«وحدت حوزه و دانشگاه» آرمان مبتلا به چالش

گروه اندیشه – 27 آذر، سالروز شهادت آیت‌ا... دکتر محمد مفتح، در تقویم رسمی ما با عنوان «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نام گذاری شده‌ است تا در کنار پاسداشت یاد و نام آن مفخر حوزه و افتخار دانشگاه، یکی از مهم ترین راهبردهای پیشرفت ایران اسلامی، مورد بازخوانی قرار گیرد؛ راهبردی که قادر است در بسیاری از گلوگاه‌های کشور، گره‌گشا باشد و مسیر توسعه را برای آینده ایران هموار کند. در واقع دانشگاه و حوزه، به عنوان دو بال فرهیختگی و اندیشه‌ورزی، نه فقط هموار کننده مسیر توسعه، بلکه ترجمان اصالت بخشیدن به راه حل‌های نوین مسائل مستحدثه و یافتن راهکارهایی برای ایجاد شتاب در پیشرفت هستند. این امر مهم، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، مد نظر دلسوزان و اندیشمندان مسلمان دانشگاه و علمای نیک‌اندیش حوزه‌های علمیه بود و برای تحقق آن، گام‌هایی برداشته شد که برکات بسیاری در پی داشت. شکل‌گیری نهاد دانشگاه در ایران و پیوندهای علمی و فرهنگی آن با گزاره‌های غیرایرانی، باعث شده ‌بود که همواره نقاری عمیق میان این نهاد و نهاد دیرپای حوزه علمیه احساس شود. این در حالی بود که خروجی هر دو نهاد، در مجموعه دستاوردهای علمی کشور، در عرصه‌های گوناگون می‌گنجید. از طرفی، به استثنای برخی عناصر شناخته شده و معلوم‌الحال در رژیم گذشته، بخش عمده‌ای از استادان و دانشجویان، پیوندهای پایداری با طلاب و حوزویان داشتند و این رغبت به ارتباط، البته رغبتی دو سویه بود؛ آن‌گونه که تعدادی از تربیت‌یافتگان حوزه علمیه، نقشی مهم در آموزش و پرورش دانشجویان دانشگاه‌ها ایفا کردند. هر چند که در این میان، زمزمه‌هایی درباره طرد دانشگاه از حریم اندیشه علمی کشور، از سوی برخی ناآگاهان یا  افراد صاحب‌غرض مطرح می‌شد، اما امام خمینی با هوشیاری و خردمندی، به اهمیت پیوند میان این دو نهاد راهبردی صحه گذارد و بر آن تاکید کرد. به این ترتیب، با پیروزی انقلاب اسلامی، مسیری تازه فراروی این اقدام لازم و تاثیرگذار گشوده شد؛ مسیری که تا امروز، با وجود همه کاستی‌ها و دشواری‌ها، راهی طولانی را طی بیش از چهار دهه پیموده و البته دستاوردهای قابل اعتنایی نیز، داشته ‌است. با این حال، آن‌چه امروز از آن برخورداریم و بهره می‌بریم، به هیچ وجه کافی به نظر نمی‌رسد و ضروری است وحدت حوزه و دانشگاه، افزون بر فضای ایجاد شده پیشین و تکاپوی بیشتر و تاثیرگذارتر در این فضا، در عرصه‌های جدیدتری نیز تجربه شود. در ادامه به بررسی مختصر برخی از چالش‌های پیشِ روی وحدت حوزه و دانشگاه و راهکارهای احتمالی برای از پیشِ رو برداشتن آن ها می‌پردازیم.   نخست – چالش آشنایی: با وجود همه تلاش‌هایی که طی چهار دهه قبل صورت گرفته ‌است، همچنان آشنایی میان حوزه و دانشگاه در تراز مطلوبی قرار ندارد. در این بین، تاسیس حوزه علمیه دانشجویی (شهید بهشتی) در نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی، البته اقدامی مهم برای آشنایی دانشگاهیان با حوزه و ظرفیت‌های آن بوده و هست. از طرفی حضور تعدادی از طلاب در مقاطع مختلف دانشگاهی، به آشنایی بخشی از طلبه‌ها با دانشگاه و ظرفیت‌های آن منجر شده ‌است، اما باید توجه داشت که این آشنایی، برای رقم خوردن نتایجی که بتواند ما را به سطح مورد نیاز راهبردی در عرصه وحدت حوزه و دانشگاه برساند، کافی نیست. این آشنایی باید منجر به خروجی‌های مشترک بیشتر شود و بتواند ظرفیت‌های تازه‌ای را بیرون از مراکز علمی به وجود آورد. ایجاد نهادهایی متشکل از فضلای حوزه و دانشگاه که اجرای پروژه‌های مشترک را در زمینه‌های مختلف بر عهده بگیرند، می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد.   