آذر موسیقی چشم بست

آرمان: اواخر شهریور سال گذشته، برای صدها نفر از جمعیتی که در کنسرت او حضور داشتند، آکوردئون نواخت و همین که کارش تمام شد، از هوش رفت. در آن زمان، می‎شد تشویش و نگرانی را در چشم حاضران مشاهده کرد؛ جمعیتی که برخلاف عرف این سال‎ها، هیچ‎کدام دوربین‎های گوشی‎شان را به سمت سن وحدت نگرفتند تا از این واقعه فیلم بگیرند. چشم‎آذر به پشت‎صحنه انتقال داده شد و گروه در غیاب او، دو کار اجرا کرد اما کمتر حواسی به این دو آهنگ بود، حتی جنس تشویق‎های پایان هر آهنگ نیز با تشویق‎های قبلی که چشم‌آذر رو به جمعیت می‌ایستاد و به آنها تعظیم می‌کرد، فرق داشت. پس از آنتراکت اما او به روی سن آمد و دلیل بیهوشی‎اش را نخوردن قرص‎هایش عنوان کرد، پشت پیانو نشست و با اندکی تامل، رو به جمعیت گفت: «اگر زبانم باز هم گرفت، به قول کیارستمی زندگی و دیگر هیچ...» در آن لحظه، جمعیت داخل سالن، یکباره ایستادند و به‌صورت ممتد، او را تشویق کردند. ته دل تمام آنها لرزیده بود؛ می‎دانستند با آنکه چشم‎آذر با خوردن قرص‎هایش، دوباره جان گرفته، اما مشکل او جدی بود؛ همان‎جا دل تمام دوستداران استاد لرزید و این لرزش ادامه داشت، تا روزی که تلخی جمعه‌بودنش برای دوستداران استاد کم‎نظیر تاریخ موسیقی کشور، دوچندان شد، تا آن روزی که قلبش دیگر قرص‎ها را نپذیرفت و آرام گرفت. کسی چه می‎داند، شاید استاد باز دوباره در دنیای آکاردئون و پیانو و ویلون و نت و کیهان موسیقایی خود فرو رفته و از خوردن قرص‎هایش غافل مانده که اینچنین جمعیت عظیمی را به سوگ واداشته است. ناصر چشم‎آذر برخلاف بسیاری از اساتید موسیقی که با سازهایی نظیر گیتار یا پیانو، قدم در دنیای موسیقی می‎گذارند، با آکاردئون آغاز کرد. خیلی زود مبانی موسیقی را فرا گرفت و در حالی که تنها 17 سال سن داشت، رهبری ارکستر را تجربه کرد و یک سال بعد، کار حرفه‎ای خود را با همکاری با خوانندگان سرشناس پیش از انقلاب آغاز کرد. این اتفاق برای یک نوجوان 18ساله‎ میانه دهه 40، نوید ضمیری روشنفکر را می‎داد که وی از خانواده‎، به‌خصوص پدرش به ارث برده بود. برای ادامه تحصیل در دوره موسیقی، به آمریکا رفت و با فراگیری دوره جاز، دوباره به ایران برگشت و مبانی موسیقی را نزد اساتیدی همچون «مرتضی حنانه» و «ملیک اصلانیان» فرا گرفت تا در 30سالگی، به یکی از معدود دانش‎آموختگان متبحری تبدیل شود که به فنون موسیقی شرقی و غربی اشراف داشت. این میزان تبحر او به‌خصوص در سازهای الکترونیکی که آن زمان در کشورهای متمدن غربی مورد استفاده قرار می‎گرفت، سبب شد تا موسیقی کشور به‌واسطه حضور او، از این دانش جدید برخوردار شود. وی در کارهای خوانندگان و فیلم‎های ایرانی، علاوه بر سازهای آکوستیک همراه با نوازنده، از این جنس کارهای الکترونیکی نیز استفاده کرد. یادمان باشد که چشم‎آذر نخستین فردی بود که در سال 52، دستگاه الکتریکی را وارد بازار موسیقی پاپ کشور کرد.
