تراژدی بی آبی در سرزمین سدها

احداث هشت سد درحوضه آبریز تالاب شادگان آن را به ورطه خشکی کشانده است
اگر در خوزستان «آب مازاد» داریم چرا به این کشاورزان مجوز برداشت آب داده نمی‌شود؟
بخش بزرگي از تالاب شادگان، هورالعظيم و رودخانه‌ يراهي خشك شده‌. وضعيت كرخه نگران‌كننده است و حال و روز كارون بسيار بد است
برخلاف ادعاي مسئولان استاني و كشوري تنها پساب كشاورزي و فاضلاب عايد هورالعظيم شده است و اين آبگيري سياسي بوده تا محيط زيستي


اگر خوزستان «آب مازاد» دارد چرا تالاب‌ها و نخلستان‌ها، خشک شده‌اند؟ وجود ریزگردها و بياباني شدن مزارع به‌دليل بی‌آبی در خوزستان است
کل دعوای انتقال آب از کارون به دیگر استان‌ها چقدر است؟ ٧٠٠ ‌میلیون مترمکعب! اما ما سه‌ میلیارد و صد میلیون مترمکعب در خوزستان آب هدر می‌دهیم
وزارت جهاد کشاورزی رسما در سیاست‌هایش اعلام کرده است خوزستان جای کشت برنج نیست اما یک‌میلیاردو ٢٠٠‌میلیون مترمکعب صرف کشت برنج می‌شود
خوزستان سرزمين تالاب‌ها، رودخانه‌هاي خروشان، نفت، نخلستان و مزارع بزرگ؛ بهشتي كه تا چهار دهه گذشته زندگي در آن روياي هر ايراني بود اما زندگي در جلگه خوزستان باوجود تمامي اين نعمت‌هاي خدادادي به كابوسي براي مردمانش تبديل شده است. عرصه چنان بر مردم خوزستان تنگ شده كه مهاجرت را به ماندن در زادگاه خود ترجيح داده‌اند.
زندگي اسفبار خوزستاني‌هاي پاي ثابت اخبار در چند دهه گذشته بوده است. تجاوز و حمله رژيم بعث عراق، هجوم ريزگردها، قطع آب و برق آن‌هم در اوج فصل گرما، خشكي مزارع و باير شدن دو ميليون هكتار نخلستان، فاجعه‌اي به‌نام سد گتوند و شوري آب كارون؛ همه اين‌ مشكلات از بهشت ايران زمين جهنمي براي ساكنان آن ساخته است.
در اين سال‌ها بحران كم‌آبي، خشكسالي و ريزگردها، موجب درگيري مسئولان خوزستان با برخي مديران كشور شده است. درگيري چند روز گذشته رييس سازمان حفاظت محيط زيست با نمايندگان خوزستان نمونه بارزي از اين اختلافات است كه البته بيش از بحث‌هاي گذشته، جنجال و حاشيه‌ به‌دنبال داشته است. چرا كه عيسي كلانتري در نامه‌اي با انتقال آب از سرشاخه‌هاي كارون به‌دليل مازاد آب در خوزستان موافقت كرده بود.
سوال از رييس جمهور به‌خاطر آب خوزستان
پس از ماجراي درگيري لفظي عيسي كلانتري با نمايندگان خوزستان، برخي از نمايندگان خواستار بركناري يا استعفاي عيسي كلانتري از رياست سازمان حفاظت محيط زيست شدند. گويا حاشيه‌هاي اين درگيري به پايان نرسيده و به سوال از رييس جمهور نيز رسيده است.
مجید ناصری‌نژاد، نماینده شادگان در مجلس از پيگيري طرح سوال از ريیس جمهور به‌دليل اقدامات غیرکارشناسانه ريیس سازمان حفاظت محیط زیست خبر داده است. ناصري‌نژاد به ايسنا گفته است:«اگر خوزستان «آب مازاد»دارد چرا تالاب‌ها و نخلستان‌ها، خشک شده‌اند؟ همچنین تنها دلیل وجود ریزگردها در خوزستان تبدیل شدن مزارع کشاورزی به صحرا در پی بی‌آبی در خوزستان است.. اگر ما در خوزستان«آب مازاد» داریم چرا به کشاورزان مجوز برداشت آب داده نمی‌شود؟در حال حاضر نه تنها جنوب خوزستان بلکه شمال خوزستان از جمله ایذه، باغملک و بهبهان نیز دچار کم‌آبی شده‌اند.طبق شنیده‌های جدید ريیس سازمان حفاظت محیط زیست نه تنها مجوز انتقال آب به رفسنجان را صادر کرده بلکه به سایر طرح‌های انتقال آب خوزستان که در سال‌های گذشته مجوز نگرفته‌اند و متوقف شده بودند، مجوز داده است.»
