روزنامه آفتاب یزد
1396/11/03
اصلاحطلبان برای سال98 چه باید کنند؟
آفتابیزد – گروهسیاسی: این روزها عدهای معتقدند مردم از اصلاحطلبان دلزده و از آنها عبور کردهاند.از نگاه این عده در مقایسه وضعیت فعلی اصلاحطلبان با موقعیت سیاسی آنان نزد مردم در سال 92 و 94 باید به این نتیجه رسید که جناح چپ به افول خود نزدیک شده است، چراکه ملت دیگر آنها را به چشم یک همراه نمینگرند.
آنچه گذشت
سال 92 بعد از پایان دوره احمدینژاد و باقیگذاشتن خاطراتی تلخ از آن زمان، ایرانیان بهترین راهحل بهبود اوضاع را صندوقهای رای و رویآوری به اصلاحطلبان میدانستند. اصلاحطلبانی که جریان مقابل احمدینژادیها و اصولگرایان بودند.
از سویی دیگر مواردی چون ردصلاحیت چهرههای برجسته اصلاحات و عدمحضورشان در رسانهها این جناح را به مظلومانی در عرصه سیاست تبدیل کرد. فداکاری محمدرضا عارف در سال 92 و کنار کشیدنش نیز مزید بر علت شد تا حسن روحانی حزب اعتدال و توسعه که زمانی در جامعه روحانیت مبارز برو بیایی داشت، با رای مردم، رئیسجمهور اصلاحطلبان لقب بگیرد.
بعد از آن واژه برای حضور مردم در انتخابات در کنار حمایت سلبریتیها، جریان چپ را در مجلس 94 – علیرغم آنکه بازهم چهرههای اصلیشان ردصلاحیت شده بودند– به پیروزی رساند.
واژههایی همچون «تَکرار میکنم» هنوز هم برای سال 96 خریدار داشت بهخصوص آنکه احتمال پیروزی رقیب حسن روحانی بهدرست یا غلط؛ خیلیها را به فکر انداخته بود و همین باعث رای دوباره به تدبیر و امید شد.
توجیهات چهارساله اول
و داستان سرآمدن روزهای خوش اصلاحطلبان از دید عدهای از همین موقع بود که بهعنوان یک تئوری مطرح شد. مشخص بود که دور دوم ریاستجمهوری حسن روحانی، فصل جدیدی پیشروی اصلاحطلبان خواهد گذاشت. نام اصلاحات، خواه ناخواه به نام حسن روحانی گره خورده بود و هر ایرادی به رئیسجمهور همان ایراد را به اصلاحطلبان که سنگ او را در دو انتخابات به سینه میزدند هم وارد میکرد. روحانی و اصلاحطلبان در چهارساله اول میتوانستند کمبودها و نقصانهای کشور را بهخوبی توجیه کنند، آنهم از دو طریق؛ نخست اینکه عامل تمامی شرایط بد کشور را به گردن دولت سابق بیندازند و بگویند که ریشه همه مشکلات بهخاطر احمدینژاد است و دوم پیشکشیدن موضوع برجام و اولویت قراردادن آن بهعنوان حلال مشکلات.
چالشهای دوساله دوم
اما در چهارساله دوم دیگر وضعیت فرق میکرد، حالا حسن روحانی نمیتوانست مشکلات را کمافیالسابق به پای دولت قبل بنویسد، بیش از چهارسال از آن دولت تخریبگر گذشته بود و دولت دوازدهم، وارث دولت شخص خود و اصلاحطلبان (در دولت یازدهم) بودند و این یعنی از این پس هر نقدی به خود آنها برمیگشت.
از طرف دیگر برجام و توافق نهایی دو سال است که به ثمر رسیده، این در حالی است که به اعتقاد برخی هنوز فرجی که انتظار بود از برجام حاصل شود، حاصل نشده است. این را هم نباید نادیده گرفت که موضعگیریهای ترامپ علیه برجام روزبهروز وارد فاز تازهتری میشود و غرولندهای او، در مسیر رفع تحریمها اثر سوء گذاشته و ظاهرا بار دیگر دعواهای لفظی جایگزین راهکارهای دیپلماتیک شده است. این هم عامل دیگری است که عدهای معتقدند میتوانند بین مردم و اصلاحطلبانی که وعده میدادند با توافق هستهای همه چیز حل
خواهد شد فاصله بیندازند.
این را هم نباید فراموش کنیم روحانی که برخاسته از رای ملت و اصلاحطلبان بود در انتخاب کابینه و بسیاری از مدیران خود، خطمشی اصولگرایی برگزید، موضوعی که ممکن است خیلیها را به این نتیجه برساند که با تغییر دولتها چیزی تغییر نمیکند.
لایحه بودجه دولت برای سال 97 هم از دید عدهای تیر خلاص بر پیکره محبوبیت دولت تدبیر و امید بهشمار میآید، موضوعی که البته گریبان جریان اصلاحات را هم گرفت و این را به عینه در شعارهای معترضان به اوضاع اقتصادی در دی ماه مشاهده کردیم.
دوراهی که اصلاحات داشت
جریان اصلاحات با احتمال به اینکه موقعیت حسن روحانی در دور دوم نزد مردم پایینتر میآید، دو راهکار بیشتر نداشت؛ نخست اینکه همچنان از این دولت حمایت کند و زیر حرف خود نزند. دوم اینکه با توجه به نزدیکبودن انتخابات سال 98 و 1400 با علم به کاهش احتمالی روزبهروز محبوبیت رئیس دولت، راه دیگری در پیش بگیرد و آن فاصلهگرفتن تدریجی از حسن روحانی، انتقاد از برخی اعمال او و دفاع از حقوق مردم بود. اما بهنظر میآمد انتخاب هر یک از این دو راهکار خود هزینههای بسیاری را به جناح چپ تحمیل خواهد کرد.
اصلاحات از طرفی دو چهره برجسته خود را نیز به نامهای محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری، که برای انتخابات 1400 به آنها دل بسته بود را نیز تحتالشعاع شانتاژهای رسانهای در خطر میدید. عارف که بهدلیل برخی سکوتهایش که به اعتقاد بسیاری این سکوت هوشمندانه است و پشت آن امور مردم در حال پیگیری است متهم به انفعال شد و اسحاق جهانگیری که زمانی در محبوبیت حتی گوی سبقت از حسن روحانی را ربوده بود، با بازداشت برادرش مهدی جهانگیری به اتهام فساد مالی، محبوبیت اولیه خود را از دست داد.
یک سوال
دی ماه 96 موضوع اعتراضات معیشتی مردم پیش آمد و در آن، شعارهایی علیه اصلاحطلبان هم سر داده شد؛ نکته قابل توجه آنکه در این بین حسن روحانی در نوع برخورد با تجمعات به مراتب موضع نرمتر و معقولانهتری از اصلاحطلبان گرفت. موضوعی که میتوانست به معنای ایجاد فاصلهای دیگر بین بخشی از مردم با اصلاحطلبان باشد. اینبار حتی سلبریتیها هم علیه جناح چپ واکنش نشان میدادند. صادق زیباکلام، استاد دانشگاه نیز در گفتوگویی با آفتابیزد به صراحت اعلام کرد که مردم از اصلاحطلبان عبور کردند. این یعنی حنای «تَکرار میکنم» هم دیگر رنگی ندارد.
اما آیا همه اینها که گفتهایم دلیلی بر این است که مردم در انتخابات 98 دیگر به اصلاحطلبان روی نمیآورند و از آنها دلزده شدهاند؟
آیا باید واقعا پذیرفت که اصلاحطلبان در شرایط فعلی در روند نزولی توجهات ملت قرارگرفتهاند؟
عبور نکردند
حسن رسولی، عضو بنیاد باران معتقد است: پایگاه اصلی اصلاحطلبان طبقه متوسط است. وی در گفتوگو با آفتابیزد ادامه میدهد: جریان اصلاحطلب در جهت حفاظت و کیان از انقلاب در تجمعات اخیر بیانیههایی داد و طبقه و پایگاههای اصلاحطلب از آن تبعیت کردند و به خیابانها نیامدند و مردم مرز خود با اغتشاشگران را مشخص کردند و این نشان داد هنوز هم اصلاحطلبان در میان قشر متوسط مردم پایگاههای مردمی خاص خودشان را حفظ کردهاند.
رسولی اضافه میکند: شرایط اصلاحطلبان در بین کسانی که نظام را قبول دارند و مخالف هرج و مرج هستند و مطالباتشان را به روشهای مدنی دنبال میکنند، محکمتر شده است.
او میافزاید: برخلاف جریان اصولگرا که در حالت انفعال بسر میبرند، اصلاحطلبان با توجه به منشور اصلاحطلبی عمل میکنند.
محمدصادق جوادی حصار هم در اینباره میگوید: اصلاحطلبان در دور دوم انتخابات بهویژه بعد از تجمعات دیماه از چه جهت باید ملامت شوند که بگوییم از مردم عقب افتادند؟ اصلا ما در این رفتار چه میزانی را درنظر گرفتیم که بگوییم خوب یا بد عمل کردیم؟ اصلاحطلبان نسبت به چه موضوعی خوب یا بدعمل کردند؟
وی درباره اینکه آیا نمیپذیرد نگاه مردم به اصلاحطلبان منفیتر شده، پاسخ میدهد: اشکال ندارد گاهی نوع نگاه مردم منفی شود، اما اگر از نگاه مردم، اصلاحطلبان از منطق و اصالت خودشان خارج شده باشند، قطعا باید اصلاحطلبان را نقد کنند. اصلاحطلبان معیار و ملاک دارند، ما مختصاتی برای خود تعیین کردهایم، یکی از این مختصات شفافیت در عمل سیاسی است، آیا در دوره دوم حسن روحانی، اصلاحطلبان نفاق ایجاد کردند یا به مردم دروغ گفتند و نظرشان را به آنها اعلام نکردند که حالا بگوییم اصلاحطلبان صداقت ندارند؟ آیا ما شفاف عمل نکردیم؟ نقدپذیری، همراهی با قانون، شفافیت در عمل سیاسی مختصات ماست و ما در این شرایط به هر اندازه که به این فاکتورها عمل نکردیم قابل نقد هستیم.