چشم‌آذر و سینما
دهه 60 برای چشم‎آذری که تا آن سال، اهم فعالیت‎های خود را در آهنگسازی و تنظیم برای خوانندگان می‎دید، با ورود جدی به سینمای ایران همراه شد، وقتی که در همان دهه، دو موسیقی متن متفاوت برای دو اثر «تاراج» (ایرج قادری) و «هامون» (داریوش مهرجویی) نوشت و نشان داد که موزیسینی متبحر و آگاه است. او به‌خوبی در موسیقی متن «هامون»، نوعی سرگشتگی، ابهام و یأس فلسفی را به ذهن مخاطبش متبادر کرد و توانست یکی از نزدیک‎ترین موسیقی‎های متن سینمای ایران را با اتمسفر فیلمنامه مهرجویی بسازد. بنابراین بخش اعظمی از توفیق فلسفی فیلم، مدیون موسیقی متنی است که سرگشتگی‎ها، خلوت و حتی نریشن‎های «حمید هامون» (خسرو شکیبایی) را به زیبایی پوشش می‎داد و مکمل معنایی و درون‎گرایی آن بود. با توفیق «هامون»، چشم‎آذر فعالیت‎های بیشتری در عرصه موسیقی متن فیلم‎ها آغاز کرد و همچنان روی ملود‎ی‎های بلند بدون‎کلام کار کرد که این فعالیت‎ها سبب شد تا وی تمرکز جدی خود را بر روی این عرصه‎ها قرار داده و به شکلی آگاهانه، از فضای پرکاری در ساخت ملودی و تنظیم برای خوانندگان دوری کند. او که در «هامون» توانسته بود مخاطب خاص و به اصطلاح بورژوای فرهنگی را متوجه تزریق هنر جدید خود کند، همین فانتزی را در کار «خواهران غریب» پوراحمد به کار برد و توانست این‎بار، توجه قشر عام و حتی کسانی که میانه چندانی با سینما نداشتند را به خود جلب کند؛ ملودی‎های این کار تا اندازه‎ای مورد استقبال قرار گرفت که وی تشخیص داد آلبوم بعدی خود را با همین نام روانه بازار کند؛ همین کار را هم کرد و آلبوم «خواهران غریب» توانست به یکی از پرفروش‎ترین آلبوم‎های سال تبدیل شود. انتشار این آلبوم درست پس از آنکه گردوخاک آلبوم «باران عشق» هنوز نخوابیده بود، معروفیت بسیاری برای چشم‎آذر، نزد مخاطبان عام و خاص به ارمغان آورد و خیلی زود وی را به یکی از سرمایه‎های اصیل موسیقی ایران تبدیل کرد؛ موزیسینی که آموخته‎های موسیقی غربی و شرقی خود را با یکدیگر به‌خوبی ترکیب می‌کرد و امتزاجی احساسی پدید می‎آورد که موجی از موفقیت‎ها و تحسین‎ها را به خود می‎دید.
