برخی برای هجمه، خیلی بهانه لازم ندارند

آرمان: در نیمه شعبان مراسم جشنی به مناسبت میلاد امام زمان(عج) برگزار شد که برگزاری این مراسم‌ها عادی است. در این روز مراسم عمامه‌گذاری سیداحمد خمینی فرزند یادگار امام هم برگزار شد که برخی انتقاداتی را به آن وارد دانستند و معتقد بودند نباید برای این روحانی جوان چنین مراسمی برگزار می‌شد. برخی انتقادات دلسوزانه و برخی دیگر نوعی عقده‌گشایی به خانواده بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. آیت‌ا... سیدحسن خمینی مانند همیشه که مورد انتقادات نادرست قرار می‌گیرد سکوت کرد اما فرزند او یعنی سیداحمد خمینی در اینستاگرامش درباره این مراسم توضیح داد که چنین است:‌ «دیروز به لطف خدا در حسینیه جماران رسما عمامه گذاشتم. به لطف فضای مجازی که باعث شده خبرها از هر سو برود و همگان از پیدا و پنهان همدیگر مطلع باشیم، محبت دوستان آشنا و ناآشنا شامل حالم شد و بزرگواری‌شان، جان و روحم را صفا داد. خواستم در درجه اول از همه محبت‌ها و الطاف دوستان صمیمانه تشکر کنم و برای یکایک ایشان آرزوی بهروزی و سلامت داشته باشم. اما در درجه دوم اجازه بدهید به گروه دومی هم اشاره کنم که به‌نوعی دیگر به برادر کوچکشان نگریستند! می‌گویند روزی کسی به داروخانه‌ای رفت و پرسید آیا میخ دارید؟ صاحب داروخانه با تعجب جواب منفی داد. مشتری هم سنگی را به شیشه مغازه زد و گفت باید داروخانه‌ای را که میخ ندارد، خراب کرد. فردای آن روز باز همان مرد به داروخانه رفت و پرسید که آیا داروخانه میخ دارد؟ صاحب داروخانه که پیش‌بینی این سوال را کرده بود، پاسخ داد: آری داریم، مرد مشتری این بار هم با سنگ ترازو به شیشه مغازه زد و گفت باید داروخانه‌ای را که میخ می‌فروشد، خراب کرد. روز سوم شد و مشتری خاص به مغازه وارد شد و باز همان سوال را تکرار کرد که آیا میخ دارید؟ مغازه‌دار این بار با آرامش گفت: عزیز دلم، تو شیشه‌ات را بشکن. چکار به میخ داری؟ حالا حکایت من است. برخی برای هجمه، خیلی بهانه لازم ندارند. یک دسته می‌گویند اصلا چرا برای عمامه‌گذاری مراسم گرفته‌ای؟ غافل از اینکه همه طلبه‌ها چنین می‌کنند. ولیمه می‌دهند و مجلس می‌گیرند. درباره بنده البته اصلا مراسم خاصی هم نبوده و در جشن میلاد امام زمان چنان‌که سنت همه طلاب است که در روز مبارکی و در جلسه جشنی چنین می‌کنند، چنین کردم. از شش سال پیش که گام در این راه نهادم و در شهر قم مشغول طلبگی شدم، طبیعی بود که روزی عمامه بگذارم و توسط یکی از بزرگان به این لباس مفتخر شوم. گروهی به کنایه نوشته‌اند که این مراسم، مراسم تاج‌گذاری است. البته لباس سربازی امام زمان کمتر از تاج نیست، ولی خوب و بد آن فقط مربوط به من نیست. هر روحانی که لباس روحانیت را در بر دارد، می‌تواند به این صفت متصف شود. حالا اینکه چرا درباره من این تعبیر به کار برده می‌شود، لابد برای شما روشن است. برخی می‌گویند خمینی‌بودن به عمامه نیست. سخن درستی است. اما فراموش نکنیم تنها من نیستم که عمامه به سر دارم. ده‌ها‌هزار روحانی روزی در مراسمی عمامه گذاشته‌اند و آرزوی گام نهادن در راه امام را دارند و صد البته تنها به عمامه این مهم میسر نمی‌شود. دعا کنید به مقامش راه یابیم. برخی نوشته‌اند مراسم، لاکچری بوده است. قبلا هم برایتان نوشتم که این یک مسیر تخریبی است که هدفی بزرگ‌تر از من را دنبال می‌کند. اما قضاوت درباره اشرافی‌بودن و لاکچری‌بودن را اجازه بدهید به خود شما و عکس‌های همه کسانی که در جلسه بودند و آن را ثبت کردند، واگذار کنم. خود در این‌باره قضاوت کنید. برخی هم البته با اصل عمامه مشکل دارند. من ناراحتی و عصبانیت -و نه دشنام- ایشان را درک می‌کنم ولی اجازه بدهید این حق را برای خودم قائل باشم که عقاید خود را داشته باشم. غرض آنکه به لطف دوستان و دعای خیر ایشان بیش از گذشته محتاجم. احمد چه با عمامه و چه بی‌عمامه، خاک پای شماست. لطف و قهرتان محبت است».
حق سیدحسن خمینی بود
صادق زیباکلام استاد دانشگاه هم درباره انتقادات از فرزند یادگار امام به انصاف نیوز گفت: «باید یاد بگیریم که یک حریمی را به‌عنوان حریم خصوصی افراد قائل شویم. اگر صادق زیباکلام بخواهد برای پسرش مراسم عمامه‌گذاری باشکوهی بگیرد این حق صادق زیباکلام است. ما نمی‌توانیم از این ایراد بگیریم؛ اینکه سیدحسن خمینی برای عمامه‌گذاری پسرش مراسم ویژه‎ای برگزار کند، این به‌نظر من حق سیدحسن خمینی است. ما نمی‎توانیم او را وادار کنیم که عمامه‌گذاری پسرش را در مناطق جنوب تهران برگزار کند یا کارگر و نقاش و بنا را در آن مراسم دعوت کند و از سلبریتی دعوت نکند». وی افزود: «صادق زیباکلام هم اگر می‌خواست برای پسرش مراسم عمامه‌گذاری برگزار کند مثل سیدحسن خمینی رفتار می‌کرد و سعی می‌کرد از چهره‌های شاخص کشور برای حضور در مراسم دعوت کند. از اینکه بخواهم یک هزینه‌ای هم بپردازم هیچ ‌ابایی نداشتم».