تا 98 چه کنیم؟
اکنون پرسش اینجاست که با توجه به شرایط موجود و زمان کم باقیمانده تا انتخابات 98 یا 1400 نیازی به بازسازی محبوبیتشان میبینند؟ تا بار دیگر اتفاق 1384 و بازگشت پوپولیست تکرار نشود؟
از رسولی میپرسیم آیا واقعا اصلاحطلبان نباید نگران انتخابات سال 98 و 1400 باشند و فکری به حال آن کنند؟ او پاسخ میدهد:«باید گفت نارضایتیهای عمومی نسبت به وضع موجود وجود دارد و حتما دولت و کلیت نظام با نظرخواهی از نخبگان، احزاب، اندیشگاهها، مرکز مطالعاتی و جریانات سیاسی همراه انقلاب، باید این نارضایتیها را ریشهیابی کند و قطعا اصلاحطلبان در کنار دولت و کلیت حاکمیت در جهت کاهش زمینههای نارضایتی مسئولیت دارند. به نظر من اگر این دگرگونی اساسی در رویکردها و نحوه اداره کشور صورت نگیرد پیشبینی من این است که در آینده شاهد بروز مجدد اتفاقات اخیر خواهیم بود. در این میان اصلاحطلبان باید در حل این مشکل یاری برسانند.»
چکسفید امضا نمیدهند
جوادی حصار هم درباره ریزش مردمی طرفداران اصلاحطلبی پاسخ میدهد: «نه مردم به ما چک سفید امضا میدهند و نه ما تحت هر شرایطی دست به هر کاری میزنیم. ما قرار نیست بهعنوان یک جریان سیاسی بگوییم حرف مردم تحت هر شرایطی برای ما مطاع است. حرف باید منطقی باشد تا از آن تبعیت کنیم. وظیفه ما تعامل منطقی با جامعه است. ما میخواهیم با جامعه سیاسی تعامل منطقی داشته باشیم و هم در بیانمان منطق حاکم باشد هم در عملمان قانون حکومت کند و هم ایدهآلهایمان دستیافتنی باشد. ما نمیخواهیم ایدهآلهایی داشته باشیم که هیچوقت به آن نمیرسیم.»
وی تاکید میکند: «ما با انتقاد سالم و سازنده حتی پرخاشگرانه اما نه آسیبرسان موافقیم، حق نداریم برای درخواست مطالباتمان حقوق شهروندان را نادیده بگیریم و به آن تعرض کنیم و قرار نیست بهگونهای عمل کنیم که با رفتار خردمندانه انطباق ندارد.»
جوادی حصار میگوید: «اصلاحطلبان باید عادلانه، منطقی و مستدل موضع بگیرند و هم با حاکمیت و هم با مردم صادقانه حرف بزنند. این خطمشی ماست.»
از او میپرسیم که گمان نمیکند مردم در 98 ناامید از اصلاحطلبان به صندوقهای رای پشت کنند که پاسخ میدهد: «به نظر من مردم راههای مبارزه را برای خودشان انتخاب میکنند و فواید شرکت در انتخابات و فواید عدمشرکت در آن را نیز تاکنون تجربه کردهاند.»
از اظهارات این شخصیتهای اصلاحطلب برمیآید که آنها اعتقادی به عبور مردم از جریان متبوعشان ندارند و جو امروز را مانند رودخانهای میدانند که گاه طغیان میکند و امروز این تلاطم رودخانه، آرامش آب را نشان نمیدهد، ولی بعد از اینکه طغیان خوابید آنوقت صلابت و متانت در کفآب(!) دیده میشود. این یعنی مردم بعد از این تلاطم به اصلاحات بازمیگردند. اما با همه این احوال همین اصلاحطلبان معتقدند که برای 98 و 1400 باید حسابی حواسها جمع باشد و تغییر رویههایی را هم درنظر گرفت.
سایر اخبار این روزنامه
متفاوت اما نه چندان جذاب
احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم
اگر به قبل برگردیم بازهم میگویم برجام باید امضا شود
متفاوت اما نه چندان جذاب
حمله با چاقو به دو روحانی در قم
مجید ابهری = رفتارشناس
باغ دو هکتاری «برره» را خشک کردند تا جایش برج ۲۱ طبقه سبز کنند!
چرا بازار ارز به توصیههای آقای رئیس کل بیاعتناست؟
اصلاحطلبان برای سال98 چه باید کنند؟
گارد منفی مقابل یک پیشنهاد
جزئیات دیدار اعضای فراکسیون امید با ناطق نوری
مصدق و بازرگان در لیست انتظار احداث یک خیابان جدید!
آیا اتاق اصناف و بانک پارسیان پلاسکونشینان را دور زدند؟