چه دل‌انگیز شده موسم پُرنور ربیع - که نشان و خبر از احمد(ص) و صادق(ع) دارد

جواد نوائیان رودسری- ولادت حضرت ختمی‌مرتبت(ص)، نزول رحمت است به اهل زمین و منّتی بزرگ است از جانب پروردگار یکتا بر عالمیان که فرمود «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ» (انبیاء - 107) و او را که ستوده است، چنین وصف کرد که «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ» (قلم - 4). جهان به قدوم منوّر آخرین پیامبر، صورت و جلوه‌ای دگرگون پیدا کرد و «انسان کامل»، به یُمن ولادت آن حبیب خدا، در کالبد فانی بنده‌ای از بندگان او عینیت یافت؛ فصل آخر تاریخ حیات بشر آغاز شد و آدم، در مسیر تکامل عقلانی خود، گام در آخرین مسیر خویش گذاشت. ولادت محمد مصطفی – که درود خداوند بر او و خاندان پاکش باد -  طلوع خورشید نعمت از افق امید است و جاری شدن چشمه‌ساز جاودانه فضل الهی. اینک، در آستانه آن روز بزرگ، روز ولادت عشق، روز درخشیدن خورشید هدایت بر سپهر اندیشه انسان، چه باید گفت درباره او که آن‌چه در جهان است، فدای یک تار مویش باد؟ به مناسبت فرارسیدن زادروز رسول مهربانی ها، با استاد ارجمند، دکتر محمود مهدوی دامغانی هم‌کلام شدیم تا مانند همیشه، با بیان شیوایش، بابی تازه را در فهم تاریخ حیات نبی مکرم اسلام(ص) پیش روی ما بگشاید و درباره ویژگی‌ها و سیره آن دردانه خلقت داد سخن دهد. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، مشروح گفت‌وگو با این استاد و مترجم برجسته متون تاریخ اسلام است.   استاد ارجمند، در تعالیم دینی ما، خاتم‌الانبیا (ص) را به لقب «حبیب خدا» می‌شناسند. جلوه این لقب در قرآن کریم و در بیان حضرت حق چگونه است؟ به خوانندگان گرامی شما عرض سلام و شادباش دارم و برای آن ها آرزوی سعادت در دو جهان می‌کنم. اما درباره پرسشی که مطرح کردید باید بگویم که سخن گفتن درباره جایگاه حضرت ختمی‌مرتبت(ص) کاری دشوار است که ما هر چه در راه آن تلاش کنیم، قادر به عرضه سخنی پاکیزه و جامع نیستیم و این، بیت جذاب مولوی بلخی را به یادم می‌آورد که سروده ‌است «گر بریزی بحر را در کوزه‌ای / چند گنجد؟ قسمت یک روزه‌ای!» به همین دلیل، شایسته‌ترین معرفی از رسول‌خدا(ص) را باید در کلام فرستنده او و خالق هستی جست و چه نیکوست که در همین آغاز سخن، دهان را معطر کنیم با خواندن آیه 56 سوره احزاب و ذکر صلواتی بر محمد و خاندان پاک او که پروردگار درباره‌اش فرمود: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا»؛ ای آنان که به حق گرویده‌اید، بر پیامبر درود فرستید، درودی آمیخته با تسلیم و سرسپردگی. عنایات الهی نسبت به پیامبرخدا(ص) در قرآن، به گونه‌ای که این بنده کمترین دیده‌ام، بسیار گسترده و بی‌نظیر است. پروردگار در هیچ موردی، در هیچ وصف و تعریفی از پیامبرانش، جز وجود مقدس حضرت ختمی‌مرتبت، به جان کسی سوگند نخورده ‌است؛ آن‌جا که در آیه 72 سوره مبارکه حجر، هنگام روایت ماجرای حمله به خانه لوط(ع)، پیامبرخدا(ص) را با اصطلاح «لَعَمْرُکَ» (به جان تو سوگند) خطاب قرار می‌دهد و این شرفی است که خداوند تنها به خاتم‌الانبیا (ص) عطا فرموده و دیگر انبیا – که سلام و درود خداوند بر آن ها باد – حتی پیامبران بزرگی چون نوح و ابراهیم علیهم‌السلام را به آن مفتخر نکرده. نمی‌دانم چرا این بیت شیخ بلخی در ذهنم تداعی شد که سروده‌ است «مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی / که هرگز از تو نگردم نه بشنوم پندی.»   