عبدا... ناصری = فعال سیاسی اصلاح طلب

یکی از مهمترین مسائلی که دولت روحانی از زمان آغاز به کار خود در سال 92 تا امروز با خود یدک می کشد نوعی انفعال در زمینه پاسخگویی و اطلاع رسانی دولت است. به یاد دارم در سال 92 زمانی که دکتر روحانی قصد ارائه اولین گزارش یکصد روزه دولت یازدهم را داشت با دعوت از جمعی از فعالین دانشگاهی و سیاسی با حضور برخی اعضای دولت این موضوع را به بحث گذاشت که رئیس جمهور چه نکاتی را در این گزارش با مردم مطرح کند؟ در آن نشست اکثریت غیردولتی بر این موضوع تاکید کردند که حسن روحانی باید واقعیتی را که از سال 84 تا 92 در کشور رخ داده ، بیان کند، چرا که در شرایط آن زمان و با حجم مشکلاتی که دولت با آن مواجه شده بود...
انتظارات بالایی از دولت وجود نداشت. اما بنا بر هر دلیلی رئیس دولت یازدهم گفتگوی خود را بر این مبنا پیش نبرد و باید گفت آغازی بر انفعال اطلاع رسانی دولت و مردم بود. حسن روحانی تا 1400 رئیس جمهور مورد حمایت اصلاح طلبان خواهد بود اما این به معنی نادیده گرفتن مطالبات مردم از سوی اصلاح طلبان نیست. نباید نگاهی همراه با توهم توطئه به مطالبات مردم داشت و آن را سازماندهی شده قلمداد کرد. کماکان مشکل ارتباط با مردم در دولت دوازدهم نیز به قوت خود باقی است. بدون تردید لازم است حسن روحانی واقعیت ها را شفاف با مردم در میان بگذارد، موانع و
مشکلات را توضیح دهد. این به معنی تبرئه کردن خود رئیس جمهور نباید قلمداد شود. دو موضوع مهم که در 8 سال ریاست احمدی نژاد رقم خورد تضعیف طبقه متوسط به عنوان گروه فعال جامعه و دیگری افزایش فاصله اقتصادی میان دو دهک بالا و پایین جامعه است که آسیب های ماتاخر بسیاری را به همراه آورده است. در این میان رسانه های اصلاح طلب نیز رسالتی مهم را برعهده دارند. اول اینکه در دام القا جریان رقیب نیفتند، آنچه امروز اقتصاد کشور با آن روبه رو شده یک مساله اجتماعی
و فراگیر است که نیاز به کمک همه بخش های حاکمیت دارد. از سوی دیگر رسانه های اصلاح طلب باید عملکرد روحانی را زیر ذره بین قرار دهند تا مطالباتی را که از سوی مردم وجود دارد، دولت به آن پاسخگو باشد. با توجه به ناهمگونی که در دولت وجود دارد تمام عملکرد آن در هر حالتی قابل تایید نیست. اما بدون شک در راستای شفافیت و بهبود شرایط روحانی باید بیشتر با مردم حرف بزند. در واقع آنچه در گذشته رخ داده با آینده پیوستگی دارد. به عنوان نمونه گزارش بودجه سال 97 که


از سوی دولت به مجلس ارائه شد به یک باره به این شرایط و ساختار نرسیده بلکه کلید آن را باید در انحلال سازمان برنامه و بودجه در دولت احمدی نژاد دانست که زمینه برای بسیاری از انحراف ها در مسیر پولی و بانکی و موارد نظارتی را فراهم کرد. برخی چالش های پیش روی دولت همچنان بعد از 5 سال پابرجاست. زمانی که احمدی نژاد در سال 84 دولت را از رئیس دولت اصلاحات تحویل گرفت، دولت 85 درصد چرخه اقتصاد را دراختیار داشت اما در سال 92 زمانی که روحانی به پاستور رفت این میزان به 52 درصد تقلیل یافته بود. معنی چنین شرایطی یعنی دستگاه یا دستگاه هایی موازی با دولت وجود دارد که قدرتی نزدیک به دولت دارند و می توانند در بسیاری از مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی راه خود را بروند. عملکردی که ناشی از اجرای غلط اصل 44 قانون اساسی داشت. این ها بخشی از مشکلاتی است که روحانی باید درباره آن با مردم سخن بگوید. از عملکرد خود در اقتصاد بگوید. اگر درباره مطالبات سیاسی مردم ملاحظاتی دارد درباره اقتصاد باید صریحا با مردم سخن بگوید. کماکان این یک سوال از آقای رئیس جمهور
باقی است اینکه چرا مشکلات را با مردم در میان نمی گذارد؟