سلام باشکوه «تلگراف» به مشهد 147 سال قبل

 دوم مردادماه سال 1255 خورشیدی است؛ هوا به شدت گرم است، اما جنب و جوشی خاص در محله چهارباغ مشهد به چشم می‌خورد. مردم از محلات دیگر آمده‌اند تا شاهد یک اتفاق مهم در تاریخ شهرشان باشند؛ قرار است بالاخره تلگرافخانه افتتاح شود تا مشهد را به همه دنیا وصل کند. البته مردم اطلاعات دقیقی درباره کم و کیف فعالیت این وسیله ندارند و شاید، فقط استقرار توپ‌ها  و آذین‌بندی در بالاخیابان، آن ها را کنجکاو کرده ‌‌است که جمع شوند و ببینند چه خبر است! «آلبرت هوتم شیندلر»، مسئول راه‌اندازی خط تلگراف بین مشهد و تهران، در آن کوچه نسبتاً باریک، از کالسکه‌اش پیاده می‌شود و می‌رود داخل تلگرافخانه. قرار است نخستین پیام را به تهران مخابره کنند. «حیدرعلی‌خان سرهنگ» هم حضور دارد؛ نخستین رئیس تلگرافخانه شهر مشهد. شیندلر پشت میز ارسال تلگراف می‌‌نشیند و پیام را به صورت «مورس» مخابره می‌کند: «از زرنگی حیدر علی خان سرهنگ امروز که دوشنبه است سیم داخل شهر شده و حالا از تلگرافخانه حرف می‌زنم / [امضا:] شیندلر / به تاریخ یکم شهر رجب المرجّب ۱۲۹۳». پیام که تمام می‌شود، همه بیرون می‌آیند و می‌روند به بالاخیابان. آن‌وقت، توپ‌ها به کار می‌افتد؛ 21 شلیک، به افتخار تأسیس تلگرافخانه مشهد. اما چرا 21 شلیک؟ راستش را بخواهید نمی‌دانم؛ شاید 21 حساب ابجد کلمه یا اسمی خاص بوده و شاید ... ، اصلاً چه فرقی می‌کند؛ مهم راه افتادن تلگراف در مشهد است که خب، راه افتاد! کوچه‌ای که در آن تلگرافخانه را تأسیس کردند، بعدها به «کوچه تلگرافخانه» مشهور شد؛ جایی در وسط محله قدیمی «چهارباغ» و نزدیک به بازار مشهور «سرشور». ماجرای تلگراف و «حرف مفت» معروف است که «عباسعلی دنبلی»، نخستین تلگرافچی ایران بود؛ اولین ایرانی که علایم مورس را فرا گرفت و به استخدام اداره پست و تلگراف درآمد. 27 اسفند 1237، بالاخره خط تلگراف را بین مدرسه دارالفنون و کاخ گلستان راه انداختند تا شاه قاجار کاربرد و فایده آن را که مدت‌ها قبل از زبان میرزاآقاخان نوری شنیده ‌بود، ببیند. 14 سال از راه‌اندازی نخستین خط تلگراف در آمریکا، به وسیله ساموئل مورس گذشته ‌بود؛ او در سال 1223ش، این کار را به اتمام رساند؛ بنابراین، مشهد، 32 سال بعد از آغاز به کار این اختراع، چشمش به جمال تلگراف روشن شد. اما خب، مردم خیلی خوششان نمی‌آمد برای حرف زدن با یکدیگر، پول بدهند! نامه خیلی ارزان‌تر تمام می‌شد؛ ضمن این ‌که همه معتقد بودند آخر پول دادن برای حرف زدن چه وجهی دارد؟! بازار تلگراف چه در تهران و چه در مشهد، طی سال‌های نخستین فعالیتش، بدجوری کساد بود. معروف است که در آن سال‌ها، ناصرالدین‌شاه تمهیدی برای فریب دادن مردم و رساندن تلگرافخانه به سوددهی اندیشید؛ فکر خودش بود یا کس دیگر، این کَلَک بدجوری گرفت و مؤثر واقع شد؛ به دستور شاه قاجار، استفاده از تلگراف برای عموم رایگان شد و مردم می‌توانستند با اقوام و آشنایان شان در دیگر مناطق و شهرها، «مُفت» (مجانی) صحبت کنند. طولی نکشید که دقیقاً مانند ماجرای تلفن همراه و سرگرمی‌های جدید، ایرانیان عصر قاجار هم با تلگراف آشنا شدند و به آن شدیداً اعتیاد پیدا کردند! درست در همین موقع بود که اطلاعیه‌ای بر سر در تلگرافخانه نصب شد: «به فرمان اعلیحضرت