روزنامه همدلی
1396/06/13
مازاراتی طلایی در جاده چالوس که قیمتش برابر با درآمد سالانه 270خانوار ایرانی است، ایده این گزارش شد
شکاف طبقاتی از آرمانهای انقلاب تا مازراتیهای الماس پوشرضا نحوی - استان سیستانوبلوچستان دقیقا آن جایی است که
بی توجهی به بسیاری از شعارها را برملاء میکند. میگویند در این استان جاهایی هست که وقتی به آن وارد میشوید، این احساس به شما دست میدهد انگارکه به زمان قاجار برگشته باشید. نه اینکه وضعیت کلانشهری مثل تهران برای طبقات متوسط و فرودست بر خطی درست درجریان باشد اما شکاف نابرابری، مسئله بیکاری و وضعیت معیشتی در چند استان حاشیهای کشور از جمله سیستانوبلوچستان، خوزستان، ایلام، کردستان و کهگیلویه وبویراحمد، علیرغم رویکرد آماری درباره چگونگی کاهش ضریب جینی یا مسئله اشتغال در قبل و بعد از انقلاب، ما را با واقعیت آن چه در وضعیت معیشت مردم در جریان است مواجه میکند.
اینکه به آمار بررسی شاخص ضریب جینی در 45 سال اخیر رجوع کنیم و بعد به استناد به این آمار بر خود ببالیم که اوج شکاف طبقاتی و توزیع نابرابر درآمد در ایران در سال 54 با ضریب جینی 0.5 بوده، به طوریکه در این سال ثروتمندترین دهک 34 برابر فقرا درآمد داشته و اکنون توانستهایم این نسبت را به 10 برابر کاهش دهیم، صورت مسئله را پاک نمیکند. احتمالاهرکسی که دورترین فاصله را با مبانی علم اقتصاد داشته باشد با خواندن خبر مازاراتی ۴ میلیاردی با روکش طلایی در جاده چالوس که معادل درآمد سالانه 270خانواده ایرانی است، نتیجهای دیگر از وضعیت بگیرد. شاید رجوع به آرمانهای انقلاب اسلامی که انقلاب مستضعفان نامیده و بر پایه آرمانهایی چون برابری و عدالت شکل گرفته در تحلیل درست این مسئله به کمکمان بیاید. شاید از قضا پشت کردن به آمارهایی درباب ضریب جینی، وضعیت معیشتی خانوارهای ایرانی و شکاف درآمدی خانوارها در استانهای مختلف دریچهای باز کند برای فهم درست واقعیت. اگر بخواهیم به آمار و ارقام پشت پا بزنیم ناچاریم فهم واقعیت شکاف نابرابری طبقاتی، بیکاری و وضعیت معیشتی و... را از دریچه گذر روند نظام سرمایه در سیر تاریخی و اجتماعی تاریخ ایران مدرن به بررسی بنشینیم. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران یکی از مهمترین اتفاقات روند سرمایه در ایران در دولت ملقب به «عدالت محور» تجربه شد. ایران از سال 1384 تا 1392، 531 میلیارد دلار درآمد نفتی داشت، سهم درآمد نفتی ایران در 100سال اخیر حدود 1.116میلیارد دلار بوده است که از این میزان سهم حکومت پهلوی 140میلیارد دلار و مابقی آن پس از انقلاب به دست آمده است. به عبارتی سهم درآمدنفت از سال 84 تا 94 با سهم نفتی از دوران قاجار تا سال 84 برابری میکند. در همین دوره است که بانکهای خصوصی سر برمیآورند و طبقهای نوظهور پدید میآید. طبقهای که یک شبه ره صدساله را طی کرد. به اعتقاد برخی از تحلیلگران علوم اجتماعی و اقتصادی طبقه نوظهور جدید در جامهای مبدل و به شکل بورژوازی در مقابل بورژوازی سنتی و نزدیک به تکنوکراتهای سیاسی قد علم میکند. در واقع پول بادآورده نفتی از طریق مجاری رانتی در اختیار کسانی قرار میگیرد که به سبب نسبتهای نسبی و سببی و همین طور موقعیت های شانسی، بر سر گردنه قرار گرفته بودند. به گفته کارشناسان جابه جایی طبقاتی سه موج شدید را در ایران تجربه کرد. اولین جابهجایی طبقاتی در دهه 70 و با اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری ایجاد و منجر به شکاف عظیم طبقاتی شد. موج دوم این جابهجایی در دوره دولت مهرورز و با شکل گیری طبقهای فاقد مولفههای تاریخی-اجتماعی اتفاق افتاد، اما این بار برخلاف موجهای قبل، علاوه بر عیان شدن شکاف تاریخی- طبقاتی، خشونت و بیرحمی نهفته در دل این شکاف، نیز بروز یافت. کافی است، مصرفگرایی عجیب طبقه نوظهور مانند تصویر مازاراتی تزئین شده با الماس در جاده چالوس را در کنار وضعیت سرباز یا زابل در سیستانو بلوچستان یا کورههای آجرپزی اطراف تهران بگذاریم، تا به درکی بیواسطه و ورای آمار و ارقام و همچنین تئوری و نظریه از موضوع برسیم.
در دولت یازدهم تلاش شد تا به دستورالعملهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به درستی عملی شود. همزمان با تعریف و تمجیدهای صندوق بین المللی پول از عملکرد اقتصادی دولت، شاهد تعدیل نیرو، انفجاری شدن نرخ بیکاری (مخصوصا در استانهای حاشیهای) و عدم تغییر در وضعیت معیشتی و درآمدی خانوادههای فرودست ایرانی بودهایم.
فریبرز رئیسدانا درباره مختصات این دوره به «همدلی» میگوید:« به طرز عجیبی همیشه در دوران رونق اقتصادی است که سیاست تعدیل نیرو با شدت هرچه تمام، دنبال میشود».
از طرفی در سالهای گذشته بر اساس گزارشات نهادهای نظارتی، شاهد انحراف 50 الی 240 درصدی دولتها از برنامههای چهارم و پنجم توسعه بودهایم. این در حالی است که طبق نظر بسیاری از اقتصاددانان برنامه ششم توسعه دارای ایراداتی جدی است. این یعنی اینکه اقتصاد راهش را اشتباه انتخاب کرده است.
در همین رابطه «همدلی» در گفتوگو با دو اقتصاددان در حوزههای اقتصاد کلان و فقر، از آنها پرسید، چرا در حال حاضر با چنین شکاف عظیم طبقاتی مواجهایم.
مهدی تقوی در این باره گفت: دوره احمدی نژاد در طول حیات مدرن ایران یک فاجعه به تمام معنا بوده است. من این سخنان را چندین بار گفتهام. عمق فاجعهای که اتفاق افتاد آن تورم 40درصد یا حتی نابودی منابع و درآمدهای ملی و... نبوده است. عمق فاجعه را باید در تحقیقاتی میدانی دید که برخی از مراکز آکادمیک انجام دادهاند. در یکی از این پروژهها موضوعی تراژیک بررسی شده که شاید برای گفتنش معذوریتهایی باشد. موضوع این کار تحقیقاتی که در بخش هایی از تهران انجام شده درباره خانمهایی است که شوهرانشان بر اثر رکود اقتصادی سالهای دهه 80 و اوایل 90 از کار بیکار شده و از این رو آنهامجبور به کارهایی غیر اخلاقی برای ادامه حیات فرزندان و خانوادهشان شدهاند. این گزارش برآمده از دل وضعیت و به اصطلاح کف خیابان است. موضوع این گزارش مصادف با نرخ منفی 5درصدی رشد اقتصادی بود. دولت احمدینژاد با گران کردن قیمت نهادههای تولید مثل گاز، اقتصاد کشور را دچار رکود تورمی کرد که این رکود تورمی هم رشد را منفی کرد و هم تورم را به 40درصد رساند. خب در این شرایط چه اتفاقی برای طبقات فرودست میفتد. طبقه متوسط سنتی را که به مرز فروپاشی رساند، چه برسد به طبقات فرودست. تقوی درباره جابهجایی طبقاتی گفت: نمیتوان همه ایرادات را متوجه یک نهاد خاص یا دولتها کرد؛ تغییر جمعیتی، شرایط سیاسی و ارزش پول ملی در اوایل انقلاب و دورههای بعد، محاصره اقتصادی کشور، جنگ و.. از عوامل موثر در جابهجایی طبقاتی و ایجاد شکاف طبقاتی بوده است. در ارتباط با همین موضوع باید گفت نمیتوان اقتصاد و معضلات آن را فارغ از بافتار اجتماعی سیاسی جامعه بررسی کرد.