چشم‌آذر و دهه 80


دهه 80 برای چشم‎آذر، با مهم‎ترین موسیقی متن کارنامه‎اش آغاز شد؛ اغراق نباشد، مهم‎ترین موسیقی متن تاریخ سینمای ایران. او برای فیلم عصیانگر «قارچ سمی» به زیبایی موسیقی ساخت و توانست علاوه بر سیمرغ بلورین جشنواره بیستم فجر، جایزه هفتمین جشن خانه سینما و لوح زرین انتخاب ویژه «ایران آکتور» را از آن خود کند. مطمئنا اگر فیلم و سازنده‎اش، رسول ملاقلی‎پور، مغضوب برخی قرار نمی‎گرفت و نهایت بدرفتاری با آن نمی‎شد، مطمئنا حجم این جوایز داخلی، بسیار بیشتر هم می‎شد. چشم‎آذر در «قارچ سمی»، نمونه کامل‎تر هنری که در «هامون» به خرج داده بود را نمایان کرد. به موازات قهرمان داستان (دومان قائمی)، تم موسیقایی اثرش را نیز به‌مثابه قهرمان دچار فراز و فرود کرد و توانست آن عصیان فروخفته در کاراکتر فیلم را به زیبایی هرچه تمام‎تر در موسیقی متن خود متجلی کند. عصیانی که در برابر بی‎عدالتی سیاسیون تازه بال‎وپرگرفته، رنگ حسرت به خود می‎گرفت و اگرچه ظاهرا شکست می‎خورد اما مردانه و ایستاده از بازی حذف می‎شد. تمامی این پارامترها، با روشنگری و ایده‎آل خاصی در موسیقی‎متن این فیلم خود را نشان داد. از همین‌رو، موسیقی متن «قارچ سمی» از معدود و شاید تنها کارهایی باشد که بخشی جدایی‎ناپذیر از این فیلم شد که اگر آن را از کلیت فیلم برداریم، با یک اثر الکن که نمی‎تواند پیام و فحوای خود را برساند، مواجه می‎شویم. انقلاب درونی ناشی از مسحورشدگی شنیداری این اثر، جزو مصادیقی است که سبب می‎شود تا بهترین کار چشم‎آذر در حوزه موسیقی متن، حتی تا امروز که بیش از 26 سال از زمان سخت آن می‎گذرد، جذابیت و مانایی خاصی را در خود داشته باشد. چشم‎آذر پس از این شاهکار، موسیقی‎متن فیلم‎های بسیاری را تولید کرد که البته هیچ‌یک نتوانستند موفقیت «قارچ سمی» را تکرار کنند. خود او نیز علاقه و احترام ویژه‎ای برای این کار قائل بود و در تمامی کنسرت‎های خود، این آهنگ را در میان استقبال قابل توجه مخاطبانش اجرا می‌کرد. آهنگ‎هایی را برای خوانندگان آن‎سوی آب ساخت و تنظیم کرد، در عرصه تولید آلبوم، موفقیت مسحورکننده «باران عشق» را می‎دید که مرزها را درنوردیده بود و هنوز هم با شیدایی و احترام قابل توجهی از آن یاد می‎شود و در عرصه موسیقی متن نیز کارهای ماندگاری همچون «قارچ سمی»، «خواهران غریب» و «هامون» را در پرونده می‎دید. ضمن آنکه دو بار برای فیلم‎های «چشم شیطان» و «قارچ سمی» موفق به دریافت سیمرغ و یک بار هم برای «گشت ارشاد»، دیپلم افتخار جشنواره فجر را به‌دست آورد. تمام این موفقیت‎ها سبب می‎شود تا چشم‎آذر، یک سروگردن بالاتر از موزیسین‎های ایرانی قرار بگیرد. خدمات او به موسیقی پاپ به‌خصوص در زمینه معرفی و رواج ‌سازهای الکترونیک که طی این سال‌ها، اساس مکتبی موسیقی پاپ بسیاری از خوانندگان کوچک و بزرگ قرار گرفته، غیرقابل انکار است... و حالا چگونه تصور کنیم آن که در ابتدا آکاردئون سفید می‎نواخت و سپس پشت پیانو می‎نشست و مهربانانه جمعیتی را نظاره می‎کرد که تنها به عشق او به کنسرت آمده بودند، دیگر در میان ما نیست؟ جمعیتی که سوت و کف و جیغ آنها به‌دلیل رقص نور و بیس‎های الکترونیکی تند نبود و آمده بودند تا یک دنیا سحر و شگفتی را از فکر مرد آرام روی سن به یغما ببرند. مردی که پس از هر بار اجرا، عادت داشت دو کف دستش را مقابل صورتش قرار داده و سرش را به نشانه تشکر به سمت تماشاگران خم کند.
وداع آخر
پیکر زنده‌یاد ناصر چشم‌آذر آهنگساز و نوازنده پیشکسوت کشورمان ساعت ۹ صبح روز یکشنبه شانزدهم اردبیهشت ماه از مقابل تالار وحدت تهران به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تشییع می‌شود و در قطعه هنرمندان آرام خواهد گرفت.