ملاقات صمیمی «آذر» و محیط‌بان

 از روزی که «آذر» و «توران» توله یوزپلنگ‌های ایرانی را یک صاحب دام در طبیعت پیدا کرد بیشتر از 10ماه می‌گذرد. بعدازظهر پنج‌شنبه دهم آذر بود که این اتفاق افتاد و این 2 توله 800گرمی صاحب نام و نشان ‌شدند و از آن روز تا حالا در پارک ملی توران در شهرستان شاهرود زندگی‌می‌کنند. چندماهی از این یوزپلنگ‌ها خبری نبود تا این که چند روز پیش ویدئویی از رفتار جالب «آذر» با یک محیط‌بان که داشت از خواهرش «توران» عکاسی‌می‌کرد مورد توجه مردم قرارگرفت. در این ویدئو آذر دست‌هایش را روی شانه‌های آن محیط‌بان می‌گذارد و طبق غریزه خود با آن ارتباط برقرار می‌کند. بازیگوشی و حرکت جالب آذر و همچنین خنده‌های محیط‌بان، حس بهتری به این ویدئو داد و باعث‌ دست‌به‌دست ‌شدن این ویدئو در فضای مجازی شد. «علیرضا دزیانیان» همان محیط‌بانِ حاضر در این ویدئو است که در گفت‌و‌گو با زندگی سلام آن روز را روایت می‌کند. او محیط‌بان منطقه شکار ممنوع تپال، منطقه حفاظت‌شده جنگل ابر و اکیپ سیار شهرستان شاهرود است. در سال 97 محیط‌بان نمونه استانی و  2سال پیش به‌عنوان محیط‌بان نمونه کشوری معرفی‌شد. شکارچی‌های غیرمجاز منطقه، کار او را به درگیری و بیمارستان هم کشانده‌اند ولی او از محیط‌بانی و به قول خودش شکاربانی دست‌ برنمی‌دارد. از «دزیانیان» درباره احوالات آذر و توران و چالش‌های شغل محیط‌بانی هم پرسیدیم که می‌توانید آن را در پرونده امروز بخوانید.
ویدئوی پربازدیداولین برخوردم با آذر و توران بود بی‌مقدمه به سراغ ویدئوی برخورد آذر و محیط‌بان دزیانیان می‎‌روم و می‌پرسم ماجرای آن ویدئو چه بود. او می‌گوید :«این ویدئو در پارک ملی توران اتفاق ‌افتاد. چند روز پیش آقای قربانلو رئیس پارک‌ملی توران گفتند به چند عکس خوب و باکیفیت از توله یوزپلنگ‌های ایرانی یعنی آذر و توران نیاز دارند. می‌خواستند عکس‌ها را به سازمان محیط‌زیست ارائه‌بدهند. گفتند چند نفر آمده‌اند و عکس‌ گرفته‌اند اما عکس‌هایشان در سازمان رد شده ‌است. گفتند از آن‌ها عکس می‌گیری؟ من هم با کمال میل قبول‌ کردم و با حضور خودشان و یوزبانی که آن‌جا بود وارد فنس شدم. همین‌طور که مشغول عکاسی از توران بودم، یکی از توله‌ها که بعدها فهمیدم آذر است، دست‌هایش را روی شانه‌ام گذاشت و شروع‌کرد به بازیگوشی. خودم هم غافل بودم، بعد فهمیدم آقای‌ قربان‌لو مشغول فیلم‌برداری بوده و این صحنه را شکار کرده است. وقتی عکاسی تمام‌شد و به پایگاه برگشتیم، گفتند یک فیلم از تو گرفته‌ایم و حدس زدم همان صحنه باید باشد. آن‌جا بود که فیلم را دیدم و واقعا برایم عجیب بود چون اولین‌بار بود که آذر و توران را می‌دیدم. از ابراز احساساتش تعجب‌ کردم و حس خوبی داشتم. بغضی، گلویم را گرفته ‌بود چون محیط‌بان‌های آن‌جا گفتند شبیه این صحنه برای ما که هر روز پیش این یوزها هستیم و به آن‌ها غذا می‌دهیم اتفاق ‌نیفتاده‌ است. من چند سال پیش 2 یوزپلنگ دلبر و کوشکی را دیده ‌بودم ولی این اولین برخوردم با آذر و توران بود.»   