نقش ایران، چین و روسیه در نظم جدید بین الملل

[راضیه زرگری] عرصه بین‌المللی در حدود 5سال اخیر تحولات بسیاری به‌خود دیده است. پیچیدگی، سرعت و سیالیت تحولات، سبب شده است که بسیاری از کارشناسان، پژوهشگران و سیاستمداران، از شکل‌گیری یک نظم جدید در جهان و کاهش نفوذ و از بین رفتن محوریت آمریکا و غرب در عرصه جهانی سخن بگویند. مباحثی که در ابتدا شاید قدری اغراق شده به‌نظر می‌رسید و هیمنه و تصویر برساخت شده از مدیریت، تدبیر و قدرت طراحی استراتژی آمریکا سبب احتیاط برخی تحلیلگران در این‌باره شده بود، اما اکنون مجلات و اندیشکده‌های تخصصی آمریکایی نیز به تغییر نظم جهانی و احتمال شکل‌گیری نظم جدید با محوریت قدرت‌هایی چون چین و روسیه و سازمان‌هایی چون بریکس سخن می‌گویند. پایگاه نشریه آمریکایی فارن افرز در گزارشی به نقش ایران، چین، روسیه و البته کره‌شمالی در تغییرات عرصه بین‌المللی و نظم جهانی با محوریت آمریکا پرداخته که در ادامه بخش‌هایی از آن ذکر می‌شوند.

همگرایی روسیه، چین و ایران
اندرو کندال و ریچارد فانتین در مقاله‌ای در پایگاه فارن افرز با عنوان «چگونه دشمنان آمریکا برای براندازی نظم جهانی متحد می‌شوند» آورده‌اند: «از زمان تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه 2022، مسکو بیش از سه‌هزار و 700هواپیمای بدون سرنشین طراحی‌شده توسط ایران را در پایگاه‌هایش مستقر کرده است. روسیه هم‌اکنون هر ماه حداقل 330فروند هواپیمای بدون سرنشین تولید می‌کند و در حال همکاری با ایران برای ساخت یک کارخانه جدید پهپاد در خاک روسیه است که این تعداد در حال افزایش است. کره‌شمالی موشک‌های بالستیک و بیش از 2.5میلیون گلوله مهمات به روسیه ارسال کرده است، درست زمانی که ذخایر اوکراینی کاهش یافته است. چین به نوبه‌خود با افزایش واردات نفت و گاز از روسیه و انتقال فناوری جنگی به مهم‌ترین راه نجات روسیه تبدیل شده است.» در ادامه این مطلب آمده است: «همکاری میان چهار کشور پیش از سال 2022در حال توسعه بود، اما جنگ به تعمیق روابط اقتصادی، نظامی، سیاسی و فناوری آنها سرعت بخشیده است. این چهار قدرت به‌طور فزاینده‌ای منافع مشترک را شناسایی کرده، مواضع خود را با هم مطابقت می‌دهند و فعالیت‌های نظامی و دیپلماتیک خود را هماهنگ می‌کنند. همگرایی آنها در حال ایجاد یک محور جدید تحولاتی است که اساساً چشم‌انداز ژئوپلیتیکی را تغییر می‌دهد.»

هدف همگرایی دشمنان آمریکا؛ تغییر نظم بین‌الملل
در ادامه این نشریه آمریکایی اذعان داشته است که: «این بلوک یک هدف مشترک بزرگ برای همگرایی دارند که براندازی قواعد حاکم بر نظام بین‌الملل است. وقتی این چهار کشور همکاری می‌کنند، اقدامات آنها بسیار بیشتر از مجموع تلاش‌های فردی آنهاست. آنها با همکاری یکدیگر، توانایی‌های نظامی یکدیگر را افزایش می‌دهند. کاهش اثربخشی ابزارهای سیاست خارجی ایالات متحده، ازجمله تحریم‌ها مانع از توانایی واشنگتن و شرکای آن در اجرای قوانین جهانی شود. هدف جمعی آنها ایجاد جایگزینی برای نظم فعلی است که به‌نظر آنها تحت سلطه ایالات متحده است... مطمئناً این چهار کشور تفاوت‌های خود را دارند و سابقه شکاف‌های معاصر می‌تواند میزان نزدیک شدن روابط آنها را محدود کند. با این حال، هدف مشترک آنها برای تضعیف ایالات متحده و نقش رهبری آن، قدرت کافی برای کنار هم نگه داشتن این کشورها را فراهم می‌کند.»

همکاری چهار کشور ادامه می‌یابد؟
در بخش‌هایی از این مقاله با اشاره به برخی اختلافات و تجارب تعارض منافع این چهار کشور با یکدیگر و پذیرش نوعی ضعف و نیاز در میان آن با گسترش همکاری‌ها آورده است: «روسیه با روی آوردن به پکن، صرفاً به پذیرش نقش شریک کوچک‌تر تن داده است و در سوی دیگر این همکاری‌ها، به‌دست آوردن پهپادها از ایران و مهمات از کره‌شمالی نشان‌دهنده استیصال ماشین جنگی روسیه است...استقبال چین از روسیه نیز نشان می‌دهد که پکن نمی‌تواند به روابط مثبتی که در ابتدا به‌دنبال آن با اروپا و دیگر قدرت‌های غربی بود، دست یابد....حتی چنین تحلیل‌هایی هم، شدت تهدید این بلوک را برای آمریکا نادیده می‌گیرد. چهار قدرت، در بستر اقتدار و هماهنگی رشد می‌کنند، در مخالفت با نظم جهانی به رهبری ایالات متحده، متحد‌تر می‌شوند.»



جمع‌بندی
نویسندگان فارن افرز در انتهای مقاله خود تأکید کرده اند: «از زمان پایان جنگ سرد، ترکیب ظرفیت اقتصادی و نظامی این بلوک، همراه با عزم این کشورها برای تغییر شیوه کار جهان ترکیب خطرناکی را ایجاد کرده است. این گروه تمایل به تحول دارد و ایالات متحده و شرکای آن باید با این محور به‌عنوان یک چالش نسلی رفتار کنند. آنها باید پایه‌های نظم بین‌المللی را تقویت و کسانی را که شدیدترین اقدامات را برای تضعیف آن انجام می‌دهند، عقب برانند. چراکه به‌احتمال زیاد جلوگیری از ظهور این محور جدید غیرممکن است.»