این توجه ویژه به ساحت قدسی نبی مکرم(ص)، در فرازهای مربوط به نام بردن مستقیم ایشان در قرآن نیز، به چشم می‌خورد. همین‌طور است. در قرآن مجید، نامِ نامی رسول مهربانی‌ها، یک بار به  صورت «احمد» (در آیه 6 سوره صف) و از زبان حضرت عیسی – که درود خداوند بر او و مادر پاک‌دامنش باد – و چهار بار به صورت «محمد» (در آیه 144 سوره آل‌عمران، آیه 40 سوره احزاب، آیه 2 سوره محمد و آیه 29 سوره فتح) آمده ‌است که در هر یک از آن ها، اوج توجه و عنایت پروردگار به آن وجود مقدس را می‌بینیم.   وظیفه ما در برابر این لطف الهی و نعمت عظیم چیست؟ آیا می‌توان گفت شناخت صحیح از وجود نازنین حضرت خاتم‌الانبیا (ص)، می‌تواند نخستین گام در این مسیر نورانی باشد؟ به نکته بسیار مهمی اشاره کردید.این پرسش مهمی است؛ حقیقتاً ما که مدعی پیروی از پیامبر رحمت(ص) هستیم، باید چگونه آن عظمتِ عظیم را پاس بداریم؟ چگونه باید این منزلت و جایگاه رفیع و والا را رعایت کنیم تا خدای نکرده، به غلو آلوده یا زبانم لال، حمل بر بی‌اعتنایی نسبت به آن وجود مقدس نشود؟ به قرآن بنگریم تا درک بهتری از این موضوع پیدا کنیم. خداوند متعال در آیه 80 سوره مبارکه نساء می‌فرماید: «مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه»؛ اگر می‌خواهید خدا را فرمانبرداری کنید از پیامبر او اطاعت کنید. در این آیه، از نظر واژگانی، اطاعت از پیامبرخدا(ص) بر اطاعت از پروردگار مقدم شده ‌است؛ پناه می‌برم به خدا از این‌که بخواهم درباره تقدم و تقدم نام حضرت حق، سخنی به گزاف گفته‌ باشم، نه! مطلب چیز دیگری است. به راستی این عنایت از سوی حضرت حق به عبد برگزیده‌اش را چه باید دانست؟ آیا جلوه رحمانیت خداست یا جلوه عشق ربانی او نسبت به بنده برگزیده ‌است؟ نمی‌دانم چه بگویم، عقل ما قاصر است از بیان این معنای عمیق. به آیه 64 سوره نساء بنگرید؛ حق‌تعالی می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا» خداوند به کسانی که خطا کرده و مشتاق بخشایش هستند، می‌فرماید که باید نخست به درگاه او توبه کنند، اما زمانی توبه آن ها پذیرفته خواهد شد که پیامبرخدا(ع) نیز، برای این افراد از درگاه خداوند طلب آمرزش کند. در آیات 8 و 9 سوره فتح می‌فرماید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا ‌لِّتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ» و رسماً دستور می‌دهد که ما پیامبر خود را گواه، مژده‌دهنده و بیم‌دهنده به سوی شما فرستادیم تا او را سخت گرامی و عزیز بدارید. حال سوال این است که آیا ما، به آن‌چه که در قرآن نسبت به ساحت مقدس حضرت ختمی‌مرتبت(ص) آمده، واقفیم و آن‌چه را که می‌دانیم، چنان‌که باید رعایت می‌کنیم و مورد توجه قرار می‌دهیم؟ آنان که رعایت می‌کنند، گوارای وجودشان باد و آنان که غافل هستند، بهتر آن‌که به خود آیند و تصمیم بگیرند که چنین باشند. در آیه دیگر، پروردگار متعال خطاب به بندگان خود می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ» (حجرات - 2) ای کسانی که به حق گرویده‌اید، صدای شما فراتر از صدای پیامبر نرود و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن‌گونه که بعضی از شما در برابر بعضی [دیگر،] صدا را بلند می‌کنند، مبادا اعمال شما نابود شود، در حالی که از آن بی‌خبرید. امیدوارم پروردگار متعال، به حق این ایام پربرکت، به همه ما این توفیق را بدهد که به حرم پاک نبوی مشرف شویم و آن‌جا ببینیم که همگان، با اشک‌های ریزان و در حالی که سکوت بر ایشان حاکم است، به رسول مهربانی‌ها عرض ارادت می‌کنند و این چه نیکو حالت و چه بزرگ سعادتی است؛ ان شاءا... .