روزنامه آفتاب یزد
1396/09/11
عشقی که رنگ باخت!
آفتاب یزد – گروه سیاسی: «احمدینژاد ذخیره خداوند برای امروز ماست»، « وجود مقدس ولیعصر(عج) برای احمدینژاد دعا میکنند!» و ...اینها تعابیری است که آیت الله مصباح یزدی به مدت هشت سال در توصیف رئیس جمهوری وقت به کار میبرد. اما به ناگاه ابرهای تیره، بر آسمان آبی و صاف روابط میان آنها مستولی شد و و عشق از رابطه احمدی نژاد و مصباح یزدی رنگ باخت و تمجید جای خود را به نکوهش داد. تا جایی که وقتی روز گذشته خبرنگار «خبرآنلاین» از آیتالله مصباح یزدی در مورد ماجراهای اخیر احمدی نژاد و حلقه یارانش پرسید، اظهار داشت:« اعمال و رفتار امروز او را تایید نمیکنم چون اکنون یک حالت انحرافی در او میبینم.»
بدین ترتیب محمود احمدی نژاد و آیتالله محمد تقی مصباح یزدی که زمانی مرید و مراد یکدیگر به شمار می رفتند، امروز دیگر قرابتی میان خود احساس نمی کنند و انگار ترجیحشان بر این است که رابطه ها و خاطره ها مشمول مرور زمان شود و گرد فراموشی بر آن ها بنشیند. چراکه وقتی خبرنگار از آیتالله مصباح یزدی سوال کرد:« خیلی از مردم می پرسند که آیتالله مصباح یزدی که معرف احمدینژاد به جامعه ایران بود و از او طرفداری میکرد، امروز چه نظری راجع به اعمال و رفتار او دارد؟» ابتدا از پاسخگویی امتناع کرد و اظهار داشت که «اینجا یک جلسه علمی و فقهی است، نه سیاسی.» اما پس از اصرار خبرنگار، گفت که یک حالت انحرافی در احمدینژاد میبیند.
روزهای خوش یک رابطه...
آنجایی سخن گفتن از رابطه مرید و مرادی و قرابت و نزدیکی میان آیت الله مصباح و احمدی نژاد، معنا می یابد و رنگ حقیقت به خود می گیرد که به تاریخ رجوع کنیم و زمانی را به یاد آوریم که آیتالله مصباح یزدی به مدت سه ساعت مهمان خانه احمدی نژاد در میدان 72 خیابان نارمک بود؛ دیداری نادر که بنا به گفته قاسم روانبخش یکی از اعضای جبهه پایداری، در سال 90 انجام گرفت و به باور این عضو پایداری، در حالی آیتالله مصباح مهمان احمدی نژاد بوده که او کمتر قم، مقر سکونتش را ترک و به تهران یا سایر شهرستان ها برای ملاقات افراد سفر می کند. یا میتوان زمانی را به خاطر آورد که بنا به نوشته رضا صنعتی در کتابی به چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، رئیس «موسسه امامخمینی» درباره احمدی نژاد خوابی دیده بود که بعدها نخستین تمجید آیت الله از احمدی نژاد نام گرفت پس از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 84، در اولین دیدارشان آیتالله مصباح یزدی خطاب به او گفت: «خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم...» تنها پنج روز پس از پیروزی احمدی نژاد هم یکی از نشریات موسسه امام خمینی به نام «پرتوسخن» در شماره 284 خود به نقل از مصباح یزدی نوشت: «من در این 26 سال انقلاب سراغ ندارم که طلبهای یکمیلیونتومان قرض کرده باشد - که ماهی
20-30 هزار تومان برگرداند - برای اینکه خرج انتخابات بشود. همچنین مواردی که مردم نذرهای عجیب و غریبی کردهاند.»
پیش از این دیدار هم برخی از اعضای ستاد انتخاباتی احمدی نژاد همچون «پروین احمدینژاد» خواهر رئیسجمهوری، «عشرت شایق» و «فاطمه آلیا» پس از اعلام نتیجه شمارش آرا برای دیدار با مصباح به قم رفتند. آیتالله مصباح در این دیدار، احمدی نژاد را ذخیره امروز خداوند برای کشور دانست.
این حمایت ها و تعاریف از احمدی نژاد همچنان استمرار یافت، تاجایی که پس از برگزاری انتخابات 88 گفت:«اطاعت رئیسجمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم میشود، اطاعت خدا.»
با وجود آن که آیت الله مصباح یزدی اصلی ترین حامی احمدی نژاد به شمار می رفت اما رفته رفته از عمق این رابطه کاسته می شد زیرا شخص سومی به آن ورود کرده بود؛ «اسفندیار رحیم مشایی» این پیوند ناگسستنی را شکست و میان مصباح و احمدینژاد قرار گرفت.