به نیت دیده‌شدن وارد فنس نشدم واکنش‌ها به ویدئوی برخورد آذر و توران متفاوت است. بعضی‌ها مثبت‌است، بعضی‌ نظرات نگران انتقال آلودگی به آذر هستند. از دزیانیان درباره واکنش‌هایی که  بعد از انتشار ویدئو از مردم گرفته‌ است می‌پرسم. یک‌راست می‌رود سراغ نظراتی که مردم داده‌اند و این‌طور جواب می‌دهد :«برخی عوامل را نمی‌شود به هم ربط‌ داد. محیط‌زیست ایران کلا شکننده است. نمی‌شود بگویید وقتی محیط‌بان، یوزپلنگ را در آغوش گرفته یا یوز، سر محیط‌بان را زبان‌ زده، او آلوده‌شده. در همه باغ‌وحش‌های دنیا خرس، شیر و ببر با انسان هم‌زیستی دارند و اتفاقی هم نمی‌افتد. می‌خواهم درباره بخشی از واکنش‌های منفی بگویم. شاید چون در این موقعیت زندگی‌نمی‌کنید زیاد به شرایط واقف نباشید. من یک بار با یک شکارچی درگیری داشتم و تیر خوردم ولی شنیدم بعضی‌ها از این اتفاق خوشحال‌بودند. منظورم را می‌فهمید؟ حالا من 99درصد نظراتی که گرفتم پر از خوشحالی بود و این که حال من را خوب کردی. دو نفر هم گفتند همین کارها را کردید که پیروز (یوزپلنگ سزارین‌شده و فرزند ایران و فیروز که در 10ماهگی تلف‌شد) از دست ‌رفت و از این حرف‌ها. خودم دنبال یکی از نظرات منفی را گرفتم و فهمیدم او یکی از شکارچیان منطقه است که با من تنش داشت. اما می‌خواهم بگویم این اتفاق یعنی برخورد احساسی آذر موردی پیش‌می‌آید. ما به درخواست مدیر آن‌جا وارد فنس‌شدیم. به امید این‌که بتوانیم کار مفیدی انجام‌دهیم نه به این نیت که خودمان دیده‌شویم. خود من قبل از این که رئیس پارک توران و صفحه‌های حمایت از حیات‌وحش شاهرود ویدئو را بگذارند چیزی در صفحه شخصی‌ام بارگذاری نکردم و جزو آخرین نفرها بودم.»   شب‌و‌روزمان را به پای حفاظتِ حیوانات گذاشتیم قصه ورود آقای دزیانیان به سازمان محیط‌زیست و محیط‌بانی جالب است. او 14سال پیش وارد این سازمان شده‌، حالا 44ساله ‌است و قصه‌اش را این‌طور روایت‌می‌کند :«من محیط‌بانی هستم که دنبال شکارچی‌ها هستم اما اگر در گذر، سوژه خوبی گیرم بیاید حتما تصویربرداری هم می‌کنم. قبل از این که وارد سازمان محیط‌زیست شوم به صورت نیروی شرکتی در بیمارستان امام‌حسین (ع) شاهرود مشغول به کار بودم که آگهی روزنامه را دیدم. چون از قدیم به حیات‌ وحش و طبیعت علاقه ‌داشتم، گفتم این آزمون را هم بدهم. در آزمون و گزینش قبول ‌شدم و آمدم سرکار. از روز اولی هم که سرکار آمدم، دوست داشتم اول یک شکاربان خوب و بعد یک محیط‌بانِ خوب باشم که پشتم، حرف‌وحدیثی نباشد و در کارم موفق‌باشم. آن ‌زمان هنوز محیط‌بانی، مرسوم و جاافتاده نبود. طی سال‌هایی که آمدیم به مراتب درگیری، زدوخورد و کشفیات داشتیم و 2سال قبل به عنوان محیط‌بان نمونه کشوری انتخاب‌شدم. چند دور هم محیط‌بان نمونه‌ استان شدم. خدا را هم شکر می‌کنم. ممکن‌ است خیلی چیزها را از دست داده باشم ولی خیلی چیزها را