روزنامه ابتکار
1397/04/05
رضا دهکی رسانه های عقیم روی خط باریک قرمز
در ریاضی و فیزیک میگویند فهمیدن صورت مساله، نیمی از راه حل مساله است. شاید بتوان این گزاره را در مورد مسائل اجتماعی و فردی به این صورت مطرح کرد که پذیرش وجود مساله، نیمی از راه حل مساله است.این را میتوان به شرایط امروز ایران ربط داد. فارغ از این که در جلسات درونی و حتی محرمانه مسئولان چه میگذرد، در ادبیات رسمی کشور، اثری از وجود شرایط ویژه دیده نمیشود. برخی مسئولان اصولا وجود هر گونه مشکلی را منکر هستند و مثلا اگر احیانا قیمتی ناگهانی زیاد میشود، آن را حاصل «حباب» میدانند و طبیعتا انتظار از این حرف هم این است که حباب هم زود بترکد و جای نگرانی نباشد. برخی دیگر به وجود مشکلات اشاره دارند، اما تنها به ذکر راهکارهایی در حد باید و نباید میمانند و البته از مردم انتظار دارند که نگران نباشند. واقعیت این است که مسئولان هر چه بگویند و هر چقدر درست یا غلط هم بگویند، احساس بحران در کف خیابان جاری است. چنان که درباره مفاهیم «امنیت» و «احساس امنیت» هم مطرح است، این همانی میان دو مفهوم «بحران» و «احساس بحران» وجود ندارد. این دو حالت ممکن است همزمان رخ دهند یا ندهند. نکته این جاست که وجود «احساس بحران» فارغ از وجود یا عدم وجود بحران در واقعیت، به خودی خود یک مساله مهم است. با این حال به نظر میرسد در شرایطی که وجود بحران یا حداقل نزدیکی بحران هم چندان دور از واقعیت نیست، راهکار مسئولان برای مقابله با احساس بحران به تکذیب وجود آن و اطمینان دادن به مردم درباره کنترل و بهبود اوضاع خلاصه میشود. مساله این است که هیچ کدام از این راهها پاسخگوی وضعیت موجود نیست. مردم در شرایط فعلی از یک سو انتظار دارند که حرکتی واقعی، ملموس و محسوس را از سوی مسئولان مشاهده کنند – در حالی که سکوت عملکردی مسئولان بیش از آمار و ارقام و وعده کارهایی که قرار است انجام شود یا کارهای انتزاعی که به کلام گفته میشود در حال انجام است، به چشم میآید – و از سوی دیگر در حالی که ادبیات تکراری، خستهکننده و غیرشفاف مسئولان اثر اقناعی خود را از دست داده است، شیوه بیان ایشان از تزریق باورمندی به عملکرد و ایجاد امید به بهبود شرایط عاجز است.
فارغ از این که به نظر میرسد مسئولان باید در شیوه برخورد خود با «احساس بحران» بازنگری کنند، شاید یکی از اصلیترین چالشهای حال حاضر در هر وضعیت ویژهای، نقش و عملکرد رسانهها باشد. رسانهها در ایران همواره روی خط باریک قرمزی حرکت میکنند که اطرافش را هالهای از مه ابهام فرا گرفته است. این وضعیت از یک سو حاصل قانون مطبوعاتی است که در بسیاری موارد ممنوعیتها را با عناوین کلی غیر قاطع و تفسیر شونده بیان میکند و از سوی دیگر به تبع این ابهامات، به تنوع رسانه و البته عاملان دخیل پروندههای قضایی مطبوعاتی، از شاکی و وکیل گرفته تا دادستان و قاضی، رایهایی صادر میشود که تطبیقپذیری دشواری با یکدیگر دارند. رسانهها در این شرایط بسته به جایگاهشان با این خط قرمز بازی میکنند. با این حال محدودیتهای فراوان فرمایشی از نوشتن درباره بسیاری موضوعات در کنار ترس از برداشتهای سلیقهای و گنجاندن یک نوشته در قالب یک یا چندین جرم ممکن موجود در قانون مطبوعات، بر رسانههای رسمی چنان تاثیر الکنکنندهای گذاشته که به ویژه در