آیت قیصربیگی=فعال سیاسی

اگر روحانی منتخب ملت است و باید نسبت به مردم پاسخگو باشد، می‌طلبد ملت نیز در قبال منتخب خود احساس مسئولیت کند و در گرمی و سردی روزگار یار و همراه او باشند، البته این میسر نمی‌شود مگر اینکه ملت، دولت را از خود بداند و دولت نیز خود را از مردم! این روزها به بهانه‌های مختلف از جمله گمانه زنی‌ها در مورد بودجه97 انتقاداتی به روحانی مطرح می‌شود. اما آنچه در این میان قابل طرح و بررسی است این است که عده‌ای از منتقدان را هواداران دولت تشکیل می‌دهند! اگر بخواهیم سیر انتقادات از روحانی را بررسی کنیم نقطه آغازین آن را باید به انتخاب و نحوه چینش کابینه دوازدهم گره زد، جایی که او در مورد به‌کارگیری نیروهای همسو با پیام انتخابات، استفاده از جوانان، زنان و قومیت‌ها وعده‌هایی به هواداران داد. اما بعد از انتخاب کابینه، هواداران مدعی شدند که روحانی برخلاف وعده‌های خود عمل کرده است تا جایی که حتی کاهش سن کابینه با حضور یک وزیر جوان و به‌کارگیری سه زن در رده مشاورین و معاونین رئیس‌جمهور و ایضا اقرار روحانی به برخی محدودیت‌های پیش رو باز نتوانست ذائقه هواداران را اقناع کند. بعد از انتخاب کابینه دوازدهم همه چشم‌ها به نحوه چینش استانداران و مدیران ارشد و میانی دولت دوخته شد تا بلکه روحانی بتواند در این فرصت باقیمانده به خواسته‌ها و مطالبات هواداران جامه عمل پوشاند. اما در این فرصت طلایی دولت باز نتوانست آنجوری که هواداران انتظار داشتند عمل کند. به طور مثال ترکیب استانداران در دولت دوازدهم به نحوی صورت پذیرفت که نسبت به دولت یازدهم بیشتر مورد انتقاد حامیان قرار گرفت. حالا هم با شفاف‌سازی بودجه و رونمایی از کم و کیف امور اقتصادی از قبیل ردیف بودجه‌ها و میزان اعتبارات دریافتی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی، قطع یارانه برخی از یارانه بگیرها، چند برابر شدن عوارض خروج از کشور، گرانی برخی کالاها و... دستاویزی شده است تا منتقدان قدیمی روحانی با آن بتوانند سوار بر موج احساسات هوداران روحانی شوند و از این نمد پهن شده کلاهی رنگین با هشتگ #پشمانیم برای خود بدوزند! و عده‌ای از هوداران را در این کارناوال ساختگی با خود همراه ساخته اند! اما گره کار کجاست؟ طرح چنین سوالی در چنین اوضاع و احوالاتی می‌تواند ذهن کنشگران فضای سیاسی و اجتماعی کشور را به خود جذب کند. البته دولتمردان بیش از همه باید احساس مسئولیت کنند و به این پرسش اساسی پاسخ دهند. به عقیده نگارنده اولین قدم برای اینکه روحانی بتواند آب رفته را به جوی بازگرداند این است که ابتدا باید آب‌های هرز رفته از سرچشمه را ببنند! یکی از سرچشمه‌های اصلی مشکلات امروز دولت به عدم اجرایی کردن پیام انتخابات 29 اردیبهشت به صورت جامع بر می‌گردد! پرواضح است که در یک نظام مردم‌سالار مردم از طریق انتخابات در تعیین سرنوشت خود دخالت می‌کنند. مادامی که اکثریت مردم در حین انتخابات برنامه‌ای را انتخاب کرده‌اند و اعتماد خود را بر آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند پرواضح است که باید در فردای بعد از انتخابات همان برنامه در دستور کار قرار گیرد تا بلکه بشود خواست و اراده مردمی را بر کرسی نشاند. واقعیت
آن است که تنها راه اجرایی کردن شعارها و برنامه‌های وعده داده شده استفاده از نیروی انسانی همراه و از جنس همان وعده‌ها و برنامه‌ها‌ست. نمی‌شود عده‌ای که تا دیروز علیه وعده‌ها و برنامه‌های روحانی از هیچ تلاشی فرو گذار نبوده‌اند امروز داعیه دار اجرایی کردن همان برنامه‌ها باشند! اتفاقا یکی از علت‌های اصلی مشکلات امروز دولت به عدم انگیزه همین دسته از مدیرانی که نسبت به برنامه‌های روحانی تعهدی ندارند، برمی گردد! امروز کار به جایی رسیده است که مدیران و افرادی که برای پیروزی روحانی دغدغه داشته‌اند و تلاش داشته‌اند از صحنه خارج می‌شوند و جای خود را به کسانی می‌دهند که منتقدان جدی روحانی حین انتخابات بوده اند! این وضعیت انگیزه را از حامیان روزهای سخت روحانی می‌گیرد چراکه هرچند آنها هم برای دولت دلسوزی داشته باشند وقتی که مدیریت اجرایی دست کسانی باشد که فضا را برای همکاری و کمک آنان سخت و دشوار کرده‌اند، دیگر کاری از دست کسی بر نمی‌آید. درواقع علت اصلی کاهش آستانه تحمل هواداران نیز به همین عدم‌توجه دولتمردان به دغدغه‌های تکراری حامیان برمی گردد. اگر روحانی بتواند نیروی انسانی خود را از جنس کسانی انتخاب کند که باعث روی کار آمدن دولت شده‌اند قطعا حمایت بیش از پیش هوداران، حامیان و قاطبه ملت را پشت سر خود خواهد دید. همراهی و حمایت جامعه از روحانی در چنین شرایطی می‌تواند بسیاری از هزینه‌های دولت را کاهش دهد زیرا وقتی که مردم دولت را از خود بدانند در برطرف کردن چالش‌ها و مشکلات دولت سهیم و شریک خواهند شد.
جان کلام آنکه اگر روحانی می‌خواهد بر چالش‌ها و مشکلات غلبه کند راهی جز همراهی ملت و هوداران ندارد. کلید همراهی قاطبه ملت با روحانی اجرایی کردن شعارها و برنامه‌های وعده داده شده است. ابزار اصلی اجرایی شدن وعده‌ها چیزی جز به‌کارگیری نیروی انسانی وفادار و متعهد به همان برنامه‌ها و شعارها نیست. بنابراین روحانی برای حل مشکلات پیش رو می‌تواند با تجدیدنظر در مورد نیروی انسانی غیر همسو در بدنه دولت که از یک طرف باعث و بانی عدم اجرایی شدن برنامه‌های دولت شده‌اند و از سوی دیگر باعث دلنگرانی و فاصله گرفتن هوداران از دولت شده‌اند به خود کمک کند و امید را به جامعه بازگرداند.