بهزاد فراهانی در گفت وگو با «ابتکار» از روزگار سخت هنرمندان وسیاست های بد مسئولان می گوید

درد بیکاری و تلخکامی فقر ، بازیگرها را اذیت می‌کند
سیدحسین رسولی
بهزاد فراهانی از جمله هنرمندانی است که همیشه رک و پوست کنده حرف‌هایش را می‌زند. او رئیس انجمن صنفی بازیگران است و در اکثر مواقع مشکلات این هنرمندان را به گوش دیگران رسانده است. این روزها شاهد حضور بازیگرها و کارگردان‌های بسیار جوانی در عرصه تئاتر و سینما هستیم که خیلی کم به سراغ بازیگرهای پیشکسوت می‌روند. بسیاری از بازیگرهای قدیمی هم با فقر، بیکاری و کرایه ‌خانه‌های کمرشکن دست و پنجه نرم می‌کنند. فراهانی اعتقاد دارد که سیاست‌های کلان هنری در ایران به درستی تدوین نشده‌ و همین امر باعث مشکلات فراوانی در زمینه کار و بیمه هنرمندان شده است. به همین بهانه پای حرف‌های بهزاد فراهانی نشسته‌ایم.
به نظر می‌رسد بسیاری از بازیگرهای پیشکسوت کم کار شده‌اند. در بسیاری از تئاترهایی که این روزها روی صحنه می‌رود با حضور جوان‌های تازه‌کار روبه‌رو هستیم. اوضاع دیگر مثل سابق نیست که تئاترهایی را با ترکیب بازیگرهای پیشکوست و جوان ببینیم. سوال اساسی این است که آیا هنرمندان پیشکسوتی مانند شما درخواست بازی در کارهای آنها را رد می‌کنید یا چنین درخواست‌هایی صورت نمی‌گیرد؟


تمام این مسائل مربوط به سیاست کلان حاکم بر هنر کشور است. سیاست حاکم بر هنر کشور قرار نیست بیندیشد که چه هنرمندی کار می‌کند یا کار نمی‌کند؛ چون ما مانند کشورهای دیگر حقوق بیکاری نمی‌گیریم! نیروی جوانی هم که این روزها به میدان هنر آمده‌ به واسطه تئاترهای خصوصی است وگرنه خبری نیست. تا آنجایی که به این تئاترها نگاه کرده‌ام، به دور از گیشه نیستند. در حال حاضر همه نگاه‌ها به گیشه است! یعنی اگر تئاتری گیشه داشته باشد تئاتر خوبی محسوب می‌شود و اگر نداشته باشد روشن است که توفیقی نخواهد داشت. در هیچ کجای جهان سابقه نداشته است که در یک سالن تئاتری سه، چهار سانس تئاتری وجود داشته باشد. این موضوع مختص به ایران است. آیا این دوربرگردان‌های اتوبان‌ها را دیده‌اید؟! این دوربرگردان‌ها فقط در ایران وجود دارد! این دور برگردان‌ها یعنی کوشش برای کشتن مردم! در تئاتر هم همین وضع حاکم است. در سالن‌های تئاتری که سه تا چهار اجرای تئاتری در روز دارند؛ اولا دکور حذف می‌شود. دوما، محتوا حذف می‌شود و گیشه مسئله اصلی می‌شود و در آخر هم هر چه در بیاورند پاسخگوی دستمزد بازیگران نخواهد بود. اصلا تئاترهای خصوصی نمی‌توانند پاسخگو باشند! به خاطر اینکه تئاتر در هیچ کجای جهان بدون سوبسید نیست. هچ چیز ما مثل مردم جهان نیست! به همین دلایلی که گفتم چنین اتفاق‌های ناگواری در تئاتر می‌افتد.
حضور بازیگرها و هنرمندهای کارکشته‌ای مانند شما می‌تواند به کارهای نمایشی جوان‌ها کمک کند...
نه آقا جان! حضور افرادی مثل من تنها می‌تواند باعث جنگ شود؛ ما یا مقهور می‌شویم یا آبروی‌مان می‌رود. هیچ خبر دیگری هم نیست! هیچ احترامی به پیشکسوت‌ها گذاشته نمی‌شود. در قرآن یک آیه‌ای داریم که می‌گوید: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، اُولئِک الْمُقَرَّبُونَ»؛ یعنی پیشکوستان، آنان مقربان درگاهند. ظاهرا این بحث‌ها در ایران وجود ندارد. در کشوری که ما درونش زندگی می‌کنیم، مقرب، یعنی کسی که جلوی آقایان خم بشود. او باید باید کسی باشد که چسبندگی دارد!
