جای خالی سرمایه‌گذاری خارجی در اقتصاد ایران

ضیاء مصباح- در سال‌های اخیر مخصوصا در دوران تحریم‌ها اختصاص بودجه مناسب به صنایع کشور و سرمایه‌گذاری عمرانی با مشارکت خارجی‌ها به شدت کاهش داشته و اتاق فکر حکومت از هر لحاظ آثار منفی آن‌را بر پیشرفت و تعالی کشورمان که چگونگی برنامه‌ریزی، نگاه به آینده و حفظ منافع ملی با هر تعریفی موکول و منوط به آن است، به یقین می‌داند.به خوبی روشن است که حتی انجام بازی فوتبال باشگاهی با عربستان در زمین ثالث، منبعث از حرکت نا‌بخردانه هجوم به سفارت آن کشور و تبلیغات متعاقب آن در مورد نا‌امن بودن بازی در کشورمان، می‌تواند در دفع سرمایه‌گذار تا چه حد موثر باشد. با اغماض به بسیاری حرکات مشابه در گذشته‌های دور و نزدیک باید تشخیص داد در این روزگار چگونه باید حرکت کرد و عواقب توده‌گرایی و حمایت از آنان را که حتی بر مسایل ساده روزمره موثر می‌افتد، پیش‌بینی کرد و موانع قانونمند شدن و پاسخگویی به جامعه را مرتفع ساخت!تاکید بر استقلال و آبادانی کشور که مبنای سلامت نفس و عمل، پرهیز از خطا، دوری از انحراف، احساس مسوولیت، ایفای نقش اصولی و.... است، به دفعات به وسیله تیم نسبتا متخصص و دلسوز اقتصادی دولت گرفتار روزمرگی روحانی صبور و مقاوم، عنوان شده و مشاوران و متفکران و به عبارت متداول تکنوکرات‌های در اختیار سیستم، به خوبی به آثار منفی اقدامات مغایر منافع ملی واقف هستند .
نگاهی به بودجه دولت وعدم تحقق بودجه‌های عمرانی، شاهدی بر این واقعیت است که دولت طی 43 ماه تلاش و با ارائه مشوق‌های گوناگون نتوانسته سرمایه‌گذاران خارجی و حتی ایرانیان خارج از کشور را به سرمایه‌گذاری تشویق کند. سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی تنها به معنی تامین مالی یک سلسله فعالیت اقتصادی نیست بلکه دارای پیامدهای مثبت دیگری هم هست. افزایش سرمایه‌گذاری خارجی نماد افزایش ثبات سیاسی و اقتصادی و همچنین توانایی یک کشور در ایجاد رابطه مثبت با کشورهای دیگر و جزیی از سرمایه اعتماد بین‌المللی آن کشور است.
افزایش ورود سرمایه مستقیم خارجی، فناوری، دانش، نوآوری مدیریت و سازمان را همراه می‌آورد و به دلیل همین مزیت‌هاست که رقابت جدی برای جذب سرمایه خارجی در جهان وجود دارد و کشورهایی در این امر موفق می‌شوند‌ که بتوانند مزیت‌های خود را در عرصه بین‌المللی به خوبی عرضه و بازاریابی کنند.وزیر اقتصاد به درستی بر مانع اصلی جذب سرمایه‌گذاری خارجی به ایران تاکید دارد‌. وی معتقد است «برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی باید شرایط سرمایه‌گذاری داخلی فراهم شود» و می‌گوید: بهبود فضای کسب و کار یکی از اولویت‌های وزارت اقتصاد و دارایی است‌ در حالی که فضای کسب و کار ایران در سال ۹۲ در رتبه ۱۵۲ جهان و سال گذشته این رتبه به ۱۱۸ رسید و رتبه جهانی فضای کسب و کار ایران در جهان امسال با دو پله تنزل به ۱۲۰ رسیده و این نشان‌دهنده آن است که سرعت اقدامات ما کم بوده است.می دانیم تحریم‌های هسته‌ای تنها یکی از موانع جذب سرمایه خارجی بود و برجام تنها بخشی از مشکلات را حل کرد. حتی پیش از برجام سرمایه چندانی را جذب نکرده بودیم و فرار سرمایه‌ها به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس شاهد این مدعاست. مشکل خارجی تنها یکی از مشکلات جذب سرمایه است و عوامل دیگر از جمله تنش‌های منطقه‌ای و مشکلات داخلی اعم از مشکلات اقتصادی و سیاسی و به خصوص تنش داخلی در تفسیر و اجرای قوانین مهم‌تر و به نوبه خود از موانع جذب سرمایه به حساب می‌آید .بنگاه‌های بین‌المللی باید چشم‌انداز روشنی از آینده ایران برای 10 تا 20 سال که دوره برگشت سرمایه است، داشته باشند. چنین چشم‌اندازی فعلا وجود ندارد و در وضعیت نیز نمی‌توان تا فراهم شدن سایر زمینه‌ها یعنی وحدت رویه، مدیریت متمرکز و هماهنگ و.... آثاری شاخص براین نگاه بیرونی، حاصل عملکرد مراکز قدرت درونی که غیر پاسخگو هستند، انتظار داشت، هر چند در صورت ادامه حضور دولت فعلی با اندکی تغییر و ثبات مدیریت، امکان اجرای برنامه‌های مدون، اصولی، موافق منافع ملی و مناسب ضرورت‌های زمان و منطقه دور از انتظار نیست .خطر بالای سیاسی و اقتصادی فعلی به این معناست که بازرگانی خارجی در کشورمان، کندتر و گران‌تر شده و بازرگانان و سرمایه‌گذاران ایرانی نمی‌توانند از مزیت‌های گوناگون بین‌المللی استفاده کنند و از موضع ضعف با طرف‌های بین‌المللی معامله می‌کنند و نهایتا مصرف‌کننده ایرانی این ریسک بالا را به شکل گرانی و کیفیت پایین کالاها و خدمات، احساس می‌کند و پیوسته از مضار آن در تمامی زمینه‌ها بر‌خوردار می‌شود .با توجه به کسر بودجه دولت، کاهش درآمدهای نفتی و محدودیت ذخایر ارزی و بالاخره اتلاف سرمایه در سال‌های اخیر، سرمایه مستقیم خارجی می‌تواند نقش مهمی در نوسازی و به‌سازی اقتصاد کشور بازی کند که به خودی خود اشتغال و رونق اقتصادی و افزایش بازار رقابتی را در پی خواهد داشت.
البته با توجه با ماجراجویی بین‌المللی، بی‌ثباتی سیاسی، نبود مدیریت واحد و پاسخگو در داخل و...این فرصت را دست کم در شرایط فعلی باید از دست رفته تلقی کرد مگر اینکه تحولی اساسی که به طور مختصر به آن اشاره شد، صورت گیرد.به صراحت باید گفت سرنوشت سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در ایران مانند بسیاری از امور دیگر به چگونگی تحولات سیاسی داخلی و مهم‌تر از آن تعامل حاکمیت با سایر کشورهای جهان گره خورده است و بالاخره متاسفانه باید گفت با ادامه شرایط احساسی و خلاف واقع بینی مجموعه حکومت، امید فرجی نمی‌رود و با این شرایط انتظار تشدید روابط با سیاست‌های رییس جدید دونالد ترامپ و تیم او، هم چندان غیر‌واقعی به نظر نمی‌رسد.
‏Z.Mesbah1944i@gmail.com