هم در این حرفه به‌دست ‌آوردم که مهم‌ترینش همین حفاظت از جان حیوانات است. روزی که وارد محیط‌زیست شدم به‌روزترین ماشین را داشتم اما الان که دارم با شما صحبت ‌می‌کنم یک ریوی دوررنگ دارم که شاید 200میلیون هم نیرزد. این که می‌گویم از خیلی چیزها عقب افتادم همین مادیات است ولی مواردی پیش‌آمده که جان سالم به در بردم و تنها دلیلش هم دعای همین حیواناتی ا‌ست که شب‌و‌روزمان را برایشان گذاشتیم.»   شکارچی‌ها با لندکروز می‌آیند و ما با ماشین قدیمی برخود محیط‌بان و شکارچی یکی از خطرناک‌ترین و همیشگی‌ترین چالش‌های شغل محیط‌بانی است. دزیانیان در این‌باره می‌گوید:«محیط‌بانی همه‌اش چالش است. کار هم کنید پشت سرتان حرف هست، کار نکنید هم همین‌طور. شکارچی را بگیرید، می‌گویند خودش می‌فرستد و خودش می‌گیرد، اگر نگیرید می‌گویند این بی‌عرضه است و می‌ترسد و ازاین داستان‌ها. فقط بیشترش دشمن‌تراشی برای خودت است. شکارچی‌ها تهدیدمی‌کنند، باید فحاشی‌‌شان را بشنوید و کلی اتفاقات بد دیگر. در این سال‌ها تا دل‌تان بخواهد تهدید شدم. در بحث درگیری با شکارچی‌ها هم چند مسئله‌ داریم. امکانات‌مان خیلی محدود و پیش‌پا افتاده است مثلا ما با ماشین مدل پایین و قدیمی برای رصد وارد منطقه می‌شویم اما شکارچی با ماشین‌های روز مانند اف‌جی‌کروز و لندکروز می‌آید. تا ما بجنبیم و به خودمان بیاییم، طرف شکارش را زده و فرار کرده ‌است. در بحث مسلح بودن، ما با سلاح سازمانی کلاشینکف، داخل منطقه می‌رویم اما شکارچی‌ها با سلاح دوربین‌دار می‌آیند. آن‌ها در فاصله600-700متری ما را می‌بینند ولی ما برای پیداکردنِ آن‌ها باید اول با دوربین چشمی، بگردیم و آن‌ها را پیداکنیم. اگر درگیری هم پیش ‌بیاید، شرایط تیراندازی خوبی نداریم ولی آن‌ها بدون آن که دیده‌ شوند راحت به سمت ما تیراندازی می‌کنند.»   15نفر محیط‌بان برای چندصدهزار هکتار یکی از مسائل دیگری که دزیانیان به‌عنوان یک چالش برای محیط‌بانی به آن اشاره ‌می‌کند، کمبود جدی نیرو در این حرفه است. او می‌گوید: «الان فقط در شهرستان پناهگاه حیات‌وحش خوش‌ییلاق را داریم که مساحتش 150هزار هکتار است. منطقه شکارممنوع تپال را داریم که همین الان همه‌جوره به لحاظ تنوع زیستی و پوشش گیاهی ظرفیت تبدیل‌شدن به یک پارک ملی را دارد. در سال‌های اخیر افزایش گونه‌ها را هم در این منطقه داشتیم به‌نوعی که کم‌وبیش، حیات‌وحش به داخل شهر آمده ‌است و در مناطق تفریحی شاهرود می‌توانید بدون دوربین از فاصله خیلی نزدیک آن‌ها را تماشا کنید. منطقه آزاد شاه‌وار را داریم که خودش یک دنیای زیستی و حیات‌وحش است. همه این‌ها با مساحت‌های چندهزار هکتاری شاید با 15نفر محیط‌بان اداره می‌شود که از این بین 2،3نفر معاف از رزم هستند؛ یعنی فعالیت‌های سنگین مانند کوهپیمایی و پیاده‌روی‌های طولانی را نمی‌توانند انجام‌دهند. این خودش به شهری که حیات وحش غنی‌ای دارد، ضربه‌می‌زند. همین‌طور که جمعیت گونه‌ها زیاد است به همان نسبت تعداد شکارچی‌ هم بالاست و تخلف زیاد می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند محیط‌بان‌ها می‌گذارند شکارچی، شکارش را بکند و ببرد بعد او را می‌گیرند که به علت ناآگاهی مردم است.»   