حقوق بازنشستگی هنرمندان، بیمه و دستمزدهای بازیگران چند سالی که دچار هرج و مرج شده است. مسئولان امر هم توجهی به پیشکوستان تئاتر و سینما ندارند. واقعا چگونه می‌شود این مشکلات را رفع و رجوع کرد؟
عرضم به حضور شما، سال‌هاست که راجع به مسئله بیمه با این جماعت مشکل داریم. بیمه یک چیز قانونی برای هنرمندان است. اصلا یک موضوع غیر قانونی نیست. آنها موظف هستند که هنرمندان را بیمه کنند. دولت باید بودجه‌ای در این زمینه بدهد. این بودجه را کم و بیش می‌دهند ولی یا درست پرداخت نمی‌شود یا کلا قلع و قمع می‌شود. با این کارها همه اعضای صنف ما را آزرده می‌کنند. بعدش هم شکسته و بسته کارها را پیش می‌برند. مثلا وقتی شما مریض می‌شوید، به دکتر می‌روید و کلی هم هزینه می‌کنید؛ اما بعدش برای گرفتن پول بیمه کلی گرفتاری دارید. توجه می‌کنید؟! ببخشید، این موضوع نشان از عقب‌ماندگی ملت ما است. این مسائل سال‌ها پیش در بورکینافاسو هم حل شده است.
به نظر می‌رسد وضع فرهنگی خیلی خراب باشد؟
بهتر از این چیزی که می‌گویم نیست! واقعا همین جوری است.
چرا افرادی مثل شما در تئاتر و سینما کم کار شده‌اند. یادم می‌آید که چند وقت پیش نمایش «مطرب» را در تماشاخانه «ایرانشهر» نوشتید و کارگردانی کردید. چرا خیلی کم روی صحنه می‌روید؟
ببخشید، زمان خیلی زیادی از این اجرا نگذشته است. پارسال بود. البته وقتی بودجه‌ای ندهند که نمی‌شود تئاتر اجرا کرد. بدون پول که نمی‌شود.
آیا پیشکسوتان تئاتری مثل شما را هم موظف کرده‌اند تا از گیشه درآمد داشته باشید؟!
گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنکه هست گیرند!
چرا در سینما هم حضور کمرنگی دارید؟ آیا قصد بازنشستگی دارید؟
اصلا به سمت بازنشستگی نمی‌روم! منتهی تفکرات من به مذاق بسیاری از دوستان خوش نمی‌آید.
این روزها چه چیزی شما را بیشتر از همه آزار می‌دهد و دغدغه‌تان شده است؟
بی آبی باعث شده است که بخش عمده مسائل ما در روستا به فنا رفتن نزدیک بشود. درختان‌مان به خشک شدن نزدیک شده‌اند. دیگر هم آب خوراکی نیست. بی آبی مردم را اذیت می‌کند.
وضعیت دهقان‌ها هم نابسمان است. در تهران هم رئیس انجمن صنفی بازیگران هستم و اعضای وابسته به این صنف درد بیکاری و تلخکامی فقر دارند. این موضوع خیلی‌ از آنها را اذیت می‌کند. خیلی از بازیگرها اجاره‌نشین هستند و سر برج که می‌رسد باید یک تا دو میلیون تومان اجاره بدهند؛ در صورتی که آنها اگر خودشان را هم بکشند هر شش ماه یک بار بتوانند یک «رُل» (نقش) بگیرند و احیانا شاید دو میلیون تومان هم گیرشان بیاید. بیشتر بازیگرها یا روی تاکسی یا روی چیز دیگری کار می‌کنند. این روزها همه کار مضاعف دارند ولی هنرمند نباید دنبال کار مضاعف باشد. او باید دنبال پژوهش و تحقیق باشد. هیچ چیزمان شبیه به مردم جهان نیست. ما خیلی خاص هستیم. از دماغ فیل افتاده‌ایم.
سایر اخبار این روزنامه