دونالد ترامپ بار دیگر در یک گردهمایی سیاسی از امیدواری خود برای مذاکره با ایران سخن گفت

راز اصرار واشنگتن
محمدرضا ستاری
یک روز پس از صحبت‌های دونالد ترامپ در خصوص آمادگی برای مذاکرات بدون پیش‌شرط با ایران و واکنش‌های مختلف داخلی و خارجی که پیرو آن صورت گرفت، رئیس جمهوری آمریکا در تازه‌ترین اظهارنظر خود در یک گردهمایی سیاسی در ایالت فلوریدا گفت که احساس من این است که ایرانی‌ها به زودی با ما صحبت خواهند کرد؛ هر چند شاید این اتفاق رخ ندهد که عیبی هم نخواهد داشت.
این صحبت‌ها در حالی مطرح شد که شامگاه روز سه‌شنبه در مهمترین واکنش صورت گرفته نسبت به اظهارات ترامپ، سرلشگر جعفری فرمانده سپاه در نامه‌ای با بیان اینکه آرزوی ملاقات با مقامات ایران را به گور خواهید برد، تصریح کرد که ملت ایران به مسئولان خود اجازه مذاکره و ملاقات با شیطان بزرگ را نخواهند داد.


در بخش‌های دیگری از نامه سرلشگر جعفری آمده است: آقای ترامپ ایران کره شمالی نیست که به درخواست ملاقات شما پاسخ مثبت بدهد. شما یک رئیس جمهوری غیرحرفه‌ای در عرصه سیاست بوده که در عوض سیاست‌مداری و سیاست‌ورزی، همان راه و رسم گذشته تجارت مبتذل خود را دنبال کرده و با الفبای مبارزه و آزادیخواهی ملت‌ها به کلی بیگانه‌اید. روسای جمهوری سابق آمریکا که یا نظامی بودند یا سیاسی، خیلی بهتر از شما می‌دانستند و یا آموختند که ایران و ایرانی قابل تهدید نیست و در برابر هر نوع تهدید و فشار بیگانگان متحد و یکدل می‌شوند.
این در حالی است که محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان نیز که در سفر به سریلانکا به سر می‌برد، شامگاه سه‌شنبه طی پیامی توئیتری نوشت: ایران و آمریکا دو سال گفت وگو کردند. ما اروپا، روسیه و چین به یک توافق چندجانبه منحصربه فرد دست یافتیم. این توافق کار می کند. آمریکا باید فقط خودش را به خاطر کنار کشیدن از آن و ترک میز مذاکره سرزنش کند. ظریف در ادامه تاکید کرد: تهدیدها، تحریم ها و ترفندهای تبلیغاتی موثر نخواهد بود. احترام به ایرانی ها و تعهدات بین المللی را امتحان کنید.
فضای عمومی واکنش‌ها در تهران
در همین رابطه فضای عمومی واکنش‌ها به اظهارات ترامپ در داخل ایران بیشتر بر مبنای بی‌اعتمادی به ایالات متحده بود و هر چند برخی اشخاص مانند حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اعلام کردند که مذاکره با آمریکا نباید تابو تلقی شود، اما عمده نظرات در خصوص عدم امکان مذاکره با دولت فعلی آمریکا بود. البته ترجیع بند این نظرات در حوزه کارشناسان و مسئولان دیپلماسی کشور نیز بر لزوم بازگشت آمریکا به برجام به عنوان نمونه‌ای از اقدامات واشنگتن تاکید داشت.
آنچه مسلم است بحث مذاکره با آمریکا با توجه به سابقه مذاکرات هسته‌ای امری است که در واقع نمی‌تواند در شرایط فعلی تابو محسوب شود، در نتیجه باید واکنش‌های منفی به پیشنهاد ترامپ را در عوامل و دلایل دیگری مورد تفسیر قرار داد. نخستین مساله به عقیده تحلیل‌گران در خصوص شرایط اقتصادی و داخلی ایران است. آنها معتقدند که با توجه به شرایط ویژه ایران در برهه کنونی دولت آمریکا همانطور که از قبل هم اعلام کرده بود قصد دارد از موضعی برتر و فضایی پرفشار با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند. از سوی دیگر با توجه به گستردگی محورهای مذاکرات احتمالی که علاوه بر مساله هسته‌ای، حوزه‌هایی همچون حقوق بشر، بحث موشکی و نفوذ منطقه‌ای ایران را نیز در بر می‌گیرد، لازم است برای این مهم اقدامات و چارچوب‌های راهبردی خاصی طراحی شود که در مدت زمان اندک چرخش آمریکایی‌ها این مساله امکان‌پذیر نخواهد بود.
همچنین بحث جناح‌های مخالف مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی نیاز به نوعی وحدت رویه و آماده‌سازی فضای سیاسی کشور دارد که این امر با اضافه شدن به رمزگشایی از خواسته‌های آمریکا باعث می‌شود عده‌ای از مسئولان و کارشناسان شرایط فعلی را مناسب برای مذاکره ندانند.
رمزگشایی از چرخش مواضع ترامپ
در طرف مقابل اما نظرات مختلفی در خصوص علت چرخش مواضع تند کاخ سفید نسبت به تهران مطرح می‌شود. یک سری از نظرات مربوط به شرایط داخلی آمریکا و دولت ترامپ است که می‌گوید با توجه به مشکلات داخلی، دولت ترامپ نیاز به حرکاتی تبلیغاتی برای توجیه افکار عمومی دارد که مهمترین خوراک آن پس از موضوع مذاکره با کره‌شمالی، می‌تواند ملاقات با مقامات ایرانی در اوج کشاکش میان تهران و واشنگتن باشد. این در حالی است که از سوی مقابل در مورد بحث افکار عمومی بعضی دیگری معتقدند آمریکا با این اقدام و با توجه به فشارهایی که اروپایی‌ها برای حفظ و تداوم برجام به واشنگتن وارد می‌کنند، در حقیقت فرار به جلو کرده و توپ اجماع جهانی علیه ایران را به زمین تهران انداخته است.