از روی بیکاری، محیط‌بان نشوید! «محیط‌بان‌ها در ایران یا سیار هستند یا به صورت شیفتی کار می‌کنند. روال کار بیشتر این‌طور است که یک هفته کار می‌کنند و یک هفته استراحت‌ دارند یا 5‌ روز کار می‌کنند و 5 روز استراحت‌ دارند؛ یعنی ساعت کاری ما بیشتر از ساعت قانون کار است و بابت آن پولی به ما نمی‌دهند. این جزو قانون سازمان محیط‌زیست است و تا الان هم حرف محیط‌بان‌ها درباره این که اضافه‌کار بیشتری به آن‌ها تعلق ‌می‌گیرد به جایی نرسیده‌است! دوست‌دارم به آن‌هایی که می‌خواهند وارد سازمان محیط‌زیست و محیط‌بانی شوند بگویم در این کار پولی نیست. افرادی وارد این حرفه بشوند که واقعا دل‌شان برای حیات‌وحش بتپد و عاشق این کار باشند. با دل و جان پایِ کار بیایند نه این‌که بخواهند استخدام‌شوند و حقوقی بگیرند و بیایند و بروند. 90درصد کسانی که جدید آمده‌اند سهمیه‌ای هستند و با یک برگه مرخصی شغلی می‌روند و حقوق هم می‌گیرند بدون این که کاری انجام ‌بدهند. این آدم‌ها دست‌و بال ما را هم برای حفاظت می‌بندند. افرادی بیایند که به دردِ محیط زیست می‌خورند نه این‌که از سرِ بیکاری به محیط‌بانی رو بیاورند.» این‌ها صحبت‌های پایانی دزیانیان در قامت محیط‌بانی است که با تیرِ شکارچی‌ها هم مضروب‌ شده و کارش به بیمارستان هم کشیده ‌ ولی هم‌چنان پای کار است.   شکارچی‌های منطقه ما دنبال شکار قوچ ‌و ‌میش هستند منطقه حفاظت‌شده توران، با مساحت بیش از یک میلیون و 470هزار هکتاری بزرگ‌ترین ذخیره‌گاهِ زیست‌کره توران است. در این منطقه، پستانداران، پرندگان، خزندگان و دوزیستان بسیاری شناسایی شده‌اند که شاخص‌ترین آن‌ها همان یوزپلنگ‌های ایرانی و گورخرهای ایرانی است. البته خارتوران در کنار منطقه حفاظت‌شده بهرام گور در استان فارس آخرین پناهگاه گورخرهاست و پناهگاه آهو، جبیر، گربه شنی، گربه پالاس، شاه‌روباه، قوچ، هوبره، کبک، تیهو و چندین و چند گونه دیگر است. توران به نوعی پایتخت یوزپلنگ‌های ایرانی است که چشم امید خیلی‌ها برای جلوگیری از انقراض این گونه به زادولدها در آن است. از دزیانیان که بیشتر با شکارچی‌ها سروکار دارد می‌پرسم آن‌ها برای شکار چه‌چیزی به منطقه حفاظت شما می‌آیند؟ او می‌گوید :«شکارچی‌ها در منطقه ما بیشتر به دنبال شکار کل‌و‌بز (نوعی بزکوهی که شاخ‌های بلندی دارد)، قوچ و میش هستند و در منطقه توران هم همین‌طور. یک تعداد محدود هم گورخر می‌خواهند بزنند. درباره یوزپلنگ‌ها نمی‌توانم اظهار نظر دقیق کنم چون به نسبت از منطقه زندگی آن‌ها دورتر هستم اما بیشتر آفت یوزپلنگ‌ها، سگ‌های گله و وجود گله‌گوسفند در منطقه است. به‌ندرت ممکن ‌است شکار پلنگ هم بشوند ولی خیلی خیلی کم پیش‌می‌آید.»