برجام و معادله آمریکایی-آمریکایی

بیانیه رئیس‌جمهور آمریکا را اگر ورود به محدودکردن فروش نفت ایران بدانیم، مصداق بارز نقض برجام خواهد بود، اما اگر از روش‌های غیرمستقیم استفاده کند؛ یعنی تاکتیک‌هایی را به‌کار گیرد که کشورهای ثالث از ایران نفت نخرند، این یک مقوله متفاوت است و فکر نمی‌کنم چنین مساله‌ای در برجام پیش‌بینی شده باشد. تمام تحریم‌هایی که به بحث هسته‌ای ایران مربوط بوده، چه در کنگره آمریکا، چه در سازمان‌ملل و اتحادیه اروپا طبق برجام باید تعلیق یا لغو شوند. اگر به‌ این مباحث ورود کنند، قطعا نقض برجام است، اما تحریم‌های مرتبط با اتهامات بی‌اساس دیگر ربطی به برجام ندارد. اگر آمریکا باعث تحریم نفت ایران شود، به‌طور طبیعی با روح برجام تناقض دارد و ایران می‌تواند مدعی نقض برجام شود. در برجام پیش‌بینی شده که در صورت نقض برجام توسط طرف‌های مقابل، ایران می‌تواند به کمیسیون مشترک برجام شکایت خود را ارجاع دهد، چون برجام توافق بین‌الطرفینی است، به ‌این معنا که هرگاه طرف مقابل برجام را نقض کند، طرف ایرانی هم خود‌به‌خود می‌تواند از برجام عدول کند. مراجعه به کمیسیون چند مرحله دارد تا در نهایت به شورای امنیت برسد. درصورتی که در شورای امنیت نیز طرفین نتوانند به توافق برسند، شورای امنیت مجبور است برای تداوم برجام قطعنامه جدید صادر کند. در این صورت آمریکایی‌ها می‌توانند جلو تصویب قطعنامه جدید را با وتو خود بگیرند که در این حالت برجام به‌شکل اتوماتیک لغو خواهد شد. ایران باید از پوشش‌های دیگری برای به سرانجام رسیدن شکایات خود استفاده کند. به‌طور مثال توسط ارتباط با روسیه، چین و اتحادیه اروپا، آمریکا را وادار به احترام به متن و روح برجام کند. البته ‌ایران به‌تناسب اثرگذاری اقدام آمریکا واکنش نشان خواهد داد. به‌طور طبیعی احیای 6قطعنامه پیشین شورای امنیت به‌نفع ایران نخواهد بود. رفتن مجدد پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت نیز قطعا به‌نفع ایران نیست، چون آمریکا از حق وتو برخوردار است. مکانیسم ماشه ادامه برجام را منوط به صدور قطعنامه جدید برای اجرا می‌کند و در صورتی که آمریکا قطعنامه جدید را مطابق با منافع خود تشخیص ندهد، وتو خواهد کرد و بر همین اساس برجام لغو می‌شود و 6 قطعنامه پیشین باز خواهند گشت. این مکانیسم در صورتی برای ایران موثر می‌باشد که ‌ایران بخواهد از برجام خارج شود. البته خروج از برجام دوباره می‌تواند باعث بروز اجماع بین‌المللی علیه ‌ایران شود. در منطقه عربستان، اتحادیه عرب و رژیم صهیونیستی نیز به‌دنبال شکل‌دهی یک اجماع منطقه‌ای علیه‌ ایران هستند و خروج ایران از برجام باعث ایجاد سیستم جهانی یکپارچه‌ای علیه ‌ایران می‌شود. ایران باید بکوشد که به‌ این مرحله کشیده نشود و آمریکایی‌هایی که به‌دنبال تحریک ایران برای خروج از برجام هستند، نتوانند پرونده ‌ایران را دوباره به شورای امنیت بکشانند. چون در این حالت ایران، بدون وجود دستاورد خاصی فقط مجبور به پرداخت هزینه‌های سنگین خواهد شد. ایران باید به دنبال فعال‌سازی و ایجاد یک معادله بین‌المللی در میان کشورهایی باشد که از لغو برجام متضرر می‌شوند. در این شرایط ایران می‌تواند منافع خود را حفظ و سیاست‌های خصمانه ترامپ را بی‌اثر کند. ایران می‌تواند دیپلماسی خط دو را فعال کرده و از بین آمریکایی‌های پرشماری که مخالف لغو برجام هستند، یارگیری کند تا در کنگره نیز دست ترامپ را ببندد. معادله آمریکایی-آمریکایی باعث تضعیف ترامپ خواهد شد، چون هم دموکرات‌ها و هم برخی از جمهوریخواهان و نیز بخش‌های اقتصادی نظیر شرکت بوئینگ، از مخالفان نقض برجام هستند و با دیپلماسی خط دو می‌توان مخالفان ترامپ را نسبت به ‌این موضوع آگاه‌تر کرد.
* تحلیلگر مسائل بین‌الملل