از طرفی سیاستهای اقتصادی نادرست دولتها هم در اینباره نقشی بسزا داشتهاند. اجرای نادرست سیاستهای تعدیل ساختاری منجر به تورمی 49درصدی شد و اتفاقا یکی از موجهای سنگین شکاف طبقاتی در آن دوره اتفاق افتاد.
یا مثلا میتوان تاثیر اجرای نادرست سیاست هدفمندی یارانهها را در حوزههای مختلف گسترش شکاف طبقاتی، فقر و بیکاری بررسی کرد، با این عنوان که اجرای این سیاست چه تاثیر گستردهای در حوزههای مختلف داشته است.
تقوی عملکرد اقتصادی دولت روحانی را در مسیر درست ارزیابی کرد و گفت: در دوره چهار ساله اول دولت روحانی نرخ تورم به زیر 10درصد رسید و رشد اقتصادی هم 8درصد شد از این رو با اتخاذ سیاستهای درست حمایتی بسترهای لازم برای کاهش شکاف طبقاتی تا حدودی مهیا شده است.
او در پاسخ به این سوال که علیرغم همه دستاوردهای مثبت دولت چرا در استانهای غربی و شرقی شاهد گسترش فقر و بیکاری هستیم گفت: یکی از مشکلات در مناطق محروم این است که سرمایهگذاران کمی هستند که حاضر شوند سرمایه خود را در آن مناطق به گردش بیندازند. به همین خاطر دولت باید خودش آستین بالا بزند و با توجه به ظرفیتهای آن استان آن هم در زمینه تولید سرمایه گذاری کند، اینگونه شاید شرایط تا حدود زیادی در آینده تغییر کند. متاسفانه تمرکز ثروت در پایتخت بحثی مفصل است که به تعمیق و بررسی تخصصی ویژه و به نشستی جداگانه نیاز دارد.
محمودی یکی دیگر از اقتصاددانان بود که به سوالات خبرنگار «همدلی» درباره نحوه ایجاد شکاف طبقاتی پاسخ داد.
این اقتصادان گفت: فقر و شکاف طبقاتی در یک جامعه علل مختلفی دارد. او با اشاره به تصویر ارائه شده از مازاراتی تزئین شده با طلا که قیمتش برابر با درآمد سالانه 270ایرانی است، گفت: این یکی از جلوههای خشن شکاف طبقاتی در جامعه امروز ایران است که بیتردید در آمار و ارقام این جلوه خشونت بار از شکاف طبقاتی مشهود نیست.
او گفت: دولتها در بعد از انقلاب مسئله پیمایش سرزمینی را جدی نگرفتند. به این معنا که در نسبت با ظرفیتهای استانهای مختلف برنامه توسعه تدوین نشد. از طرفی نظام آموزش رسمی ما دچار معضلات اساسی است. ایندرحالی است که محرومیت منطقهای در نسبتی مشخص با مسئله آموزش است. اگر جامعهای در حوزههای آموزش و سلامت، توزیع منصفانهای از امکانات صورت دهد و از سویی تواندمند سازی منابع انسانی صورت بگیرد، هر استانی برای خود میتواند ایجاد شغل کند.
