اسطوره های فردوسی و عطار در آثار برنده نوبل ادبیات

  محمد بهبودی نیا -calture@khorasannews.com    دوازدهمین جلسه مکتب‌خانه ادبی خراسان با نام «زیر آسمان‌های جهان» با محوریت نقش اسطوره‌ها و ادبیات ایران و جهان در آثار «اورهان پاموک» برگزار شد. فریت اورهان پاموک یا فرید اورخان پاموک که در ایران به اورهان پاموک معروف است، نویسنده و رمان‌نویس اهل کشور ترکیه و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۶ است. به گزارش خراسان، دراین نشست دکتر حمیدرضا پورنجفیان، استاد دانشگاه و پژوهشگر فرهنگ و هنر گفت:پاموک تحت تأثیر علاقه‌اش به رمان های کلاسیک قرن نوزدهم در 30‌سالگی می‌نویسد ولی در سال‌های بعد به رمان‌نویسی مدرن علاقه‌مند می‌شود. او در آثارش با بهره‌گیری از تکنیک‌های مختلف به خلق روایت‌هایی خواندنی می‌پردازد و از همین تکنیک‌ها برای گذر از سنت به مدرنیته بهره می‌گیرد.   شمس و مولانا در آثار پاموک وی خاطرنشان کرد: این نویسنده پس از سفر به آمریکا در کتابخانه‌ای در کلمبیا با آثار ادبی مشرق زمین مانند «مثنوی»، «منطق الطیر» و « هزار و یک شب » آشنا می‌شود. در این نکته طنزی نهفته است و آن‌ هم این که او که متولد و بزرگ‌شده ترکیه است تا زمانی که در کشور خودش زندگی کرده با این آثار آشنایی ندارد بلکه بعد از سفر به آمریکا و کشورهای غربی با این آثار آشنا می‌شود. دکترپورنجفیان اظهار کرد: پس از آشنایی پاموک با آثار ادبی شرقی و ایرانی او به این نتیجه می‌رسد که برخی از اصول مدرنیته را با تفکرات منابع شرقی در هم آمیزد. بلوغ ادبی این برنده جایزه نوبل دقیقاً از همین نقطه شروع می‌شود و به قول خودش موفق می‌شود یک کلاژ دادائیستی بسازد به این معنی که شیوه پست‌مدرن‌ها را بگیرد و از منابعی مانند مثنوی مولوی و «حسن و عشق» اثر «شیخ غالب»، از عارفان فرقه نقشبندیه ترکیه بهره گیرد و داستان هایی خواندنی بنویسد. وی به چگونگی خلق رمان «کتاب سیاه» نیز پرداخت و گفت: پاموک پس از بازگشت از آمریکا کتاب سیاه را منتشرمی کند. در این کتاب با فرم و محتوایی پیچیده روبه‌رو هستیم. این اثر داستانی، پس از انتشار به شهرت زیادی می‌رسد. پاموک در این اثر، علاوه بر تمرکز بر آثار شرقی و پست‌مدرن به‌صورت موازی در روایت‌های داستانی‌اش به شهر استانبول هویت بخشیده است. این استاد دانشگاه افزود: پاموک در «کتاب سیاه» یک‌فصل به نام «چه کسی شمس راکشت؟» دارد که در این فصل ردپای ارتباط شمس و مولانا را مشاهده می‌کنیم.   شاهنامه و «زنی با موهای قرمز»  پورنجفیان در ادامه، گریزی به یکی دیگر از آثار پرتیراژ این نویسنده ترک‌زبان زد و گفت: دریکی از رمان های آخر پاموک با نام «زنی با موهای قرمز» در حوزه تأثیرپذیری از منابع شرقی ما شاهد ارجاع به شاهنامه فردوسی هستیم. این کتاب داستان پسر نوجوانی است که پدرش به دلیل فعالیت‌های سیاسی زندانی می‌شود و مادر خانواده برای این که پسرش کمک‌خرج خانواده باشد او را به یک چاه‌کن می‌سپارد و اتفاقاتی در طول داستان رخ می‌دهد و پاموک پیرنگ هایی از داستان رستم و سهراب (پسرکشی) از شاهنامه و ادیپ (پدرکشی) را از اسطوره‌های غربی وارد داستان می‌کند. شخصیت اصلی داستان از تقدیر این دو اسطوره آگاهی پیدا می‌کند و با خودش می‌اندیشد که عاقبت کار او یا پسر کشی و یا پدر کشی است. وی افزود: پاموک با آمیختن انواع و اقسام شیوه‌های نویسندگی غربی از  متون کهن ایرانی، ترکی و اسلامی استفاده می‌کند و هیچ‌گاه این نوع نوشتن را ناپسند نمی‌داند چون همواره سعی می‌کند رمانی برای همه مردم جهان بنویسد. او نابغه‌ای است که با تکیه‌بر همین تفکر جایزه ادبی نوبل را برنده می‌شود. این نویسنده معتقد است سنت را نباید کنار بگذاریم بلکه با تکیه به هنرهایی که ریشه در سنت‌ها دارند باید به سراغ به‌روزرسانی هنر رفت.   