همایونی از امروز حرف مُفت ممنوع»! به این ترتیب، مردم مجبور شدند برای چیزی که قبلاً حاضر به پرداخت وجه در ازای آن نبودند، پول پرداخت کنند و ضرب‌المثل «حرف مفت» هم بر سر زبان‌ها افتاد! سال 1255 و تأسیس وزارت ارتباطات! ظاهراً تا پیش از رسیدن تلگراف به شهر مشهد، تشکیلات اداری و اجرایی این وسیله ارتباطی  زیر نظر وزارت معارف فعالیت می‌کرد، اما چند ماه بعد از راه افتادن تلگرافخانه مشهد، وزارت پست و تلگراف تأسیس و علی‌قلی‌خان هدایت، مشهور به «مخبرالدوله» به عنوان وزیر پست و تلگراف منصوب شد. لابد این انتصاب و تأسیس هم، صدقه سر رسیدن خط تلگراف به مشهد بوده‌است و شاید بشود یک جوری، تأسیس نخستین وزارت ارتباطات را به شهر مشهد مربوط کرد! جالب است بدانید که در ابتدای کار، نام «تلگراف» چندان مرسوم نبود و حتی دولتی‌ها ترجیح می‌دادند از عناوینی مانند «چرخ الماس»، «چرخ آتشی»، «چرخ صاعقه» و «سیم صاعقه» استفاده کنند که به نوعی، توصیف وسایل و اجزای تلگراف محسوب می‌شد. اجنبی‌ها در تلگرافخانه مشهد! وضعیت تلگرافخانه شهر مشهد، مانند دیگر تلگرافخانه‌های آن زمان، به گونه‌ای بود که انگار خارجی‌ها بیشتر در آن حضور داشتند و از این وسیله در راستای منافع خودشان بهره می‌بردند. اعضای تلگرافخانه مشهد از بدو تأسیس عبارت بودند از یک نفر ناظم، یک نفر صندوقدار، یک نفر حسابدار، یک نفر کارشناس انگلیسی و عضو مؤسسه تلگراف هند و اروپا، دو نفر تلگرافچی روسی، یک نفر تلگرافچی ارمنی و دو نفر تلگرافچی ایرانی! یعنی از 9 نفر کارمند فعال در تلگرافخانه، پنج نفر ایرانی و چهار نفر خارجی بودند و تازه اصل کار، یعنی ارسال و دریافت تلگراف‌ها هم، بیشتر برعهده خارجی‌ها بود چون در مقابل دو تلگرافچی ایرانی، چهار تلگرافچی اجنبی در تلگرافخانه حضور داشتند. این مسئله نشان می‌دهد که دولت‌های روس و انگلیس، اصولاً اعتمادی به خط تلگرافی که از ایران عبور می‌کند، نداشته‌اند و ترجیح می‌دادند برای دریافت و ارسال اخبار – البته به رمز! – مأموران خودشان در تلگرافخانه حضور داشته ‌باشند و لابد، اگر آن ها نبودند، تلگرافچی آن سوی خط هم که قاعدتاً خارجی بود، پیامی ارسال نمی‌کرد. تلگراف حضوری به جای تلفن یکی از استفاده‌های جالبی که از تلگراف طی دوران مظفرالدین ‌شاه قاجار باب شد، مُد شدن «تلگراف حضوری» بود؛ به این معنا که فرد، با شخص مخاطب خودش قرار می‌گذاشت که فلان ساعت در تلگرافخانه مقصد حاضر باشد و بعد، با استفاده از علایم مورس و به صورت برخط، با هم صحبت می‌کردند. البته این طرز استفاده از تلگراف، طبیعتاً گران در می‌آمد و فقط افراد حکومتی یا اشخاص متمول می‌توانستند از آن استفاده کنند. یکی از مشهورترین گزارش‌های مربوط به استفاده از تلگراف حضوری در مشهد، مربوط به دوران حکومت کلنل محمدتقی‌خان پسیان، بین ماه‌های فروردین تا مهر سال 1300 خورشیدی است. در آن زمان، شوکت‌الملک علم، حاکم بیرجند و قائنات، ظاهراً با هدف پادرمیانی میان کلنل و قوام‌السلطنه که کدورتی شدید از هم داشتند، با استفاده از تلگراف حضوری با کلنل گفت‌وگو می‌کرد. مرحوم مهرداد بهار، مجموعه متن این تلگراف‌های حضوری را در کتابی مستقل منتشر کرده ‌است که از اسناد مشهور و قابل اعتنای تاریخ، به ویژه تاریخ شهر مشهد در صد سال اخیر محسوب می‌شود.