آب هست، مديريت آب نيست!
همچنين عیسی کلانتری نيز درباره نامه‌اي كه در آن به مازاد آب در خوزستان اشاره كرده، گفته است:« من گفتم در خوزستان آب هست، آب زیاد هم هست؛ ولی مدیریت آب نیست. به‌جای اینکه در هر هکتار ٢٣‌ هزار مترمکعب برای نیشکر استفاده کنند، ٣٤ ‌هزارمترمکعب آب مصرف می‌کنند. به‌جای اینکه پنج ‌هزار مترمکعب در هکتار برای گندم استفاده کنند، ١٢‌هزار مترمکعب استفاده می‌کنند. وزارت جهاد کشاورزی رسما در ،سیاست‌هایش اعلام کرده است خوزستان جای کشت برنج نیست اما یک‌میلیاردو ٢٠٠‌میلیون مترمکعب صرف کشت برنج می‌شود. مگر کل دعوای انتقال آب از کارون به دیگر استان‌ها چقدر است؟ ٧٠٠ ‌میلیون مترمکعب! اما ما سه‌ میلیارد و صد میلیون مترمکعب در خوزستان آب هدر می‌دهیم».
غبار فراموشي بر تالاب‌ و رودخانه‌های خوزستان
بحران در مديريت منابع آبي كشور بيش از بحران آبي به ايران آسيب وارد كرده است. مديريت اشتباه كه توسعه صنايع آب‌بر به‌ويژه در فلات مركزي، توسعه كشاورزي به شيوه سنتي را اولويت خود قرار داده است. و براي تامين آب مورد نياز كشاورزي و صنايع به‌نام شرب پروژه‌هاي انتقال آب يا سدسازي را اجرا كرده است. سرانجام توسعه ناپايدار بحران در خوزستان است. سال‌هاست كه غبار فراموشي بر منابع آبي خوزستان نشسته است. درحال حاضر بخش بزرگي از تالاب شادگان، هورالعظيم و رودخانه يراهي خشك شده است‌. وضعيت كرخه نيز نگران‌كننده است. سرشاخه‌هاي آن به‌سوي هورالعظيم خشك شده‌اند.
حال و روز كارون بسيار بد است
کارون، پرآب‌ترین و بزرگ‌ترین رودخانه ایران است. كارون از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم عبور كرده و در منطقه‌ای به نام گتوند وارد دشت خوزستان می‌شود. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم می‌شود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل می‌شوند. مهم‌ترین شاخه‌فرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون ملحق می‌شود. براساس آمار 10 درصد از آب كارون به کشت و صنعت‌ها اختصاص يافته است و اين حقابه حتي در دوران خشكسالي و كم‌آبي تغيير نيافته است.اما در اين سال‌ها پروژه‌هاي بسياري همانند سدسازي و انتقال آب در سرشاخه‌هاي كارون اجرا شده‌اند كه موجب كاهش آب ورودي به كارون شده است. درگذشته حجم آب در رودخانه كارون 20 میلیارد مترمکعب بوده اما در سال‌های اخیر به 14 میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است.
نفس‌هاي تالاب شادگان به شماره افتاده است
تالاب‌هاي خوزستان نيز حال و روز خوشي ندارند. آنها نيز همانند رودخانه‌هاي خوزستان نفس‌هاي آخر خود را مي‌كشند. يكي از اين تالاب‌ها شادگان است. احداث هشت سد درحوضه آبریز تالاب شادگان آن را به ورطه خشکی کشانده است. حجم آب شيرين ورودي شادگان به‌دليل كاهش نزولات جوي، خشكسالی و ذخیره آب در پشت سد ماورن كاهش چشمگيري داشته است. كاهش آب شيرين موجب تغيير اكوسيستم تالاب شده است. آب‌هاي شور و نيمه‌شور شادگان نيز كه از طريق جزر و مد دریا و كارون تامين مي‌شد، به‌شدت كاهش يافته است.
اما كاهش آب ورودي به شادگان همه ماجراي آن نيست، بلكه ورود پساب‌های صنعتی به تالاب نيز مشكل ديگر شادگان است. همچنين دپوي زباله‌هاي شهري و بيمارستاني نيز بلاي جان شادگان شده است.درحال حاضر شادگان از زهاب نيشكر تغذيه مي‌شود. حقابه شادگان نيز از رودخانه‌هاي خوزستان اختصاص داده نمي‌شود و علت اصلي خشكي آن همين مساله است.