شرایط خاص چندان مورد وثوق و اعتماد جامعه محسوب نمیشوند. جامعه وقتی میبیند که یک رسانه نمیتواند حقیقت یا حداقل تمام حقیقت را بنویسد و یا آن را از جنبههای گوناگون مورد نقد و بررسی قرار دهد، ابهامها را طرح کرده و روشن سازد و مسئولان را به چالش بکشد، قاعدتا از این رسانه دل بریده و به سوی رسانهای میرود که این محدودیتها را نداشته باشد. نتیجه نگاه امنیتی به خبر و رسانه و وجود بندهایی در قانون مطبوعات که میتواند حتی نوشتن از حقیقت و واقعیت بدون تفسیر اضافه – چه برسد به تحلیل و تفسیر! – را به اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی پیوند بزند، گرایش مردم به شبکههای ماهوارهای دور از دسترس این قواعد و قوانین و یا شبکههای اجتماعی است که میتوانند با پیوند زدن راست و دروغ چنان که میخواهند با افکار جامعه بازی کنند. در واقع حتی اگر مثلا برای شبکههای اجتماعی خاصیت تهدیدآمیز بودن قائل باشیم، این تهدید در وهله اول حاصل کاری است که با رسانههای رسمی داخلی کردهایم و نه خاصیت ذاتی این شبکههای اجتماعی.
درباره رسانه تعاریف و رسالتهای آرمانی فراوانی مطرح میشود که بسیاری از اهالی رسانه هم در کلام مدعی آن هستند. فارغ از این که با شرایط موجود، این شرایط آرمانی دور از واقعیت است، این بسیاری اهالی رسانه هم هر یک از ظن خود یار این آرمانها شده و میشوند. با این حال فارغ از دلایل، نتیجه یکسان است. رسانهها نمیتوانند حتی ذرهای به سوی این آرمانهای بینهایت حرکت کنند. رسانه در این شرایط نقش واسطه خود میان مردم و مسئولان را از دست میدهد. نه میتواند چنان که باید به مسئولان برای شناخت و تحلیل شرایط کمک کرده و حتی راهحل ارائه دهد و نه میتواند مردم را درباره عملکرد مسئولان قانع کند. در واقع رسانههای رسمی ایران در شرایط ویژه یا بحرانی، ظرفیتی از دست رفته و خاموشند. این وضعیت هم برای رسانهها جای تاسف دارد و هم باید اندوه از دست دادن این ظرفیت را برای جامعه و مسئولان خورد. فارغ از این که بسیاری از اهالی رسانه در این شرایط عقیم، کلافه و پا در هوا هستند تا یا کاملا بریده و یا به حرکاتی جسورانه و انتحاری دست بزنند، شاید بهتر باشد که برای صلاح مسئولان و جامعه و به عنوان ظرفیت مثبت ذخیرهای برای شرایط مشابه، در نگاه به جایگاه رسانه و برخورد امنیتی با آن تجدیدنظر شود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
سخنگوی وزارت خارجه اعلام کرد
شکایت ایران از آمریکا در دادگاه لاهه
نمایندگان در گفتوگو با «ابتکار» دلایل در راس امور نبودن مجلس را تشریح کردند
سهمخواهی و دیگر هیچ!
«ابتکار» از روشهای نوین عرضه مواد مخدر توسط فروشندگان در اطراف مدارس گزارش میدهد
رجب طیب اردوغان با کسب اکثریت مطلق آرا پیروز انتخابات ریاست جمهوری ترکیه شد
با اردوغان تا 2023
رضا دهکی
رسانه های عقیم روی خط باریک قرمز
شمخانی در دیدار مشاور امنیت ملی نخست وزیر عراق :
طایفهگری بستر اصلی تولید و رشد تروریسم در عراق است
آیا گیشه سینمای ایران با اکران «خاله قورباغه» در بحبوحه جامجهانی از رکود بیرون میآید؟
گرانیهای روزافزون و کاهش ارزش ریال صدای بازاریان را درآورد
تعطیلی بازار تهران بعد از 40 سال
جهانگیری:
مردم مطمئن باشند در بحرانیترین شرایط ارز مورد نیاز تامین خواهد شد
همدردى، مرهمِ آلامِ پیشِرو