مرگ تدریجی یک رابطه
رنگ باختن رابطه میان احمدی نژاد و آیت الله مصباح یزدی به اوایل سال 90 بازمیگردد. آنجایی که به حلقه اسفندیار رحیم مشایی و یارانش جریان انحرافی گفته شد و رئیس جمهوری وقت هم دیر به دیر به دیدار آیت الله می رفت . البته پیش از آن هم
درباره رابطه میان احمدی نژاد و مشایی چنین گفته بود: «هنوز هم برای بنده این یک معمایی است که اینچنین آدمی با این فراست، با این هوش و با این کارآمدی، چطور شیفته یک نفری میشود که از خودش ضعیفتر است و صدها نقطهضعف در آن قابل رویت است. برای بنده هنوز این معما باقی است، اما به هر حال یک واقعیتی است.» پس از آن اما آیتالله مصباح یا پیرامون احمدی نژاد به اظهار نظر نمی پرداخت یا آنکه در لفاف ادب و احترام نقدهایی را به او وارد می ساخت و حمایت های احمدی نژاد از مشایی را ناشی از جادو شدن او می پنداشت. او درباره رابطه میان احمدی نژاد و مشایی چنین گفته بود:« یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که 10تا دوست دارد، ۹تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دائما به آن ۹ نفر اعتراض کند و حتی یکبار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ این قضیه اصلا توجیه ندارد، اما گفتن این حرفها عوامانه است و کاری است که پیرزنها میکنند. زن و شوهرها سر هر قضیهای که دعوا میکنند، میگویند جادو شده [خنده حضار]. حرف عامیانهای بود که بگوییم لابد او را جادو کردهاند. حرفی نبود که بشود همه جا زد، مضافا بر اینکه ما خودمان هم اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود، نه خودمان این کاره بودیم.»
وی گفت: «عقلم نمیرسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده اینجور چیزها را بلد نیستم ولی میدانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسئلهدار، این آقا را مسخر کرده و او توی مشتش هست. البته قراین فراوانند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تاثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام.» رفته رفته نقد های مصباح رنگ جدی تری به خود میگرفت و او به جمع منتقدان مرید خود می پیوست تاجایی که هنگام مرگ هوگو چاوز زمانی که احمدی نژاد به ونزوئلا سفر کرد و چاوز را « شهید » نامید، آیت الله مصباح در واکنش به این اظهار نظر او چنین گفته بود: «برخی بهدنبال حکومت صالحان هستند اما هوگوچاوز را امثال آن میدانند.مراقب باشید حرفهای غلط نگویند، نیایند بگویند از حکومت صالحان حرف میزنیم و رئیسجمهور ونزوئلا را مطرح کنند. ما در یک کلام قائل به اسلام، احکام اسلامی و در عمل به نایب امامزمان(عج) که همان ولیفقیه است، هستیم.» «نبی حبیبی» دبیرکل حزب موتلفه اسلامی هم اردیبهشتماه 91 گفته بود: «آیتالله مصباح درخصوص قهر رئیسجمهوری در سال گذشته فرموده بودند که اگر حمایت از آقای احمدینژاد مستلزم ترویج مشایی شود، حمایت از احمدینژاد حرام است.»
در آخرین اظهارنظر هم احمدینژاد را در حالی که این روزها بدون برخورداری از پست و مقامی، نسبت به افراد در مناصب مختلف انتقادهای تند و تیزی می کند و همراه با مشایی و جوانفکر در حرم شاه عبدالعظیم بست نشینی می نماید، منحرف خواند.
این چنین بود که رابطه یک مرید و مراد افول کرد و به مرگ مبتلا شد.
فرجام یک رابطه
رابطه آیت الله مصباح و احمدی نژاد در آغاز یک رابطه دو سویه بود. اما به تدریج یک طرفه شد و در آخر هم چیزی از آن باقی نماند. خود احمدی نژاد هیچگاه به شکل مستقیم پیرامون آیت الله مصباح حرف و سخنی ویا نقدی به زبان نیاورده بود اما انگار که واکنش هایش را از طریق اطرافیانش منتقل می سازد به طوری که هر در آن زمان که مصباح احمدی نژاد را سحر شده خوانده بود، یکی از حامیان احمدی نژاد در گفتگوی خود با روزنامه بهار عنوان کرده بود: «پایگاه آقای مصباح در بین مردم چقدر است؟! احمدینژاد فردی است که رای بالایی آورده و این رای بالا به وساطت ایشان نبوده است. از نظر شخصیتی، ایشان شخصیت برجستهای هستند، اما قشری که به احمدینژاد رای دادند بهخاطر خودشان رای دادند. اکنون نیز جدا شدن از احمدینژاد وجود ندارد؛ چراکه ایشان نامزد انتخابات نیستند. مهم آرای نامزدهاست که در این آرا آقای مصباح وجود ندارد؛ چراکه تکیه بر آرای مردم است ولو اینکه مخالف جدی داشته باشد.» روز گذشته هم پس از آنکه اظهارات آیتالله مصباح مبنی بر منحرف خواندن احمدی نژاد به شکل گسترده ای بسط یافت، حامیان رئیس دولتهای نهم و دهم به گونه ای آیت الله مصباح را در معرض هجمه و حملات خود قرار دادند که بیان بسیاری از این اظهارنظرها در قالب و چارچوب اصول روزنامهنگاری نمیگنجد. اما به هر روی ماجرای اخیر میتواند درسی باشد برای احزاب و گروههایی که در دورهای به صورت خاص از محمود احمدینژاد حمایت کردند و به نواقص آشکار او چشم بستند. در هر حال گویاملاک حال افراد است.
سایر اخبار این روزنامه
مرگ زودرس !
پروانه مافی = نماینده تهران در مجلس
عروس مرده!
راهکاری برای حل مشکل املاک بدون سند
نصب و نقاشی پرچم آمریکا در کف خیابانها ایرادی ندارد
عشقی که رنگ باخت!
ایران روی ویبره!
اروپا در اعلام مواضع برجامیاش بسیار قاطع عمل کرده است
الزامات موفقیت در متصلکردن علوم انسانیبه ریشههای دینی
فقط 10سکه دادند!