مدیران انتصابی

سالار ایرانزاد - اینکه در بسیاری از موارد گفته می‌شود زمان حلال مشکلات است به این معنی نیست که زمان خودبه‌خود مساله‌ای را حل می‌کند بلکه به این معنی است که عامل زمان فرصت حل مشکل و خروج از بحران را فراهم می‌سازد. از میان هفت عامل اصلی (پول، نیروی انسانی، مواد اولیه، بازار فروش، ماشین‌آلات، متدولوژی و مدیریت) حیات و موفقیت واحدهای اقتصادی به‌طور اعم و واحد‌های صنعتی و تولیدی به‌طور خاص، عاملی که در راس همه قرار گرفته است، مدیریت است. به جهت اینکه مدیریت توانمند و آگاه می‌تواند شش عامل دیگر را تهیه و فراهم کند، آنها را به خوبی کنار هم قرار دهد و سازماندهی کند و در نهایت نتیجه مطلوب و مورد انتظار را کسب کند. نمونه مدیرانی از این دست را می‌توان در کشورهای آمریکای شمالی، اروپای غربی و آسیای جنوب شرقی به‌طور خاص ژاپن و چین به وفور دید. در این کشورها مدیران شرکت‌ها به مثابه گران‌ترین دارایی‌ها مورد مطالبه واقع می‌شوند به جهت اینکه پس از مدتی معقول و منطقی از دوره تصدی‌شان واحد اقتصادی متبوع خود را به‌طور محسوسی دگرگون می‌کنند و دارایی‌ها و سود شرکت را ده‌ها و حتی صدها برابر قیمت خود افزایش می‌دهند. فرآیند این نوع مدیریت و عملکرد، چارچوب اساسی اقتصاد کشور را شکل می‌دهد.اینکه این مدیران دارای چه ویژگی تخصصی و تعهدی و اخلاقی هستند، بحث جداگانه‌ای است اما آنچه مسلم است، این است که این مدیران به دور از هر گونه توصیه و سفارش سببی و نسبی و فقط و فقط بر اساس شایستگی و وجود شرایط موردنظر واحد اقتصادی انتخاب می‌شوند. کلمه انتخاب در اینجا به آن جهت استفاده شده است که گفته شود مدیر موردنظر از میان متقاضیان متعدد و با توجه به جامع‌الشرایط بودنش و سپس اطمینان از دارا بودن تمام پارامترهای مطلوب مدیریتی و بعد از طی کردن فرآیند استخدامی نسبتا طولانی برگزیده و در پست مدیریت واحد اقتصادی منصوب می‌شوند و چنین است که مجموعه مدیران لایق و کاردان یک کشور، اقتصاد و اقتدار آن کشور را رقم می‌زنند.در ایران اما این فرآیند به گونه‌ای دیگر است. در کشور ما برای انتخاب یک مدیر عموما مصاحبه و ارزیابی و بررسی علمی و تعیین میزان توانمندی و شایستگی ضروری تشخیص داده نمی‌شود چراکه مدیر در واقع «منتصب» می‌شود به این صورت که وقتی پستی خالی می‌شود، برای قرار گرفتن فردی درآن پست کافی است یک توصیه و سفارش از مقامی در پست بالاتر ارائه شود، بلافاصله آن پست اشغال و مساله حل می‌شود. به این ترتیب مدیر منصوب‌شده قائم به ذات نبوده بلکه قائم به فرد است یعنی حضور این مدیر در پست مدیریتش قائم به حضور و وجود شخص توصیه‌کننده خواهد بود. به محض اینکه مقام سفارش‌دهنده برکنار یا جابه‌جا می‌شود، ایشان نیز برکنار و پست یادشده خالی شده و این دور باطل دوباره تکرار می‌شود و با توجه به اینکه این دور باطل در کلیه سطوح سازمانی کشور از بالا به پایین مرتب در حال وقوع است، ریزش و خیزش مدیران نیز همواره در حال تکوین است غافل از اینکه تعویض مکرر مدیران یکی از آفت‌های بسیار مخرب واحد‌های اقتصادی است. متاسفانه زمانی که مدیر منصوب سهامداران عمده، نسبت به اشکالات و گلوگاه‌های شرکت تحت مدیریت خود اشراف و آگاهی پیدا کرده و درصدد رفع آن برمی‌آید، حکمی حاکی از تشکر و برکناری به‌دستش می‌رسد و بلافاصله جلسه معارفه مدیری برگزار می‌شود که بعدا که شرکت مشمول ماده «141» قانون تجارت شد و در شرف ورشکستگی و نابودی قرار گرفت، معلوم می‌شود از دوستان یا وابستگان سهامداران عمده یا مقامات و صاحب‌منصبان است!
