انگار يك نفر از من پول مي‌خواهد و دهانم خشك مي‌شود. مي‌پرسم چطور مي‌شود يك نفر به مردم بدهكار باشد بعد راست راست در خيابان راه برود يا برود در تلويزيون حرف بزند. آقا برويد پول مردم را بدهيد! شما رفتيد هتل يا هواپيما گرفتيد. مردم خلاف كه نمي‌كنند به شما خدمات مي‌دهند. مربي مي‌آوريد يا هر چيز ديگر يا قرارداد نبنديد يا اگر بستيد پول مردم را بدهيد. چرا اينقدر بي‌برنامه هستيد؟