سناریوی گلوله‌های نقره‌ای و طلایی

ایالات متحده آمریکا در پی ایجاد فضای مثبت در جهت پیاده سازی استراتژی جدید خود است که از سوی ترامپ در ارتباط با ایران مطرح شده است. ترامپ در گام اصلی خود بر آن شده است تا جهت‌گیری استراتژیک اوباما مبتنی بر دگرگونی رفتار ایران را به تغییر رژیم انتقال دهد. او با توجه به ‌این رهیافت استراتژیک بر این اعتقاد است که باید از سناریوهای گلوله نقره‌ای و گلوله طلایی به عنوان سناریوهای مکمل استفاده کند. به عبارت دیگر ایالات متحده آمریکا در فراسوی زمان، آینده‌ای را ترسیم می‌کند که در آن، فروریزش نظام حاکم بر ایران در دستور کار قرار گیرد و برای انجام این فروریزش دو شلیک اساسی را در نظر گرفته است. در مرحله نخست آمریکا با شلیک گلوله نقره‌ای بر آن است که سه‌ قلوهای افسانه‌ای یعنی پرونده‌های مربوط به فعالیت موشکی تهران، حمایت از تروریسم و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را در نهایت توان، فعال نموده و بدین ترتیب فشار را بر ایران افزایش دهد. ایالات متحده آمریکا می‌خواهد با تحریک ایران در چارچوب فعال نمودن این سناریوها زمینه‌های خروج ایران از برجام را فراهم و وزن گذشته را نیز به فشار حال اضافه کند. در این راستا به‌هم چسبندگی وزن گذشته یعنی سناریوی برهم زدن برجام از طریق فعال کردن پرونده‌های 3گانه یا 3 قلوهای افسانه‌ای و همچنین تحریم‌های ناشی از فعال کردن این 3 پرونده با یکدیگر، گام بنیادین و سناریوی نخست خود را شکل می‌دهد. این سناریو شلیک گلوله نقره‌ای به طرف ایران است. گلوله‌ای که در بدن می‌نشیند و در درون بدن یعنی حوزه‌های اقتصاد، سیاست، فرهنگ و مسائل اجتماعی جای می‌گیرد و سپس از درون ایجاد انفجار می‌کند. از پس این گلوله نقره‌ای که وارد شد و توانست ساختارهای موجودی را که با دام‌چاله‌ها و بحران‌های متفاوتی روبه‌رو شده‌اند فعال کند، موجب می‌شود که زمینه‌های شلیک گلوله طلایی یعنی محاصره و سپس هجوم منطقه‌ای به طرف ایران کارگر و موجبات تشدید خسارت‌های ناشی از گلوله نقره‌ای را فراهم کند. در اینجاست که‌ایالات متحده آمریکا می‌تواند اجماع بین‌المللی بر علیه ‌ایران را احیا نماید و با کاپیولای سه قلوهای افسانه‌ای کشورهای هم‌پیمان و متحد خویش را نیز در فشار با ایران همراه سازد. در چنین وضعیتی دکترین ایالات متحده امریکا که بارها بر آن تاکید نموده‌ام یعنی محدودسازی همکاری بین‌المللی با ایران بر اساس تفسیر محدود از برجام از یک‌سو و محاصره منطقه‌ای تهران ازسوی دیگر پیاده‌سازی می‌شود. همه‌ اینها در ارتباط با ایران و با توجه به ورود ایران به دهه چهارم پس از انقلاب، امکان تغییر و تحولات درونی از نسل اول و سالخورده انقلاب به نسل‌های بعدی و تزاحم ممکن موجود میان کنشگران و بازیگران دوره بعد می‌تواند اثر شگرف‌تری به جای بگذارد. در داخل ایران اتحاد ملی در برخی زمینه‌های مبتنی بر ارزش‌ها و اصول ملی دچار اعوجاج شده و در مواردی رودررویی‌های غیرضروری ایجاد شده است. با توجه به بررسی این محیط، ایالات متحده آمریکا به عملکرد خود در این زمینه سرعت بخشیده و در آینده با جدیت فزون‌تری به آن شتاب خواهد بخشید.
* تحلیلگر بین‌الملل