اصلاح‌طلبی در وضعیت خوبی نیست

وضعیت سیاسی ایران پس از معرفی کابینه دوازدهم و مخصوصا بعد از داستان رأی اعتماد در مجلس با اعوجاجات و درهم‌ریختگی عجیبی مواجه شده است. تحلیل و شناخت مختصات این وضعیت و چرایی شکل‌گیری آن، بدون ارجاع به مقدمات و مقوماتی که به پیروزی دکتر حسن روحانی انجامید، امکانپذیر نیست. در این مقاله بر آنیم بر این وضعیت و علل موجده آن پرتوی بیفکنیم. 1-روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز، از درون دالان زمینه و زمانه سیاست و آنچه سیاست را در ایران رقم می‌زند، در خرداد 92به‌عنوان فاصله‌دارترین کاندیدا با شرایط موجود، به عنوان رئیس‌جمهور یازدهم انتخاب شد. چهار سال در مسیر آواربرداری گام برداشت، به‌رغم آنکه برخی ناکارآمدی‌های همکارانش در سطوح مختلف، بر مشکلات موروثی دولت‌های نهم و دهم، انباشت گردید و از سویی جناح منتقد دولت، مشکلات کشور را در آستانه انتخابات ناشی از ناکارآمدی و ناتوانی روحانی جلوه می‌داد و در مسیر تحریک پوپولیسم منفی، جهت تک‌دوره‌ای‌کردن روحانی، تلاش‌های گسترده‌ای شکل گرفت، اما اجماع بی‌سابقه بهبودخواهان، پوپولیسم مثبت و مردم‌انگیز را در موقعیت برتر نشانید. به میزانی که جریان مخالف دولت در مسیر بازنمایی ناکارآمدی روحانی گام برمی‌داشت، فضای سیاست در کشور، شکل و شمایلی رادیکال‌تر به خود می‌گرفت، چنان‌که روحانی را به سمت گفتار و کرداری بی‌سابقه در عرصه‌ سیاست در چهار دهه اخیر در عصر انتخابات، سوق داد. به‌عبارتی، به میزانی که تخریب‌ها علیه دولت فزونی می‌یافت، روحانی در درنوردیدن مرزهای سنتی میدان سیاست، انگیزه‌ای جدید می‌یافت. این درنوردیدن مرزهای سیاست سنتی، روحانی را به‌عنوان کانون توجهات پایینی‌ها در مقابل بالایی‌ها نمایان کرد. دکتر حسن روحانی، به‌عنوان نماد و نمود اعتدالگرایی و عقلانیت، رنگ‌وبویی رادیکال و هیجانی به خود گرفت. تاکید بر اعتدالگرایی و عقلانیت مورد تاکید لیبرال‌ها و نولیبرال‌ها، گرهی از کار روحانی در میدانی که تخریبگران ترسیم کرده بودند، باز نمی‌کرد. از این رو ایشان به وادی رادیکالیسم و هیجان‌گرایی‌ای مردم‌انگیز، بسیار بیشتر از گذشته سوق داده شد. 2- افتادن در این وضعیت رادیکال گرچه روحانی را در عبور از پیچ خطرناک دوران انتخابات عبور داد، از طرفی انتظارات از ایشان را به مرحله‌ای رادیکال هدایت کرد. به‌عبارتی روحانی جدید برای عبور از پیچ پوپولیسم منفی، مواضعی اتخاذ کرد که گرچه به عبور ایشان انجامید، اما انتظارات فزاینده و رادیکالی را نیز برای دولت به ارمغان آورد. این در حالی است که مختصات و ساختار قدرت نسبت به گذشته هیچ‌تغییر محسوسی نداشته است. به سخن دیگر، روحانی جدید برای حرکت در وضعیت جدید، امکانات جدیدی نیافت، بلکه باری گران‌تر از گذشته در شیب تند گذشته بر دوش خود احساس می‌نمود. 3- مشکلات رئیس دولت دوازدهم علاوه بر افزایش