در همین راستا برخی تحلیل‌گران حوزه دیپلماسی تاکید دارند، همواره مذاکرات در اوج اختلافات و واگرایی‌ها شکل می‌گیرد و با توجه به دامنه تنش میان تهران و واشنگتن این امر با توجه به تجربه‌های مختلف تاریخی می‌تواند نشانه‌هایی از بروز نوعی خواست میان طرفین برای گفت و گو تعبیر شود. در واقع ترامپ با اعلام آمادگی برای مذاکره بدون پیش‌شرط با ایران و تاکید بر خوش‌‌بینی‌اش برای تحقق این مذاکره پس از واکنش‌های صورت گرفته از سوی تهران، چرخش عجیبی را در مواضع قبلی و همچنین در مقابل متحدان تندروی خود یعنی جمهوری‌خواهان و اسرائیل انجام داده است. برای تفسیر چنین راهبردی می‌توان دو حالت را مورد توجه قرار داد. نخستین مساله موضوع تحریم‌ها و فشار حداکثری بر روی بازیگران ناهمسو است. در دنیای کنونی جنگ و تحریم لزوماً برای نابود کردن طرف مقابل در دستور کار قرار نمی‌گیرد، بلکه با توجه به شرایط جهانی بیشترین هدف از اعمال فشار بر روی حریف مساله تغییر رفتار است. اساساً تحریم اگر منجر به نابودی و یا مشمول زمان طولانی شود، برای کشور تحریم‌ کننده هیچ دستاوردی را به ارمغان نخواهد آورد. آمریکا با توجه به استراتژی تحریم‌های خود که در واقع نوعی جنگ بر علیه بازیگران ناهمسو است، به گونه‌ای رفتار می‌کند که همزمان با ساختن هزار تویی به نام تحریم‌، راهی نیز برای برون رفت کشور هدف از این هزارتو ایجاد کند. در چنین وضعیتی بازوی اصلی تحریم‌ها وارد کردن فشاری است که درد آن برای طرف مقابل قابل تحمل نباشد. حال احتمالاً تیم ترامپ معتقد است با توجه به شرایط داخلی ایران این فشار اکنون وارد شده و بهترین زمان برای خارج شدن تهران از این هزارتو فراهم شده است؛ امری که بسیاری از کارشناسان آمریکایی معتقدند یکی از پیچیده‌ترین قسمت‌های فرآیند تحریم‌هاست و برآورد آن که آیا ایران به این نقطه رسیده یا نه بسیار دشوار است. آنها تاکید می‌کنند در صورت اشتباه در چنین مرحله‌ای کل سازوکار تحریمی زیر سوال رفته و به نوعی با شکست مواجه می‌شود.
این در حالی است که در سوی مقابل برخی دیگر تصریح می‌کنند دولت ترامپ به این نتیجه رسیده که طولانی‌تر شدن چنین فرآیندی ممکن است از اهداف اولیه کاخ سفید دور شده و لذا بهترین زمان پیشنهاد برای برون‌رفت از این سطح از منازعه، اکنون است.
مساله مهم آمریکا نه موضوع هسته‌‌ای بلکه بحث منطقه‌ای است
از سوی دیگر کاخ سفید مساله حیاتی دیگری را نیز از نظر دور نخواهد داشت. اینکه با توجه به شرایط منطقه و احتمال قریب الوقوع پایان یافتن بحران در سوریه، فرصتی مناسب برای واشنگتن در خصوص مذاکره با ایران در مورد مسائل منطقه‌ای فراهم آمده است. اینکه ترامپ از توافق جدید هسته‌ای یاد می‌کند شاید نکته‌ای انحرافی در این ماجرا باشد، چرا که طبق توافق برجام ایران محدودیت‌هایی را در برنامه هسته‌ای خود پذیرفته که بارها و بارها از سوی مجامع بین‌المللی بر پایبندی تهران به مفاد این توافق تاکید شده است. لذا بهترین برگ در افکار عمومی بین‌المللی، مانور بر روی خطر ایران هسته‌ای است اما در سوی مقابل از آنجا که واشنگتن در منطقه وارد حوزه نفوذ متحدان اروپایی خود شده است، زمان حاضر در سوریه را به عنوان خاستگاه زایش نظم منطقه‌ای جدید، فرصتی کم‌نظیر برای رسیدن به توافقی جامع با ایران تخمین زده است.
هر چند آمریکا و متحدانش تاکید دارند که نیروهای ایرانی باید به طور کامل از سوریه خارج شوند، اما در محافل کارشناسی و نظامی آمریکا بر روی این نکته پافشاری می‌شود که حوزه نفوذ ایران با توجه به شبکه‌های گسترده ایجاد شده از سوی این کشور، بدون حضور نیروهای ایرانی نیز دارای کارکرد و اثربخشی است. از این رو در فردای مذاکرات صلح در سوریه ایران چه بخواهند و چه نخواهند جزئی از بازیگران مهم میز مذاکره خواهد بود و در چنین شرایطی بهتر است با توجه به فشارهای چراغ خاموش اروپایی‌ها برای راندن آمریکا از منطقه، زودتر تکلیف خود را با ایران در حوزه‌هایی همچون نفوذ منطقه‌ای روشن کند. به عبارتی برخی ناظران معتقدند مهمترین سرفصل مذاکرات احتمالی میان ایران و آمریکا در آینده نه مساله هسته‌ای بلکه موضوع مسائل منطقه‌ای خواهد بود.