اقتصاد مقاومتی و ملاک های ارزیابی عملکرد دولت

با رسیدن به روزهای پایانی سال «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل»، بحث بر سر ارزیابی عملکرد دولت در اجرایی کردن اقتصاد مقاومتی بالا گرفته است.
 روز پنج شنبه، رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان، با اشاره به این که اقدامات دولت در زمینه اقتصاد مقاومتی تنها بخشی از کارهای لازم در این زمینه بوده است، از روند کلی اجرای این سیاست ها ابراز نارضایتی کردند. این در حالی است که پیش از این برخی مسئولان دولتی از عملکرد موفق خود در این زمینه سخن گفته بودند. در این میان بحث بر سر این است که ملاک ارزیابی درباره عملکرد دولت در اجرای اقتصاد مقاومتی چیست و با چه معیاری می توان میزان توفیق دولت را سنجید و براساس آن نقاط قوت و مهمتر از آن نقاط ضعف را برای برطرف کردن یافت.
3 سال گذشت و شاخصی طراحی نشد
نخستین توقع برای بررسی میزان اجرایی شدن اقتصاد مقاومتی، طراحی شاخص های مشخص برای این کار است. لازم به یادآوری است که این مفهوم برای نخستین بار سال های 89 و 90 از سوی رهبری مطرح و در اواخر سال 92 با ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بیش از پیش فراگیر شد. لذا توقع می رفت که از همان اواخر سال 92، تاکنون مرکز آمار، اقدام به طراحی شاخص هایی برای رصد و ارزیابی اجرای اقتصاد مقاومتی کند.


 این در حالی است که تجارب جهانی در این باره نیز وجود دارد و برخی اقتصاددانان خارجی برای مفهوم «تاب آوری» در اقتصاد که معادل فارسی واژه انگلیسی "resilience" است سنجه های آماری تهیه کرده اند. لذا براساس ابعاد مختلف اقتصاد مقاومتی از دانش بنیان شدن اقتصاد، تا کاهش وابستگی به نفت و از خودکفایی در تولید داخل تا رشد بهره وری همه را می توان در شاخص اقتصاد مقاومتی گنجاند و براساس آن شاخص اقتصاد مقاومتی به همراه زیرشاخه های آن را به صورت عمومی و در بازه های زمانی مشخص اعلام کرد. اقدامی که با گذشت 3 سال انجام نشده است.
اقداماتی که در 2 سطح اهمیت قرار دارد
موضوع دیگر به خروجی اقدامات دولت باز می گردد. قطعا دولت اقدامات مثبتی در عرصه اقتصاد داشته است. این اقدامات 2 دسته اند: اقدامات پروژه ای و اقدامات فرایندی. اقدامات پروژه ای شامل ساخت و بهره برداری از پروژه های اقتصادی است. برخی از این پروژه ها در ارتباط با اقتصاد مقاومتی است.
 به عنوان مثال افزایش بهره برداری از منابع مشترک نفت و گاز که در بند 14 سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی آمده است، قطعا جزو توفیقاتی است که مرتبط با اقتصاد مقاومتی است و تا حد قابل توجهی محقق شده است، اما روح کلی اقتصاد مقاومتی به معنای تغییر ریل اقتصاد کشور از اقتصادی متکی بر نفت، غیر بهره ور و فاقد اتکای لازم بر دانش، به اقتصادی متکی بر تولید محصولات دانش بنیان و بهره ور است.
بر این اساس اقدامات فرایندی سهم به مراتب مهمتری در تحقق اقتصاد مقاومتی دارد، لذا اگر مسئولان دولتی از پروژه های بهره برداری شده و ارتباط آن با تحقق اقتصاد مقاومتی سخن به میان می آورند، ضمن تایید باید پاسخ داد که در بخش های فرایندی چه اقداماتی صورت گرفته است. چرا که اهداف اصلی اقتصاد مقاومتی با اصلاح فرایندها محقق می شود و پروژه های صنعتی و نفتی صرفا می تواند بخشی از پازل اقدامات فرایندی باشد. آن هم اقدامات فرایندی نظیر پیمان های پولی دوجانبه که می تواند در شرایط بازگشت تحریم ها اثرگذاری تحریم ها را کاهش دهد.
بهتر شدن کافی نیست!
قطعا اگر شاخص های کلان مرتبط با اقتصاد مقاومتی طی چند سال اخیر رصد شود، بهبود و نزدیک شدن به اهداف اقتصاد مقاومتی را می توان دید، اما سوال اساسی این است که آیا بهتر شدن کافی است؟! باید توجه داشت که اقتصاد جهانی عرصه رقابتی سنگین است و کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته به دنبال سهم بیشتر و اثرگذاری جدی تر در مناسبات اقتصاد جهانی هستند. در چنین شرایطی که همه به سمت بهبود شاخص های اقتصادی حرکت می کنند، بهبود کفایت نمی کند، بلکه «سرعت بهبود» باید به اندازه ای باشد که جایگاه اقتصاد ایران را در رقابت های منطقه ای و جهانی ارتقا دهد.
اقتصاد مقاومتی و مردم
اقتصاد مقاومتی اگر چه یک مفهوم علمی و نخبگانی است، اما خروجی آن باید ظهور و بروز مشخصی در زندگی مردم داشته باشد. واقعیت این است که رکود اقتصادی سنگین سال های اخیر و تورم بالا پس از جهش ارزی سال های 90 و 91 موجب کاهش سطح رفاه زندگی مردم شده است. یک نمونه از این کاهش سطح رفاه را در صفحه 14 امروز روزنامه در ستون شاخص می توان دید که از کاهش 15 درصدی مصرف مواد غذایی در خانوارها طی یک دهه اخیر حکایت دارد. در چنین شرایطی اگرچه کاهش نرخ تورم و برخی دیگر از آمارهای اقتصادی مثبت را نمی توان و نباید نادیده گرفت، اما باید توجه داشت که بخش قابل توجهی از مردم در تامین مایحتاج عمومی زندگی با چالش مواجه اند و از این منظر اقتصاد مقاومتی اگر بر پایه رفاه و برخورداری عمومی نباشد، به هدف اصلی که مقاوم سازی اقتصاد ایران است، دست نخواهد یافت چرا که اگر مقاوم سازی اقتصاد، شرط لازم برای مقاوم شدن کشور در برابر تهدیدهاست، اعتماد و رضایت مردم نیز شرط کافی برای تحقق این امر است.