پيشينه مراسم عزاداري عمومي عاشورا

 آيا عزاداري عمومي شيعيان به مناسبت عاشوراي حسيني، از زمان صفويه يعني از سال ۹۰۷ هجري آغاز شده است؟ پيش از آن شيعيان مراسم عزاداري عمومي نداشته‌اند؟ اين شبهه با قاطعيت در يكي از تلويزيون‌هاي فارسي زبان مستقر در واشنگتن مطرح شد. البته كارشناسان برنامه نتوانستند خشم و بلكه خشونت كلامي خود را پنهان كنند. اصلا به مصداق «آش با جاش!» كارشناس محترم ناگاه مطرح كرد اصلا شيعه به عنوان مذهب رسمي بايد در ايران و از ايران حذف شود! بسيار خب! «نگر تا حلقه زنجير ناممكن نجنباني!» اما عزاداري عاشورا به شكل عمومي، دقيقا ۵۵۴ سال پيش از تاسيس حكومت صفويه در سال ۹۰۷ هجري در ايران و عراق آغاز شده است. پيش از اين تاريخ چنانكه مي‌دانيم، امويان و عباسيان اجازه برگزاري چنين برنامه عزاداري عمومي را نمي‌دادند. هارون الرشيد خليفه عباسي دستور داد، درخت سدري كه در كنار مرقد امام حسين بود و بر مرقد امام حسين سايه مي‌انداخت، بركنده شود. مرقد را ويران كردند و زمين را شخم زدند. در دوران مأمون، علويان مرقد را بازسازي كردند.
 بار ديگر متوكل عباسي، (۲۳۲ تا ۲۴۷) مزار و حرم امام حسين را ويران كرده بود. زيارت مزار امام حسين در كربلا جرم بود و زائران تحت پيگرد قرار مي‌گرفتند. در چنين روزگار و حال و هوايي بديهي بود كه امكان يا حتي تصور برگزاري مراسم عزاداري عمومي نمي‌رفت. متوكل خشونت را به اوج رسانيد. به روايت شيخ طوسي، وقتي متوكل ديد يا شنيد كه علويان در مرقد امام حسين اجتماع مي‌كنند، دستور به تخريب مرقد داد و محل مرقد را آب بستند تا نشانه‌اي برجاي نماند. فرماندهي تخريب مرقد توسط فردي كه مسلمان نبود و با همكاري هم‌كيشان او انجام شد! نشانه‌اي كه مسلمانان اگر هم علوي نبودند، نمي‌خواستند مرقد پسر پيامبر را ويران كنند. اما براي فرمانده تخريب «ديزج يهودي» چنين محذوري وجود نداشته است. اين فضاي خوف و نگراني و تعقيب و آزار مامورين حكومت عباسي ادامه داشت، در چنين روزگار و حال و هوايي بديهي بود كه امكان يا حتي تصور برگزاري مراسم عزاداري عمومي نمي‌رفت. 
در دوره نفوذ آل بويه به دليل گرايش شيعي آنان، وضعيت تغيير كرد، معزالدوله در سال ۳۵۳ دستور داد كه مراسم عزاداري عمومي در بغداد و حلب و ديگر شهرها برگزار شود. 
مردم همه سياه بپوشند، بازار‌ها تعطيل شود و مردم در شهر اجتماع و عزاداري كنند. جلال‌الدين بلخي در دفتر ششم مثنوي روايتي از تعطيلي شهر حلب در مراسم عزاي عاشورا، روايت كرده است. چنانكه مي‌دانيم حلب يكي از مهم‌ترين و پررونق‌ترين شهرهاي روزگار خود بوده است: 
روز عاشورا همه اهل حلب


باب انطاكيه اندر تا به شب
گرد‌ آيد مرد و زن جمعي عظيم
ماتم آن خاندان دارد مقيم
ناله و نوحه كنند اندر بُكا
شيعه عاشورا براي كربلا
البته جلال‌الدين مولوي، نتيجه ديگري مي‌گيرد و به عزاداران مي‌گويد شما بر خود عزا كنيد! اما در روايت او گستردگي عزاداري عمومي عاشورا به روشني تصوير شده است. مراسم عزاداري عمومي با عنوان «النياحه» و « الرثاء» خوانده مي‌شد.
طبيعي است كه شيعيان در شمال ايران در منطقه ديلم و قم و نيز در يمن عزاداري برگزار مي‌كردند. در دوره صفويه عزاداري‌ها رونق گرفت و گسترش يافت و شكل و شمايل مناسب و فرهنگي به  خود گرفت.
البته پيش از دوران صفويه، در دوران سلجوقيان و نيز ايلخانان مغول، شاهد مداراي آنان با شيعيان بوده‌ايم، به ويژه در دوران غازان خان و اولجايتو كه متفكران و فقيهان شيعه حضوري متمايز و موثر داشتند. 
مذهب شيعه در واقع در زمان اولجايتو به عنوان مذهب رسمي شناخته شد. در اواسط دوران حكومت اولجايتو (از ۷۰۳ تا ۷۱۶ قمري) ايشان در سال ۷۰۹ به مذهب شيعه گرويد و شيعه به عنوان مذهب رسمي اعلام شد. البته بعد از اولجايتو اين توجه و رسميت ادامه نيافت تا در دوران صفويه كه آيين شيعه مجددا رسميت و مركزيت يافت و ترويج شد، عزاداري‌هاي عمومي رونق گرفت.