پژوهشگاه های علوم انسانی و سه فرضیه

حسن نوربخش- ساختار علمی، هزینه های پژوهش، ارتباطات علمی ،مدیریت پژوهشی و تولیدات پژوهشی ازجمله مسائلی است که ضرورت بررسی نقادانه آن هرسال ضروری و اجتناب ناپذیر است. ولی مهمترین سوال اساسی اینکه پژوهشگاه‌های علوم انسانی به چه میزان اولا مسائل جدی جامعه و دولت در اولویت پژوهشی آنهاست؟ ثانیا به چه میزان در ارائه راه حل ها و سیاست گذاری‌ها در جامعه و دولت نقش موثری دارند؟ در صورت مثبت بودن جواب هر دو سوال، مسئله ای که مطرح می گردد اینکه چرا هیچ انعکاس و تاثیر اجتماعی از یافته های پژوهشی پژوهشگاه‌های علوم انسانی در جامعه احساس نمی‌شود؟ می توان دلایل آن‌را در قالب سه فرضیه چنین مطرح کرد:
1- عدم اهتمام مدیران پژوهشگاه ها بر انعکاس نتایج پژوهشی در جامعه و دولت.
2- فقدان هم خوانی اولویت پژوهشی پژوهشگاه ها با مسائل واقعی جامعه و دولت.
3- عدم اعتناء و استفاده دولت و نهادهای سیاست گذاری از نتایج پژوهشی پژوهشگاه ها.


در فرضیه اول، پژوهش های خوب و کاربردی متناسب با مسائل جدی جامعه تولید می‌شود ولی مدیران پژوهشگاه‌ها به دلایل مختلفی ازجمله عدم اهتمام ویاعدم احساس مسئولیت اجتماعی و یا فقدان ارتباط با جامعه و دولت هیچگونه اقدامی درجهت انعکاس موثرنتایج پژوهش ها انجام نمی دهند. بنابراین جامعه از نتایج پژوهش های مفیدی که می تواند در جهت توسعه و پیشرفت کشور موثر باشند، محروم می‌شوند. در فرضیه دوم، به دلیل عدم همخوانی اولویت‌های پژوهشی پژوهشگاه‌ها با مسائل واقعی جامعه و دولت بالتبع کاربردی نبودن برای حل مسائل مردم ، جامعه و دولت هیچ انگیزه ای برای انتشار نتایج پژوهشی برای پژوهشگاه ها وجود نخواهد داشت. قطعا در این فرض پژوهشگاه ها کارکردی بنگاه اقتصادی و شغلی برای پژوهشگران و مدیران خواهد داشت و لذا با توجه به بودجه‌های دولتی ، پژوهشگاه‌ها هیچ فضای رقابتی و انگیزشی برای تصاحب تولیدات و محصولات پژوهشی جهت تحول علوم انسانی و توسعه معطوف به پیشرفت کشور نخواهند داشت.
در فرضیه سوم، اینکه پژوهشگاه‌ها تولیدات متناسب با مسائل جامعه و دولت تولید می کنند ولی دستگاه‌های مختلف اعم از دولت، دانشگاه‌ها، رسانه‌ها و نظام تصمیم گیری کشور از این نتایج استفاده نمی کنند و لذا تصمیمات دستگاه‌ها و نهادهای کشور مبتنی بر نتایج علمی پژوهشگاه‌ها نخواهد بود. لذا با توجه به سه فرضیه مطرح شده در پاسخ به این سوال که چرا هیچ انعکاس و تاثیری از نتایج پژوهشگاه‌ها در جامعه و نظام تصمیم گیری احساس نمی‌شود؟ وجه مشترک سه فرضیه را می توان چنین بیان کرد که نتایج پژوهش پژوهشگاه‌ها به دلایل عدم اهتمام مدیران، عدم رویکرد جهت حل مسائل جامعه و عدم بهره گیری مدیریت تصمیم گیری از عوامل مهم عدم تاثیرگذاری پژوهشگاه‌ها در جامعه است. لذا در صورت اثبات سه فرضیه ،پژوهشگاه ها را با این سوال اساسی مواجه خواهد کرد که پژوهشگاه‌های علوم انسانی باهزینه های کلان برای کدامین پژوهش های مفید و کاربردی جامعه و دولت و نهایتا بهبود شرایط زندگی مردم و دریک کلمه توسعه و پیشرفت کشور صورت می پذیرد؟
امید آن که با کاربردی شدن پژوهش‌های علوم انسانی و ارتباط تنگاتنگ با مسائل عینی جامعه، مردم و دولت واهتمام مدیریت برنامه ریزی و سیاست گذاری کشور جهت بهره مندی از نتایج پژوهش‌ها بتوان هرسه فرضیه منفی را به
فرضیه های مثبت و ایجابی تبدیل کرد.