مشروطه را تکرار نکنید!

خدا رحمت کند آیت‌ا... هاشمی را که ۸ سال قبل این روزها را می‌دید که در سالروز مشروطه به صراحت و شجاعت هشدار داده بود: «طراحان نقشه‌های شوم عصر مشروطه، امروز دوباره به میدان آمده‌اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقه‌های داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضی‌ها، برنامه روحانیت‌ستیزی خویش را کامل کنند، این گروه تلاش می‌کنند مردم را از روحانیت جدا کنند و حتی در میان روحانیون نیز اختلاف بیندازند که متأسفانه این روزها شاهد آنیم. روحانیت نباید خطای تاریخی خود را تکرار کند و برنامه اختلاف‌افکنی دست‌های پنهان ولی فعال استعمار را در داخل کشور همراهی نماید!» تاریخ دوباره تکرار می‌شود، اما چگونه و به چه قیمتی؟ امروز دیگر در اینکه احمدی‌نژاد ۱۵ سال پیش از نردبان گروه‌های موجه بالا رفت تا به ظن خود ناکارآمدی گروه‌های مرجع را فریاد بزند، هیچ تردیدی باقی نمانده است و سخنرانی‌های هفتگی وی در اقصی نقاط کشور یک پیام روشن و صریح بیشتر ندارد که چون جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته که خودش ۸ سال با آزادی تمام به ویران کردن پایه‌های آن پرداخت، ثمری جز فقر و فساد و بی‌عدالتی نداشته، پس آنان باید از عرصه اداره کشور کنار بروند. تا اینجای کار در خطای بزرگ این گروه در حمایت و تقدیس احمدی‌نژاد که کار وی را تا اینجا کشانده، تردیدی نیست ولی خطای بزرگتر از جایی شروع شد که مردم در سال ۹۲ و با گذشت از اشتباه تاریخی روحانیت، بازهم در اولین فرصت انتخاباتی، به اتکای اعتماد به آیت‌ا... هاشمی دوباره به یک چهره روحانی رای دادند تا فرصتی طلایی و مجدد برای اثبات کارآمدی روحانیت در اداره امور کشور را -خلاف خواست احمدی‌نژاد- مهیا کنند. اما روحانیت –آن بخش از حامیان دیروز احمدی‌نژاد- در مقابل، برای استفاده از این فرصت طلایی، چه کرد؟ آیا با عبرت از گذشته، تمام مساعی خود را در حمایت کامل از اقدامات اصلاحی یک رئیس‌جمهور روحانی به کار گرفت؟ صداوسیما چه کرد؟ آیا به روشنگری خرابی‌های دوران احمدی‌نژاد پرداخت؟ یا از صبح تا شام در بوق سیاه‌نمایی اوضاع و ناامید کردن مردم از اعتماد به یک چهره روحانی دمید؟ تریبون‌های رسمی چطور؟ آیا مثل دوران احمدی‌نژاد به تقدیس اقدامات رئیس‌جمهور مستقر پرداختند یا کاملا برعکس عمل کردند؟
ادامه صفحه 7