رضا دهکی گام معلق روحانی

تعلیق شاید در سینما و ادبیات ژانر محبوبی باشد، اما هنگامی که به عرصه زندگی واقعی وارد می‌شود، بسته به شرایط خسته‌کننده، کلافه‌کننده، استرس‌زا و حتی گاه ترسناک است. معلق بودن، حکایت این روزهای بسیاری از مردم ایران است؛ مردمی که نمی‌دانند دقیقا چه اتفاقاتی در جریان است، مسئولان مشغول چه کاری هستند، بازار چه واکنشی نشان می‌دهد و خودشان باید چه کنند.
تعلیق عملا در همه عرصه‌های عمل و عکس‌العمل ایرانی‌ها جاری و ساری است. در سیاست خارجی، موضوع پیشنهاد مذاکره دونالد ترامپ، رئیس دولت آمریکا به ایران در کشاکش بایدها و نبایدها و شدن‌ها و نشدن‌هاست. حتی دیگر خارجی‌ها هم منتظرند تا ببینند وضعیت ایران و تحریم‌های آمریکا و حکایت برجام به کجا می‌رسد و چه افقی پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد. بازار ارز و طلا در شرایطی که پس از انفجار فراوان، یکی دو روز نزولی را پشت سر گذاشته است، هنوز ثبات را به خود نمی‌بیند. تولیدکنندگان و واردکنندگان کالا یا دست از کار کشیده‌اند و به انتظار نشسته‌اند و یا به صورت قطره‌چکانی مشغول تزریق کالا به بازار هستند. در این میان، شیوه رفتار دولتمردان و سیاستمداران هم نه تنها به رفع این تعلیق کمکی نمی‌کند که حتی به آن دامن هم می‌زند.
در شرایطی که شاید بیش از هر زمان دیگری به وضوح و شفافیت در گفتار و عملکرد نیاز است، دولت در بسیاری حوزه‌ها سکوت اختیار کرده و هر جا سخن می‌گوید، فراتر از کلیات چیزی عرضه نمی‌کند. همین موضوع باعث شده است که بسیاری به این نکته فکر کنند که دولت اصلا کاری انجام نمی‌دهد یا در واقع کاری نمی‌تواند انجام دهد که اینچنین درباره بسیاری مسائل سکوت پیشه کرده است. در واقع بخش بزرگی از افکار عمومی، دولت را درگیر ناتوانی حاصل از معلق بودن در شرایط می‌دانند. این در حالی است که بخش‌های دیگری از بدنه سیاسیون و مسئولان نظام، گاه و بی‌گاه سخنانی می‌گویند که هر چند واکنشی به شرایط محسوب می‌شود، اما به دلیل چندپارگی، خود سردرگمی‌های جدیدی ایجاد می‌کند. آخرین نمونه از این گفتارها به واکنش‌ها درباره پیشنهاد مذاکره بی قید و شرط ترامپ به ایران باز می‌گردد که از سوی برخی پالس‌های موافقی دریافت می‌شود و برخی دیگر به تندی آن را رد می‌کنند و در این میان، وزیر امور خارجه نیز جوابی مبهم در قالب توئیت در شبکه اجتماعی توئیتر ارائه می‌کند.
دیروز در حالی سوال از رئیس‌جمهوری در مجلس اعلام وصول شد که محورهای این سوال به موضوع شرایط اقتصادی امروز بر می‌گردد. حسن روحانی حالا در شرایطی باید پشت تریبون مجلس درباره عملکرد دولت در این شرایط پاسخگو باشد که چندی پیش گفت‌وگوی تلویزیونی خود با مردم را لغو کرده بود. لغو این گفت‌وگو را به مشاوره مشاوران روحانی نسبت می‌دهند؛ به این که اگر روحانی با دست پر و کلامی مدون و دقیق و به دور از کلی‌گویی رودرروی مردم بنشیند، نه تنها آثار مثبتی از این گفت‌وگو مترتب نمی‌شود، که چه بسا تاثیر منفی نیز بر جای بگذارد. این در حالی است که تاخیر در گفت‌وگوی روحانی با مردم نیز چندان جایز دانسته نمی‌شود و طبعا به همین تعلیق موجود در فضای عمومی جامعه بیش از پیش دامن می‌زند. فارغ از امکان سیاسی بودن یا نبودن سوال از رئیس‌جمهوری، روحانی در شرایطی به مجلس می‌رود که بعید به نظر می‌رسد با جو حاکم بر بهارستان، حتی در صورت جواب‌های کلی، خطر اعلام قانع نشدن نمایندگان او را تهدید کند. از سوی دیگر انتظار هم نمی‌رود که حتی به فرض محرم دانستن مردم – که در عمل از سوی سیاستمداران خلاف آن مشاهده می‌شود – ملاحظات گوناگون به روحانی اجازه پاسخگویی ریز و دقیق دهد. در واقع روحانی نیز در مواجهه با این سوال دچار تعلیقی خواهد بود که از شرایط جامعه بر می‌خیزد و البته بر تداوم یا عدم تداوم آن نیز تاثیر می‌گذارد.
به نظر می‌رسد ترس از هر اقدامی که موجب بدتر شدن شرایط شود، عامل اصلی تعلیق موجود است. با این حال گاه تعلیق از شرایط بدتر هم بدتر است. دولت در شرایط حاضر در دو محور داخلی و بین‌المللی نیاز به خروج از شرایط معلق موجود دارد؛ هم باید تکلیف مذاکره با آمریکا را مشخص کند و هم پیش از فرا رسیدن روز سوال از رئیس‌جمهوری، رویکرد خود را در مواجهه با شرایط موجود شفاف سازد تا در چنبره فشار زمان و شرایط تحمیلی به دام نیفتد. امروز اگر کلیدی در دست دولت است، کلید خروج از این تعلیق است. دمل چرکی معلق بودن را باید نیشتری زد، حتی اگر جای زخمش باقی بماند. انتظار برای ترکیدن این دمل، هیچ کمکی به درمانش نمی‌کند.