آبگيري هورالعظيم با پساب آلوده
يكي ديگر از تالاب‌هاي خوزستان هورالعظيم است كه در ايام انتخابات خبر آبگيري آن تاثير مثبتي براي روحاني درپي داشت. اما به‌گفته فعالان محيط زيست برخلاف ادعاي مسئولان استاني و كشوري تنها پساب كشاورزي و فاضلاب عايد هورالعظيم شده است و اين آبگيري صرفا سياسي بوده تا محيط زيستي.ناصر عبيات فعال محيط زيست در خوزستان درباره آبگيري هورالعظيم گفت:« پساب انتقالي به هورالعظيم حاوي فلزات سنگين و شيميايي است. در هيچ كشوري تالاب‌ها را با پساب كشاورزي يا فاضلاب آبگيري نمي‌كنند، اما در ايران به‌راحتي اين اتفاق رخ مي‌دهد.آبگيري با پساب و فاضلاب غيربهداشتي و غيرمنطقي است كه سلامت مردم را به‌خطر مي‌اندازد.»
عبيات با تاكيد بر اينكه آبگيري هورالعظيم با پساب كشاورزي اشتباهي زيست محيطي است، بيان كرد:« هنگامي‌كه آبگيري از طريق پساب نيشكر انجام مي‌شود؛ با تبخير آب، تاثيرات بسيار نامطلوبي روي محيط‌زيست منطقه خواهد گذاشت. متاسفانه بسياري از آبزيان منطقه كه ماهي‌هاي نادر و بومي را تشكيل مي‌دهند؛ به‌دليل شوري آب درحال انقراض هستند».
عبيات درباره عوامل خشك شدن هورالعظيم مي‌گويد: «در سال 1361 مساحت هورالعظيم بيش از 90 هزار هكتار بوده است اما پس از روي كار آمدن دولت‌هاي نهم و دهم متاسفانه شركت نفت تا آزادگان امتداد پيدا كرد و عامل اساسي خشك‌شدن هورالعظيم بود».تفكر سازه‌اي در مديريت منابع آبي بلاي جان كشور شده است. بحران آبي و خشكسالي ايران نتيجه همين غلبه تفكر سازه‌اي است. چند سال اخير كشمكش‌هاي بسياري براي ثبت هور‌العظيم در كنوانسيون رامسر وجود داشته است. عبيات در اين‌باره گفت:« متاسفانه مسئولان از اين مساله غافلند و وزارت نيرو نيز مانع ثبت هورالعظيم در كنوانسيون رامسر شده است. آن‌ها نمي‌خواهند هور‌العظيم ثبت بين‌المللي شود، چرا كه اگر اين اتفاق رخ دهد؛ وزارت نيرو مجبور به اختصاص حقابه آن خواهد شد. وزارت نيرو بايد حقابه هورالعظيم از سد كرخه را بدهد اما ميزان آبي كه به‌اسم حقابه هورالعظيم اختصاص مي‌دهند، صرف كشاورزي مي‌شود. آن‌ها حقابه‌اي جدا براي تالاب هور‌العظيم اختصاص نمي‌دهند».
سخن آخر
در روزگاري كه سهم ايران از ريزش‌هاي جوي تنها يك سوم ميانگين بارندگي جهان بوده و ميزان تبخير و تعرق نيز با آماري نزديك به سه برابر ميانگين جهاني است، نمی‌توان از سدهای بزرگ انتظار معجزه داشت!
امروز شرایط اقلیمی خوزستان درحال تغییر و حرکت به سمت بیابانی شدن است.هنگامي که شتابزده به سمت توسعه ناپایدار گام برداشتیم، اين فاجعه را براي خوزستان رقم زديم. امروز کشورهای توسعه یافته با برنامه‌ریزی درست و آینده محور از منابع آب خود حفاظت کرده اند و حتی در کشورهایی همچون کانادا که منابع آب در خطر نیست، میلیون‌ها دلار برای حفظ و نگهداشت آن از طریق جامعه علمی هزینه كرده اند و با داشتن برنامه‌هایی خردمندانه و بر اساس شناخت از شرایط درپی حفاظت هر چه بیشتر از منابع جنگلی خودهستند. علت این آینده‌نگری شرایط اقلیمی زمین است که به‌دلیل فعالیت‌های انسان ساخت، افزایش جمعیت و تخریب منابع پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی شده است. اگر شرایط اینگونه ادامه یابد، روزی خواهد رسید که نفت نیز خوزستان را نجات نخواهد داد! و مهاجرت‌ اجباري تنها گزينه پيش روي مردم جلگه خواهد بود.