مطالبات عمومی بدون تغییر در ساختار موجود، به تعارضات و تضادهای فکری، استراتژی‌ها و منافع سیاسی طیف‌های حامی نیز معطوف است، چنان‌که در تیم حامیان روحانی از طیف اصولگرایان میانه تا مرز براندازی‌خواهان، قابل رویت است. رسیدن به کابینه‌ای که همزمان مورد پذیرش و تایید این طیف گسترده بوده و از طرفی با مخالفت کانون‌های قدرت مواجه نشود، امری بسیار سخت و دشوار است. انتقادات گسترده‌ای که پس از معرفی کابینه به دکتر روحانی و راهبران جریان اصلاحات برمی‌گردد، از همین‌جا نشات می‌گیرد. به زبانی دیگر، می‌توان برداشت جامعه از سیاست‌ورزی روحانی را این‌گونه خلاصه کرد؛روحانی که با سرعت صدکیلومتر بر ساعت ماشین سیاست را در دوران انتخابات هدایت می‌کرد، چرا اکنون با سرعت 20کیلومتر رانندگی می‌کند؟ عبور از وضعیت جنبش به موقعیت نهاد همیشه با کاهش سرعت همراه است، اما این فاصله در سرعت در برداشت سرنشینان ماشین سیاست سوالات اساسی به وجود می‌آورد. 4- انتظارات فزاینده‌ طیف‌های گوناگون و دست‌های بسته رئیس‌جمهور از سویی و میدانداری برخی مخالفان مطالبات مردم در درون دولت، در تشدید این وضعیت نقشی اساسی دارد. اصلاح‌طلبان در وضعیت جدید نیازمند تدوین دستورکاری جدید هستند. امروز قدرت اصلاح‌طلبی در میکروپلیتیک تعریف می‌شود. محافظت از مبانی اصیل اصلاح‌طلبی و تعمیق ارتباط با اقشار گوناگون، از کاهش محبوبیت و جایگاه اصلاح‌طلبان جلوگیری می‌کند، به میزانی که فرصت‌طلبی و عبور از کانونی‌بودن حقوق ملت و لغزش از مصالح عمومی به مصالح باندی و شخصی، سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان را به چالش می‌کشاند. حفظ فاصله انتقادی با دولت، همزمان با همراهی و همکاری با دولت در محدوده مصالح عمومی و منافع ملی، نزدیک‌ترین مسیر تقویت اصلاح‌طلبی است، چنان‌که افتادن در وادی ترسیمی منفعلان درون دولت، بزرگ‌ترین ضربات را به اصلاح‌طلبی و دولت اعتدالی وارد می‌کند. اگر دولت و رئیس‌جمهور برای حرکت در زمین سیاست پرسنگلاخ ایران، مجبور به استفاده از پاشنه ورنکشیده‌هاست، اما توقف اصلاح‌طلبان در قرائت ایشان از اصلاحات، بسان آتش‌زدن به خرمن اعتماد عمومی است. برداشت طیف حامی و بدنه اصلاحات از راس اصلاح‌طلبی آن است که با لحاظ جمیع جهات بر موضوعات اشراف کامل دارند. اینکه با میدانداری، انفعالیون جامعه جنبشی به دالان خفگی رهنمون شود، زیبنده تفکر فاخر اصلاح‌طلبی نیست. می‌طلبید که قبل از حمایت همه‌جانبه اصلاح‌طلبان از دکترروحانی، مرزها و دلنگرانی‌های اصلاح‌طلبان و مخصوصا همراهی اصلاح‌طلب‌ستیزان درون کابینه، به استحضار ایشان رسانده می‌شد. راهبران جریان و جنبش اصلاحات در عبور از مخاطرات نقشی اساسی داشته‌اند، می‌طلبد که این راهبری به عرصه قبل از انتخابات محدود نماند و دوران‌های مختلف را شامل شود.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب