محمد بهشتی‌: تکلیف‌مان را با فرهنگ روشن کنیم

«دورویی، تنبلی، دروغگویی، بی‌توجهی به حقوق دیگران و قانون‌گریزی ویژگی فرهنگی ایرانی‌ها نیست بلکه بیماری فرهنگی است.» رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در نشست «ایران کجاست، ایرانی کیست» به وجود اختلاف فهم زیاد در مورد فرهنگ اشاره کرد و گفت: «یکی از ابتدایی‌ترین موضوعاتی که باید تکلیف خود را راجع به آن مشخص کنیم، منظور از فرهنگ است.»
سید محمد بهشتی گفت: «در بسیاری از موارد فرهنگ مترادف با باورها، آیین‌ها و سنت‌ها و حتی زبان تلقی می‌شود، این در حالی است که اینها فرهنگ نبوده بلکه مظاهر فرهنگی هستند.»
او مظاهر فرهنگی را آینه‌هایی دانست که فرهنگ در آنها متظاهر می‌شود و گفت: «وقتی به صفت آینگی نگاه کنیم زبان، نوروز و میدان نقش جهان چون یک فرهنگ را در خود منعکس می‌کنند، با هم تجانس دارند.»
او در ادامه از وجود نگاه عمومی‌تر تحت عنوان «نگاه راننده تاکسی» اشاره کرد و گفت: «راننده‌های تاکسی هم چیزهایی را به عنوان مشخصات ایرانی بودن بر می‌شمرند که من از آنها به عنوان بیماری‌های فرهنگی یاد می‌کنم.»


او دورویی، تنبلی، دروغگویی، بی‌توجهی به حقوق دیگران و قانون‌گریزی را از جمله بیماری‌های فرهنگی نام برد و با اذعان به وجود این خصوصیات در جامعه گفت: تقریبا از حوالی مشروطه تا به امروز، افراد و نظریه‌پردازهای زیادی راجع به خلق‌و‌خوی ایرانی‌ها نظریه‌پردازی کرده و همین موارد را به عنوان ویژگی‌های فرهنگی ایرانی برشمرده‌اند که به اعتقاد من «نگاه راننده تاکسی» است.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری از جمله این نظریه‌پردازان به جمال‌زاده، فراست‌خواه، زیباکلام و بازرگان اشاره کرد. او در ادامه این پرسش را مطرح کرد که اگر به راستی مشخصه‌های فرهنگ ایرانی موارد یاد شده است پس این همه آثار درخشان فرهنگی را حاصل کار چه کسی می‌دانیم؟ و تاکید کرد: «چطور ممکن است؛ ادبیات، معماری، شهرنشینی و مدنیت ما محصول فردی تنگ‌نظر دروغگوی حقه‌باز و ... باشد؟»
بهشتی با اشاره به نسبت دادن این محصولات فاخر به افراد گفت: «به طور مثال گفته می‌شود دیوان حافظ متعلق به حافظ و مثنوی معنوی متعلق به مولاناست و نه فرهنگ ایرانی‌ اما گویا فراموش می‌کنند که جمع همه اینها ایرانی‌ها را تشکیل می‌دهد.»
او در توضیح فرهنگ با توجه به معیارهای موجود در نظام برنامه‌ریزی گفت: «فرهنگ دارای یک کیفیت‌بخشی است، در واقع همان چیزی که موضوع وزارت ارشاد است، همچنین یک کیفیت میان بخشی از فرهنگ نیز وجود دارد که شامل چیزهایی است که در حوزه‌های مبانی اجتماعی مورد توجه قرار گرفته و احوال فرهنگی جامعه و بیماری‌های فرهنگی در آن مورد بحث قرار می‌گیرد.»
به گفته او، فرهنگ دارای یک حوزه‌ فرابخشی است و آنچه به عنوان میراث فرهنگی می‌شناسیم در این حوزه قرار دارد.
فرهنگ از جنس دانایی است
به گزارش «جهان صنعت» و نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، بهشتی فرهنگ را دانایی حاصل از تعامل تاریخی انسان با محیط به قصد حفظ بقا در شرایط بحران و سعادتمندی در شرایط عادی تعریف کرد و فرهنگ را از جنس دانایی دانست.
او علت تفاوت فرهنگ‌ها با یکدیگر را در تفاوت محیط‌ها با هم اعلام کرد و گفت: اگر محیط‌ها یکسان باشند فرهنگ‌ها هم با هم فرقی نخواهند داشت.
بهشتی با تاکید بر این که هیچ محیطی در جهان وجود ندارد که همه چیز در آن برای زندگی بشر آماده و فراهم باشد، گفت: حتی در محیط‌های غنی به لحاظ منابع زیستی نیز باز انسان باید کاری را انجام دهد.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به وجود موانع و منابع زیستی در محیط‌های مختلف گفت: از آنجا که هر محیطی ویژگی‌ها و شرایط خاص خود را دارد انسان در هر محیطی با معمای خاصی مواجه می‌شود و تا زمانی که این معما را حل نکند امکان زیست نخواهد داشت و با توجه به این تفاوت‌ها طبیعی است که دانایی به دست آمده هم متفاوت خواهد بود و به تبع آن ما شاهد فرهنگ‌های مختلفی هستیم.