دوم – چالش پذیرش : هرچند که طی چهار دهه گذشته، گام‌های بلندی برای پذیرش خروجی‌های علمی دو نهاد حوزه و دانشگاه برداشته شده و هر دو نهاد، البته به صورت نه چندان گسترده، از ظرفیت‌های علمی و روش‌های مطالعاتی و پژوهشی یکدیگر بهره برده‌اند، اما این رویکرد هنوز در بسیاری از مدارس علمیه کشور چندان پذیرفته نیست. به دیگر سخن، ما در دانشگاه‌ها استادان بسیاری داریم که تربیت یافته حوزه علمیه هستند، اما در حوزه‌های علمیه استادانی که تربیت‌یافته صِرف دانشگاه باشند، حضور بسیار محدودی دارند. این عدم پذیرش، اولاً به فقدان اعتماد در برخی فرازهای مربوط به مطالعات علمی، ثانیاً به متفاوت بودن نظام آموزشی و الگوی تربیت علمی در حوزه و دانشگاه و ثالثاً به زبان متفاوت دو نهاد در تدوین خروجی‌های علمی باز می‌گردد. واضح است که در این عرصه، نرمش دانشگاه بیش از حوزه علمیه بوده ‌است. در حوزه‌های علمیه، گرایش و وابستگی به الگوی سنتیِ تدریس و آموزش، با همه مزایایی که دارد و باید با قدرت حفظ شود، زمینه مقاومت را در برابر پذیرش استادانی فراهم می‌کند که با وجود تحصیلات دانشگاهی، می‌توانند در حوزه نیز منشأ  خدمات خوبی باشند. خوشبختانه در سال‌های اخیر، رویکرد استفاده از استادان و اندیشمندان دانشگاهی، در مراکزی با صبغه حوزوی مانند مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و دانشگاه علوم اسلامی رضوی، رو به افزایش گذاشته ‌است و نوید آینده‌ای درخشان را در این عرصه می‌دهد. اما این تکاپوهای مفید چندان گسترده نیست و به واقع، چنین اقداماتی را باید در حد استثنا بدانیم. باید توجه داشت که رویکرد مد نظر در اندیشه «وحدت حوزه و دانشگاه» زمانی به خروجی‌های مفید خواهد انجامید که بتوان ظرفیت هر دو نهاد را به تمامی وارد میدان کرد، وگرنه حضور نصفه و نیمه تربیت‌یافتگان یک نهاد در نهاد دیگر و در کسوت استادی، دردی را دوا نمی‌کند. برای رسیدن به نتیجه مناسب در این زمینه، ضروری است افق‌های مشترک میان دو نهاد، با دقت فراوان تعریف شود و به کارگیری ظرفیت هر نهاد در نهاد دیگر، ذیل این تعریف، مورد توجه اکید قرار گیرد تا بتواند زمینه را برای رسیدن به اهداف بلند مدت فراهم کند.   سوم – چالش ساختار: یکی از دلایل کُند بودن استقرار اصل مهم و راهبردی وحدت حوزه و دانشگاه، تفاوت در ساختار علمی و آموزشی است. موضوعی که طی دهه‌های گذشته اقدامات فراوانی برای رفع و رجوع آن صورت گرفته است‌. در این زمینه، شاهد برخی تغییرات در ساختار آموزشی حوزه‌های علمیه و استقرار نظام آزمون و امتحان در کنار الگوی سنتی آموزش در حوزه ها بوده‌ایم. در واقع، حوزه‌های علمیه در ورود به عرصه یافتن راهکاری برای رفع این چالش، کاملاً پیش‌قدم بوده‌اند، اما دانشگاه کمتر   به این مسئله توجه داشته‌ است. شیوه‌نامه آموزشی در دانشگاه‌ها، عموماً بر اساس ضوابط مربوط به نهادهای مشابه در دیگر کشورها و به ویژه کشورهای غربی است و کمتر پیش آمده است که دانشگاه تلاشی برای الگوبرداری از نهاد سنتی حوزه علمیه که پیوندهای عمیقی با تاریخ، شرع و سنت‌های ایرانی اسلامی دارد، از خود نشان دهد. چالش ساختار، زمینه را برای بیگانگی تربیت‌یافتگان دو نهاد نسبت به یکدیگر فراهم می‌کند و باعث دامن زدن به چالش پذیرش نیز خواهد شد. برخی به اشتباه معتقدند که اگر به حوزویان عنوان و درجه دانشگاهی داده شود، قضیه حل است و موضوع چالش ساختار تا حد زیادی برطرف خواهد شد؛ در حالی که اصولاً مشکل بر سر به رسمیت شناختن یا نشناختن شیوه‌های آموزش و اعتبار علمی تربیت‌یافتگان حوزه و دانشگاه است، نه درجه علمی و رسمی دانشگاهی که ما بتوانیم با اختصاص آن به افراد، برای آن ها در محیط جدید اعتبار علمی کسب کنیم. به نظر می‌رسد، توجه به ساختارها و استفاده از زمینه‌های مشترک در این عرصه، بتواند باعث رفع چالش و حرکت به سوی هدف مشترک باشد.