مدیران موفق آنهایی هستند که قدمت حضورشان در واحدهای تحت مدیریت آنها به اندازه‌ای است که نسبت به مسایل و مشکلات احتمالی مثل تهیه مواد اولیه و خوراک، فرآیند تولید، مشتری و بازار، مسایل پرسنلی و سایر موانع موفقیت، شناخت و آگاهی پیدا کرده و همچنین فرصت حل مشکلات یادشده را داشته باشند و این قدمت و فرصت برای مدیریت آن واحد به هر قد و اندازه‌ای که باشد، قطعا بیش از دو سال خواهد بود در حالی که میانگین این دوره در ایران کمتر از دو سال است.اگر در کشور یک مرکز تحقیقات مدیریت جدی و دانش‌محور تشکیل شود و مانند آزمایشگاه‌های علمی شرکت‌های موفق بین‌المللی از نظر مدیریت و دوره تصدی مدیران آنها زیر ذره‌بین قرار گیرد، همچنین واحد‌های اقتصادی عظیم و صاحب نام داخلی که مضمحل شده و از بین رفته یا در شرف نابودی هستند از نظر مدیریتی مورد بررسی قرار گیرند، به خوبی معلوم خواهد شد که دلیل آن موفقیت‌ها و این ناکامی‌ها در تغییر نابهنگام مدیران است البته مدیران لایق و کارآمد.
شاهد مثال از نبود چنین آزمایشگاهی در کشورمان به شرایط پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس است که مدیری که با نظر یک وزارتخانه منصوب شده، در مدتی کمتر از دو ماه عزل و دیگری به جایش منصوب می‌شود. دلیل این پدیده نامیمون این است که فرآیند انتخاب به گونه‌ای که باید، تحقق نمی‌یابد بلکه فقط انتصاب صورت می‌گیرد. در چنین شرایط مدیریتی، انحراف نامطلوب و غیر‌قابل تحمل برنامه‌های مالی و زمانی از طرح توجیهی فنی-اقتصادی اولیه شرکت ستاره خلیج‌فارس از طرح اولیه اجتناب‌ناپذیر خواهد بود و این مشیت الهی نیست بلکه ناکارآمدی مدیریت کلان مربوطه است.چند سال قبل صحبت از بازنگری و اصلاح قانون تجارت مطرح و در رسانه‌ها موادی از قانون که بیشترین احتمال بازنگری را داشتند، منعکس شد و مورد بررسی قرار گرفت. از آن میان صاحبنظران و بزرگان علم مدیریت ماده «109» قانون تجارت مربوط به طول دوره دو ساله مدیران و کوتاهی این دوره را مورد اعتراض و بحث و مجادله قرار دادند. در نهایت این موضوع نیز مانند بسیاری از موضوعات تعدیلی و اصلاحی دیگر به دست فراموشی سپرده شد بنابراین نه‌تنها این دوره افزایش نیافت بلکه در بسیاری از شرکت‌ها، موسسات و واحدهای اقتصادی خصولتی، دولتی و آنهایی که به نوعی با دولت در ارتباط هستند، همان دوره دو ساله مدیریت نیز عملا تحقق نمی‌یابد و نتیجه این نوع اداره کردن چنین می‌شود که شده است. به امید روزی که اداره اقتصاد و واحد‌های اقتصادی کشور از روی الگوهای موفق جهان بازنگری و بنا شود.
Salar_iranzad@yahoo.com