بررسی پدیده مهاجرت ایرانی‌ها در طول تاریخ
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: در قرون اولیه اسلامی وقتی اعراب به ایران آمدند، به ایرانی‌ها برای پذیرش سیادت اعراب فشار آورده و می‌خواستند آنها به زبان عربی حرف زده و از سنت‌های عربی پیروی کنند، همانگونه که در کشورهای غرب ایران مثل مصر و مراکش اتفاق افتاد.
بهشتی با اشاره به این که ایرانی‌ها به خواسته اعراب تن نداند و به دنبال آن اعراب ایرانی‌ها را «عجم» به معنی «گنگ» یا «زبان نفهم» و «موالی» یعنی «برده آزاد شده» خطاب قرار می‌دادند، گفت: در نظام ایران قبل از اسلام مدارجی از رعایا، دهقانان، لشکریان، موبدان و دربایان وجود داشت و تحمل این تحقیرها برای ایرانی‌ها به ویژه افرادی که در قسمت بالای این حرم قرار داشتند بسیار سخت بود و چون دست‌شان به دهان‌شان می‌رسید، شروع به مهاجرت کردند.
بهشتی اضافه کرد: در آن دوره مهم‌ترین جای جهان چین بود و اشراف ایرانی همه به چین پناه بردند و در غرب چین به مدت ۱۶۰ سال، حکومت ساسانی در تبعید تشکیل شد.
او از سرگذشت عجیب ایرانی‌های مهاجر به چین خبر داد و گفت: گروهی از ایرانی‌ها زرتشتی و گروهی بودایی بودند و کره‌ای‌ها و ژاپنی‌ها توسط همین افراد مهاجر بودایی شدند.
او با اشاره به منظومه «کوش نامه» درباره سرگذشت جامعه مهاجر ایرانی در چین گفت: نسل نخست این مهاجرها با اوقاتی تلخ از سرزمین مادری به بیگانه پناه برده و در آرزوی برگشت است اما از نسل دوم، کم‌کم در سرزمین جدید ریشه دوانده و از نسل سوم موقعیت‌های ممتازی در رشته‌های مختلف به دست می‌آورند.
او با بیان این نکته که ایرانی‌ها تا دوره سلجوقی برای مسلمان شدن تحت فشار قرار نگرفتند، گفت: از آنجا که ایرانی‌ها اهل کتاب بودند، به جای اسلام آوردن جزیه می‌دادند تا این که در دوره بنی‌امیه و حتی بنی‌عباس تعداد زیادی از ایرانی‌ها به دلیل کمتر بودن زکات نسبت به جزیه می‌خواستند اسلام بیاورند اما حکومت مرکزی به خاطر درآمد خزانه‌اش اجازه نمی‌داد این ایرانی‌ها مسلمان شوند.
در دوران سلجوقی ایرانی‌ها برای مسلمان شدن تحت فشار قرار گرفتند
بهشتی گفت: در دوره سلجوقی ایرانی‌ها برای مسلمان شدن تحت فشار قرار می‌گیرند و همین امر شرایط را برای زرتشتیان ایران بسیار سخت کرده و موج مهاجرتی جدیدی به سمت هندوستان شکل می‌گیرد چرا در آن دوران مهم‌ترین جای جهان هندوستان است.
او دوره سوم و چهارم مهاجرت ایرانی‌ها را در زمان صفویه و سپس در جمهوری اسلامی اعلام کرد و گفت: مترادف «موالی» و «عجم» در عصر حاضر «طاغوتی» و «ضد انقلاب» است که به بخشی از جامعه که به حاشیه رانده می‌شوند اطلاق می‌شود و چون معمولا دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد از کشور می‌روند.
بهشتی با بیان این نکته که در دوره حاضر مهم‌ترین جای جهان اروپای‌غربی و آمریکای‌شمالی است، گفت: ایرانی‌ها در طول تاریخ همواره به بهترین نقاط جهان مهاجرت کرده‌اند و همواره نسل اول مهاجران منتظر بازگشت بوده‌اند اما نسل دوم کم‌کم در جامعه ریشه دوانده و از نسل سوم وارد حرم‌های منزلتی جامعه میزبان شده‌اند.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: اگر ایرانی‌ها مجبور به کار در پایین هرم‌های منزلتی شوند اغلب خود را ایرانی معرفی نمی‌کنند.
او گفت: ایرانی‌ها در هر چهار تای این مهاجرت‌ها هرگز اجتماع (community) اختصاصی تشکیل نداده‌اند به همین دلیل محله‌ای به نام محله ایرانی‌ها وجود ندارد در حالی که شاهد محله چینی‌ها، محله مکزیکی، محله هندی‌ها و‌... در کشور میزبان هستیم.
او در توضیح علت این امر گفت: ایرانی‌ها می‌خواهند در کشور میزبان سمت‌های مهمی مانند وزارت و ریاست جمهوری را به دست آورند حال آنکه با تشکیل اجتماع اختصاصی در واقع شهروند درجه دوم بودن را پذیرفته‌اند.