ایران و قدرت ذاتی آن؛ فرصت‌سوزی یا فرصت‌آفرینی

ایران در كنار سابقه تاریخی و حوزه فرهنگی و تمدنی هزاره‌ای خود كه این سرزمین را به تمدنی بزرگ در میان تمدن‌های هزاره‌ای تاریخ بشری تبدیل كرده، در میان رقابت‌های قدرت‌های بزرگ در شكل‌دهی به هندسه جهانی آینده قدرت، دارای ژنوم ژئواستراتژیک و کد ژئوپلتیک بسیار بالایی است، به‌گونه‌ای که همواره ایران در جنبه‌های گوناگون گذار نظام بین‌الملل به نظم‌های جدید از اهمیت بسزایی برخوردار شده و پل پیروزی میان شمال و جنوب، و اکنون، شرق و غرب در شکل‌دهی و محتوابخشی به آینده نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. از این رو و با پروای این اهمیت است که ایران قدرتی پایدار پیدا می‌كند. تلاقی این دو ویژگی تمدنی و ژئوپلتیكی به ایران قدرتی ذاتی می‌دهد و از این قدرت می‌توان به‌نفع منافع ملی ایران در گستره طراحی‌های استراتژیک بهره برد. البته همواره به‌دلیل عدم برنامه‌ریزی دقیق در چارچوب‌های مشخص علمی از پاردایم گرفته تا تکنیک‌ها، جامعه ایران نتوانسته از این دو منبع بزرگ قدرت، یعنی حوزه فرهنگی و تمدنی و همچنین ژنوم ژئواستراتژیک و کد ژئوپلتیک خود، به‌درستی بهره ببرد. ایران نقش بسیار مهمی در میان هارتلند بزرگ ایفا می‌کند و در میان نوهارتلند، یعنی فلات ایران و حدفاصل خلیج فارس و تنگه عدن نیز دارای جایگاهی بس پرمعنا و موثر است. از این جهت باید بر این نکته تاکید داشت که اکنون در وضعیتی که جهان در گذار از دوره گذر بین‌المللی از نظم کهن دوقطبی حاکم بر جهان به نظمی جدید قرار گرفته و برآن است که این دوران گذر را سریع‌تر طی کند، ایران می‌تواند در این مقطع تاریخی با خویشتن‌یابی خویش از منظر فرهنگی، تمدنی و كد ژئوپلتیک و ژنوم ژئواستراتژیك خود به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که با کمترین هزینه‌ها بیشترین فایده‌ها را برای ملت و ایران فردا فراهم کند. اگر غفلتی در این زمینه صورت پذیرد، ناشی از فقدان توانایی یا غفلت از منافع ملی به‌نفع منافع فردی، گروهی یا جناحی در حوزه تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری‌ها تلقی خواهد شد و پاسخگویی به تاریخ را گریزناپذیر خواهد کرد. بدین جهت در این وضعیت که قدرت‌های بزرگ جهانی با ابرقدرت باقیمانده از متن قبلی نظم جهانی قبلی در حال اصطکاک برای ساخت و پرداخت ساختار و بافتار جدید نظام بین‌الملل هستند، ساخت و بافت موجود در این ویژگی فرهنگی، تمدنی و ژئوپلتیکی ایران می‌تواند با یکدیگر تلفیق شده و زمینه‌پرور و زمینه‌ساز ایجاد فضای مناسب برای تاثیرگذاری بر آینده نظم منطقه‌ای و حتی آینده نظام بین‌الملل شود.
 از این رو در پرتو این میزان اهمیت و پتانسیل‌های تاثیرگذاری، باید بیشترین فایده‌ها را با هزینه‌های کم برای ایرانیان در جغرافیای ایران آینده فراهم کند وگرنه بدون استفاده از این منطق باید شاهد تبدیل فرصت‌ها به تهدید و قوت‌ها به ضعف بوده و بار دیگر در مرحله‌‌ای بسیار تاریخی و در بزنگاه‌های حساس، منفعت ملی در گستره نظم ملی و نظام بین‌الملل به‌واسطه جهتگیری‌های متکی بر لجاجت و دهن‌كجی‌های لجوجانه سیاسی و محتواهای غیرعلمی در حوزه تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های سیاسی شاهد از دست دادن این لحظه‌های گران‌بها و سرنوشت‌ساز برای آینده ایران در نظم آینده منطقه‌ای و نظام بین‌الملل آینده باشد. اکنون با توجه به رقابت اروپای متحد و ایالات متحده آمریکا از یک سو و روسیه و چین از سوی دیگر و در جهت سوم اتحادیه اروپا و چین رو در روی هم با کاتالیزور کنشگرانی چون روسیه شاهد شکل‌گیری منطقی مناسب در جهت گرفتن امتیاز از کنشگران دیگر نظام بین‌الملل به‌عنوان کنشگری فعال در جهت ارتباط ایجاد‌کردن یا پل زدن از غرب به شرق و از محدوده خاورمیانه عربی یا هارتلند جدید به خاور دور یا هارتلند علیا خواهیم بود. در این راستا اگر ایران بتواند با زدن این پل زمینه‌های ایجاد فضایی مناسب در جهت رشد، پیشرفت و توسعه در وجوه گوناگون اقتصادی، اجتماعی فرهنگی و سیاسی را به‌وجود آورد، خواهد توانست به‌عنوان کنشگر بزرگ منطقه‌ای در جغرافیای ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک جهان با دارا بودن فرهنگ و تمدنی هزاره‌ای به جای نگرانی از تجزیه ناشی از فعالیت‌های دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی به‌عنوان جغرافیای مصالح دینی خود بنگرد. کشورمان از این جهت می‌تواند با تمسک به یک روش مشخص در چارچوب ایجاد پارادایم، دكترین، سیاست‌های کلان، استراتژی، تاکتیک‌ها و تکنیک‌های تعریف‌شده به اهداف متعالی خود در جغرافیای آینده زمان نائل آید.
*تحلیلگر بین‌الملل و آینده‌پژوه سیاسی