مجید ابهری = رفتارشناس

انسان به خاطر ویژگی فطری‌اش اجتماعی بوده و همواره دوست دارد که در میان جمع زندگی کند. البته در بین جانوران نیز این ویژگی کم و بیش دیده می‌شود ولی انسان به خاطر شرف اجتماعی‌اش بیشتر دوست دارد در کنار خانواده و دیگر افراد هم نوع خود باشد. هر چند این همزیستی در بسیاری از مواقع ممکن است به زیان وی تمام شود، اما در نهایت همیشه انسان به دنبال این است که تنها نماند. غیر از افرادی که دچار ناراحتی‌ها و سندرم روحی و روانی بوده و علاقه‌مند به تنهایی و گوشه‌گیری هستند بقیه آدم‌ها تمایل دارند که در جمع باشند و از نگاه‌ها، حرف‌ها ،گفتمان‌ها و روابط عاطفی و اجتماعی خود با دیگران لذت ببرند. یکی از مشکلاتی که در بسیاری از جوامع دیده میشود و اخیرا در جامعه ما نیز به وجود آمده؛ تنهایی انسان‌هاست. یعنی درست در زمانی که نیازمند افرادی هستیم که در کنار و اطرافمان باشند، تنها می‌مانیم. مثل سن سالمندی یعنی زمانی که بیماری‌های مختلف و ضعیف شدن توانایی جسمی به فرد روی می‌آورد.
در این میان لازم است که به نکاتی اشاره شود.

برخی از تنهایی‌ها اجباری است. یعنی زن یا شوهر به خاطر بیماری یا مسئله دیگر دارفانی را وداع و دیگری را تنها می‌گذارد که این نوع از شدیدترین و آزاردهنده‌ترین نوع تنهایی است.


- نوع دوم تنهایی در دوران سالمندی است. متاسفانه در میان اخبار ملاحظه می‌کنیم که برخی در دوران پیری و آن‌هم در شرایطی که سالها با هم زندگی کرده‌‌‌اند از یکدیگر جدا می‌شوند. شاید بیماری یا ناتوانی جسمی، مشکلات روحی و عصبی ویژه سالمندی، هزینه‌های گزاف درمان در این دوران و یا بیماری از دلایل اصلی طلاق آنها مطرح شود.
به هر حال تنهایی پدیده‌ای غیرقابل اجتناب در دوران سالمندی است. اخیرا در برخی از کشورهای اروپایی قانونی به‌تصویب رسیده که یک وزارت به‌عنوان «وزارت رسیدگی به امور تنهایان تشکیل شود» که اعزام پرستار یا مددکار و همچنین اختصاص مشاوران روانکاو برای سالمندان و یا بردن آنها به اردوهای دسته‌جمعی و رسیدگی به امور آنها در دستور کارشان است. بارها در خارج از کشور مشاهده کرده‌ایم که فردی در خانه‌اش از دنیا رفته و بعد از چند روز همسایه‌ها متوجه غیبت او می‌شوند. هرچند در جامعه ما افتخاری در هم‌زیستی و هم‌دردی با سالمندان وجود دارد اما امروزه بسیاری از سالخوردگان به‌وسیله فرزندان‌شان یا به خانه سالمندان سپرده می‌شوند یا اگر اینکار را نکنند گاهی با تلفن احوال آنها را می‌پرسند.
در اینجا لازم است که سازمان بهزیستی یا وزارت رفاه بخشی مستقل به عنوان«امور رسیدگی به تنهایی» ایجاد کنند. می‌گوییم بخشی مستقل به این خاطر که جمعیت سالمندان در کشور به مرزی نرسیده که به خاطرشان وزارتخانه‌ای درست شود. پیشنهاد می‌شود از آنجا که این بحران در انتظار همه انسان‌ها می‌باشد و همه ما روزی به سالمندی و تنهایی خواهیم رسید از امروز این بخش یاد شده ایجاد شود که به تنهایی ما رسیدگی کند.این اتفاق می‌تواند وجوه انسانی عالی و زیبایی را خلق کند. حال این پیشنهاد را دردولت حاضر مطرح می‌کنیم و امیدواریم که با رسیدن به این نتیجه که سالمندان عمر، انرژی و توان خود را برای جامعه و انسان‌های دیگر هزینه کرده‌اند، بتوانیم قدردان از دست رفتن جوانی آنها و به نوعی شایسته پاسخگوی این فداکاری، ایثار و بزرگواری این عزیزان باشیم.