محمودی در شرایط حاضر یکی از راهکارهای مهم مقابله با شکاف طبقاتی و شکاف درآمدی بین استانی را بستههای حمایتی و تشویقی دولت عنوان کرد.
او درباره شرایط نامناسب اقتصادی در استان سیستان و بلوچستان و استانهای حاشیهای در غرب کشور گفت: دولت باید اهتمام بیشتری به این مناطق داشته باشد و نباید مسائل قومیتی، مذهبی و تکثر فرهنگی در اقدام حمایتی دولت تاثیری داشته باشد. ازاینرو اولین اقدام دولت باید این باشد که متناسب با توسعهنیافتگی یک منطقه باید تخصیص منابع را صورتبندی کند.
محمودی درپاسخ به این سوال که چرا علیرغم ماهیت عدالتطلبانه انقلاب اسلامی شکاف طبقاتی در کشور تا این حد گسترش یافته است، گفت:
به قول شهید بهشتی انقلاب 57، 26سال زودتر اتفاق افتاد و ما فکر نمیکردیم به این زودی انقلاب کنیم. در اوایل انقلاب آمادگی و پلن مشخصی برای اداره اقتصاد کشورنداشتیم، تنها یک سری شعارها مطرح بود که باید تبدیل به برنامهای مشخص میشد. از سویی اعتقاد اساسی بر اقتصاد کاملا دولتی استواربود. امری که نتایجزیانبار آن هم در دهههای قبل وهم امروز کاملا مشخص شده است.
از سویی سیاستهای صدقهای و یارانهای منجر به گسترش فقر و نابرابری شد. او همچنین گفت: برنامه پنجم توسعه را اصلا یک برنامه نمیدانم و اصول پایهای در یک برنامه منسجم را ندارد. و برنامه چهارم توسعه هم توسط دولت احمدی نژاد کنار گذاشته شد در صورتیکه یکی از بهترین و قویترین برنامههای نگاشته شده بعد از انقلاب اسلامی بود.
از این رو شاهدیم که هرگاه کشور میخواست در مسیر توسعه قرار گیرد، دولتی میآمد و زیر همه چیز میزد و این حرکت پاندولی دولتها تنها تحقق حرکت در مسیر توسعه را به تعویق انداخت.
سایر اخبار این روزنامه
روز پر خبر سخنگوی قوه قضائیه قائممقام قالیباف را گرفتند، حصر کروبی هم به قوتش باقیست
محمد شمس لنگرودی در گفتوگو با « همدلی» از شعر و سینما و چیزهای دیگر میگوید درست است،جهان به سمت عامی گرایی پیش میرود
راهحل «بحران مالی شهرداری» از زبان محمدحسین جوانترین عضو اولین دوره شورای اسلامی شهر تهران
فرمانده معظم کل قوا در دیدار فرماندهان و مسئولان قرارگاه پدافند هوایی خاتمالانبیاء(ص):
علیرضا خامسیان، روزنامه نگار و مشاور رسانهای محمدرضا عارف در گفت و گو با «همدلی» از دلایل هجمهها و نقدهای اخیر به رئیس فراکسیون امید مجلس میگوید
کدخدایی: برخی فقها معتقدند که زن نباید وزیر شود پایان سودای وزارت زنان
کره شمالی در ادامه تنش ها با ایالات متحده دست به آزمایش یک بمب هیدروژنی زد جهان نا امنتر شد
مازاراتی طلایی در جاده چالوس که قیمتش برابر با درآمد سالانه 270خانوار ایرانی است، ایده این گزارش شد
خبرها حکایت از این دارند که به دختران کمتوان ذهنی در یک مرکز بهزیستی تعرض میشود
گفتوگوی «همدلی» با سعید زارعی کارگردان نمایش «شرقی غمگین» داستان رفاقت های نابِ تمام شده
کاوه یگانه افشار ژن خوب، ژن بد، اخلاق و حرفه ای گرایی
روز پر خبر سخنگوی قوه قضائیه قائممقام قالیباف را گرفتند، حصر کروبی هم به قوتش باقیست