روزنامه آفتاب یزد
1397/06/15
تصور نکنید زمان شاه گل و بلبل بوده است
فرشاد مومنی و حسین راغفر دو اقتصاددان نهادگرا، در نشستی در خصوص وضعیت اقتصادی کشور سخن میگویند که در ادامه بخشهایی از سخنان آنها در این نشست را میخوانید:*فرشاد مومنی: در حال حاضر فضای ذهنی ناآگاه مردم و نقصها و ضعفهای غمانگیز، فاحش و فاجعهآمیز رسانه ملی که نتوانسته اعتماد عمومی را در حد استاندارد جلب کند، موجب سوءاستفاده خارجیها شده است. براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ نزدیک۶۸/۴ درصد از جمعیت ایران را افرادی تشکیل میدهند که در قبل از انقلاب کمسن و سال بودهاند که قادر به تشخیص مناسبات نبودند یا پس از انقلاب متولد شدهاند؛ بنابراین این افراد درک درست و روشنی از اوضاع واحوال دوران پهلوی ندارند. از سویی شبکههای بیرونی که اتصالات، علایق و جهتگیریهای خاصی دارند به طرز غیرمتعارفی سرمایهگذاری میکنند تا بر این توهم دامن زده و آه حسرت ایجاد کنند.
* تقریبا پنج سال پیش تعدادی از دانشجویان بنده مراجعه کردند تا به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، جلسهای تشکیل دهم و در مورد ریشههای اقتصادی انقلاب صحبت کنم. البته این دانشجویان با یک تصویرسازی به این نتیجه رسیده بودند که گویی نسل ما از فرط خوشی دست به انقلاب زده بودیم، منتها به دلیل حفظ حریم استاد و دانشجویی آن را بیان نمیکردند که البته بنده متوجه منظور آنها بودم. به هر روی بنده این جلسه را برگزار و حتی آن را به عنوان یک فصل از کتاب «اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز» منتشر کردم. در پایان جلسه وقتی از حضار خواستم تا نکات و ابهامات خود را بیان کنند حتی یک نفر هم حاضر نشد. جالب آنکه یکی از همسن و سالان بنده که از مقامات جمهوری اسلامی هم است ملتمسانه درخواست میکرد تا آن را به صورت کتاب منتشر کنم، وقتی دلیل اصرار ایشان را پرسیدم، پاسخ داد که من هم به نوبه خود تحت تاثیر این فضا بودم و همیشه تصور میکردم که زمان پهلوی «گل و بلبل» بوده است.
*یکی از استنادات بنده به روزنامه کیهان مورخه ۳ آبان ۱۳۵۵یعنی یک روز مانده به ۴ آبان و تولد شاه بود که طبق روال معمول مصاحبهای را با دو روزنامه کیهان یا اطلاعات انجام میداد تا به اصطلاح تحلیلی از شرایط کرده و چشمانداز آینده را نیز نشان دهند. در آنجا خبرنگار کیهان از شاه پرسیده بود، برخی برآوردها نشان میدهد که بار دیگر شاهد جهش در قیمت نفت خواهیم، آیا اعلیحضرت برنامهای برای این مسئله تدارک دیدهاند؟ و شاه پاسخ داده بود: اگر بار دیگر چنین فرصتی نصیب ما شود، دیگر پولهای خود را «آتش» نخواهیم زد.شما ببینید که طرز اداره کشور در آن دوران چگونه بوده که فرد شماره یک کشور اعتراف میکند که پولهای کشور پس از «جهش بزرگ» به آتش کشیده شده است. کسانی که نسبت به اهمیت فرد شماره یک کشور واقفند، میدانند که اگر اداره کشور به قاعده بود، او هیچگاه چنین سخنی را به زبان نمیآورد چون موضوع خیلی عریان و غیرقابلانکار بود، مجبور به اعتراف شد. همچنین شاه در سالهای پایانی شدیداً متوهم شده بود. بهطوری که یک گروه مهندسی از خارج را برای تهیه برنامه تمدن بزرگ فراخوانده بود یا زیر نامه یا حکمی از خود را با عنوان «خدایگان محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر» توشیح میکرد.