راز داستان‌های چندبعدی برنده نوبل دکتر صفیه خدامی، دیگر سخنران این نشست ادبی نیز اظهار کرد: پاموک ابتدا سراغ فراگیری نقاشی، بعد هنر معماری و سپس به سراغ روزنامه‌نگاری می‌رود اما هیچ‌کدام از این هنرها را ادامه نمی‌دهد اما از این آموخته‌ها به بهترین شکل ممکن در نوشتن رمان هایش بهره می‌برد. در آثار او فضاها و کالبدهای شهری حرف اول را می‌زنند. او با استفاده از مسئله تاریخ با مهارتی مثال‌زدنی به گذشته نقب می‌زند. این‌ها منابع ذهنی پاموک و شهر استانبول در اصل قهرمان داستان اوست. این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: پاموک به‌شدت محقق است و برای نوشتن یک صفحه داستان، تحقیقات زیادی انجام می‌دهد. این نویسنده تجارت، هنر، نقاشی و معماری را به‌خوبی می‌شناسد و از این اطلاعات به نفع داستانش استفاده می‌کند. او همواره به‌عمد به موضوعات شهری می‌پردازد و در یک اثر چندین بار به یک ساختمان اشاره می‌کند تا جایی که آن ساختمان تبدیل به قلب تپنده داستانش می‌شود.   نگارگری و راز و رمزهای آن  وی در ادامه با اشاره به بهره‌گیری پاموک از اسطوره‌های ایرانی در داستان‌هایش تاکید کرد: این نویسنده ابتدا دو فلسفه زیستی را روبه‌روی هم قرار می‌دهد و در ادامه وارد قصه می‌شود. او هم‌زمان دو نگاه اسلامی و ونیزی به هنر را در کارهایش ارائه می‌دهد. خودش می‌گوید من سال‌های سال به مینیاتورهای اسلامی خیره می‌شدم و از خودم می‌پرسیدم فلسفه علاقه من به این آثار چیست؟ ساعت‌ها در موزه‌ها به این تصاویر نگاه می‌کردم و در پی کشف رموز این آثار بودم تا این که وقتی خواستم داستانی بنویسم به داستان خسرو و شیرین نظامی برخوردم. درنهایت از مسیر خوانش این اثر به رازهایی پی بردم که درک مینیاتور و این هنر را برایم آسان‌تر کرد.   روایت سفر سیمرغ در کتاب سیاه خدامی بیان کرد: پاموک در حالی از آثار فاخر ادبیات، نگارگری و هنرهای ایرانی و شرقی در داستان‌هایش بهره می‌برد که بسیاری از نویسندگان ما به آن بی‌تفاوت‌اند که این جای حسرت دارد. این نویسنده با قراردادن نقاشی شرقی و غربی در کنار یکدیگر با ریزبینی به دریافت‌هایی می‌رسد و از دل همین هنرهاست که روایت‌های جنایی جذابی خلق می‌کند. این استاد دانشگاه تصریح کرد: نگاه عمیق او و نوع بیانگری‌اش به‌شدت خلاقانه است و همین مهارت است که غربی‌ها را خیره می‌کند. نوع اقتباس و بیانگری پاموک بسیار خلاقانه است. او در کتاب سیاه روایتی از سفر سیمرغ را با تیزهوشی به‌روزرسانی می‌کند و این روایت‌ها را در قالب زندگی یک خبرنگار بیان می‌کند. روزنامه‌نگار این داستان ابتدا درباره موضوعات روز صحبت می‌کند و بعد به جست‌وجوی خود بودن و سفر سیمرغ می‌پردازد. پاموک در دل این داستان دقیقاً به سفر سیمرغ و ادبیات فارسی اشاره می‌کند. همچنین در «احیاء علوم الدین»، اثر غزالی روایت کوتاهی آمده است که این نویسنده در کتاب سیاه به آن اشاره‌کرده است. خدامی در پایان گفت: کاش این کتاب‌ها را که نویسندگان بزرگ دنیا بر پایه ادبیات فارسی نوشته‌اند، در کارگاه‌های آموزش نویسندگی و نشست های تخصصی ادبیات بخوانیم تا همه از واقعیت‌ها و تأثیر ادبیات کهن ایران بر آثار مشهور جهان باخبر شوند.