اولويت نرم‌افزار بر سخت ‌افزار

اگر علاقه‌مند به ديدن فيلم‌هاي حيات‌وحش باشيم، حتما متوجه مي‌شويم كه در جنگ ميان حيوانات، هر دو نيروي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري در نتيجه جنگ اثرگذار است و هميشه براي بيننده اين تصور پيش مي‌آيد كه اگر قدرت نرم‌افزاري يك طرف بيشتر و مثل انسان بود، مي‌توانست به راحتي بر طرف مقابل چيره شود، درحالي كه انسان به لحاظ سخت‌افزاري و قدرت بدني بسيار ضعيف است. فيلمي ديدم كه چهار انسان به سوي يك گله بزرگ از شيرها مي‌رفتند كه بوفالويي را شكار كرده بودند، شيرها همگي فرار كردند و اينها هم ران و دست بوفالو را بريدند و بردند و بقيه را براي آن گله بزرگ باقي گذاشتند. شيرها به دلايل روشني از انسان‌ها مي‌ترسيدند درحالي كه به فيل و زرافه حمله مي‌كنند. جنگ و سياست انسان‌ها را هم مي‌توان در چارچوب همين قاعده حيات‌وحش ارزيابي كرد. در اينكه قدرت سخت‌افزاري در سرنوشت اين جنگ موثر است ترديدي نيست، ولي عنصر اصلي موفقيت يكي از طرفين در بخش نرم‌افزاري آن است. در مديريت، در تصميم‌گيري، در كسب حمايت ديگران، در روحيه‌بخشي، در عقب‌نشيني، در گفت‌وگو و اصلاح سياست و... گربه‌سانان در حيات‌وحش يكي از نمونه‌هاي جالب هستند كه معمولا ويژگي نرم‌افزاري آنها بر ديگر حيوانات برتر است ازجمله اينكه تن به ريسك شديد نمي‌دهند، هنگام ضرورت عقب‌نشيني مي‌كنند، درحالي كه سختكوش هستند و زيركانه شكار مي‌كنند. شايد اين ويژگي‌ها را آموخته‌اند، بيش از اينكه غريزه آنان باشد. ماجراي جنگ اوكراين و وضعيت روسيه در اين جنگ نشان داد كه بمب اتم و تجهيزات پيشرفته نظامي و زرادخانه بزرگ‌ گرچه مهم است، ولي در غياب قدرت نرم‌افزاري، كارايي مداوم و موثر ندارند و چه بسا موجب حجاب عقل و مانع از ديدن واقعيت شوند. ديدن درست واقعيت و تحليل آن يك ويژگي نرم‌افزاري است. حكومتي كه از شناخت نيروهاي تحت فرمان يا نزديك به خود غافل است، چگونه مي‌تواند، دشمن و ديگران را بشناسد؟  
اين وضعيت مصداق آن پرسش سعدي از آن منجم است كه «تو بر اوج فلك چه داني چيست؟ كه نداني در سرايت كيست؟» در واقع اشاره به وجود مردي در اندرون خانه او مي‌كند كه منجم از آن بي‌خبر است. اينكه آقاي پوتين اين ماجرا را خيانت بداند مساله فرعي است. در نظام‌هايي كه گفت‌وگو و آزادي بيان و اظهار علني احساسات ممكن نباشد، همين مي‌شود كه حاكم از شناخت جامعه خود نيز غافل مي‌گردد و به يك‌باره با وضعي مواجه مي‌شود كه ذهن و روان او از آن غافل بوده است. در ساختاري كه سرآشپز خود را به فرماندهي يك نيروي غيررسمي و جنايتكار منصوب كنند، نتيجه‌اي از اين بهتر كه آن نيرو امروز تمرد نمايد، نصيب آن ساختار نخواهد بود. اين نشانه ضعف مفرط نرم‌افزاري آن ساختار است.
كودتايي كه در سال ۱۹۹۱ در اتحاد جماهير شوروي رخ داد معرف اين نكته بود كه چگونه حكومت شوروي دچار كودتايي شد كه خودش ده‌ها بار در جهان كودتا كرده بود ولي متوجه كودتا عليه خودش نشد. اين واقعيت محصول فقدان آزادي و نظارت عمومي و رسانه‌اي و نهادهاي مدني بود. اتفاقا آن كودتا نيز به دست يلتسين كه نوعي استقلال نسبي از حزب كمونيست شوروي پيدا كرده بود خنثي شد، و الا ماجراي شوروي به گونه ديگري رقم مي‌خورد.
در حقيقت بايد گفت كه گرچه در ظاهر پيشرفت تمدن با پيشرفت سخت‌افزار قرين است، ولي آنچه كه كمتر ديده مي‌شود و به چشم افراد عادي نمي‌آيد، پيشرفت چشمگيرتر نرم‌افزاري به عنوان ويژگي يك تمدن است. نرم‌افزار است كه قدرت مديريت و به كارگيري سخت‌افزار را دارد و اصولا پايدارتر و منعطف‌تر است. فارغ از هر سرنوشتي كه براي روسيه و جنگ اوكراين رقم بخورد، در اين نتيجه‌گيري نبايد ترديد كرد كه روسيه در برابر غرب از نظر نرم‌افزاري پيشاپيش شكست خورده است. فقط خدا كند كه براي جبران اين ضعف به ويرانگرترين سخت‌افزار موجود، يعني بمب اتم متوسل نشوند.