*محمدرضا شاه در آن نطق ۱۲ دقیقهای معروف خود که گفت؛ پیام انقلاب شما را شنیدم،۷ بار به وجود فساد گسترده و عمیق در کشور اذعان کرد و فرصت جبران از مردم خواست اما ارزیابی مردم بهگونهای بود که شاه دیر به فکر جبران افتاده است. پس وقتی فرد شماره یک اینگونه نسبت به وجود فساد اعتراف میکند، اوضاع به شکلی بوده که نمیتوانست اعتراضات مردم را نادیده بگیرد. در رابطه با اوضاع نامساعد اقتصاد پهلوی، بهتر است به دادهها مراجعه کنیم؛
در دادههای سرشماری سال ۱۳۵۵، بیش از
۳۵ درصد از جمعیت خانوارهای ایران تنها یک سقف برای زندگی داشتند که اگر این را تشریح کنیم، حساب کار دست ما میآید.
*حسین راغفر: متاسفانه نظام تبلیغاتی ما در سطح بینالملل و داخلی ضعیف عمل کرده و نتوانسته متناسب با منابعی که در اختیار دارد اعتماد مردم را جلب کند. به همین دلیل مردم به هر شایعه و دروغی با اطمینان بیشتری نسبت به رسانه ملی پاسخ میدهند و این خطر جدی است و با دیدن این نشانهها است که میگوییم کودتا در حال شکلگیری است.
مسئله جدی این است که الان بیش از هر چیز، یک جنگ تبلیغاتی در جریان است و آنچه در این بین موجب نگرانیست، این است که سازوکارهای مناسبی در نظام اقتصادی و ساختار سیاسی ما برای جلب اعتماد مردم وجود ندارد. پیشنهادی که میشود مطرح کرد این است که بابِ یک «گفتوگوی عمومی» در رسانهها به خصوص رسانه ملی باز شود و این امکان فراهم شود که دیدگاههای دلسوز کشور که دلنگرانِ بقا و توسعه کشور هستند، فارغ از اینکه متعلق به چه حزبی و گروهی هستند، منعکس شود. مادامی که این اتفاق نیفتد، اصلاحی در کار نخواهد بود؛ رسانه ملی با آن همه سرمایهگذاریهای هنگفت، به مسائل، ایدئولوژیک نگاه میکند و خروجیهای آن استاندارد نیست.
* در جامعه بریتانیا هم یکی از مهمترین ابزارهای کنترلِ افکار عمومی، همین رسانه بیبیسی است؛ منتها آنجا مردم به بیبیسی اعتماد دارند به این دلیل که در مسائل داخلی کشور، برای حفظ ثبات و پایداری نظام، به شدت بدون رودربایستی و سختگیرانه عمل میکند و به خاطر همین اعتمادی که توانستهاند جلب کنند، مردم حرفهای این رسانه را میپذیرند؛ علیرغم اینکه این رسانه خیلی جاها هم دروغ میگوید.
*آنچه که امروز شاهدیم، از کره مریخ که نیامده، محصول همین سیاستهاست. بعد از جنگ با ازدیاد خصوصیسازیها با پدیدهای به نام خصوصی- دولتی مواجه میشویم که پدیده بسیار خطرناکی است و امروز به حدی بزرگ شدهاند که حاکمیت را در دست قدرت خود گرفتهاند و در دولت و مجلس هر سیاستی که بخواهند پیاده میکنند و علیرغم همه رانتهایی که استفاده کردند، نتوانستهاند به آن اهداف ادعایی مبنی بر آثار مثبت فروبارشی برسند؛ اینها مدعی بودند که بازار میتواند ناکارآمدها را از عرصه خارج میکند و زمینهای برای کاهش نابرابریها فراهم کند. ادعا میکردند در پی این سیاستها، شغل ایجاد خواهد شد و این مشاغل میتوانند زندگی عموم مردم را بهبود ببخشند. اینها همه وعدههایی است که سیاستهای تعدیل ساختاری در همه جای دنیا داده اند و اتفاقاً در همه جای دنیا هم با شکست مواجه شدهاند.
*آنچه که امروز شاهدیم، سلطه بنگاههای بزرگ انحصاریِ خصولتی است که به شدت با فساد آمیزش دارند و به شدت از ظرفیتهای موجود بخش عمومی برای خود استفاده میکنند؛ همین الان در یک نیروگاه که قرار است تاسیس شود فقط
گفته میشود بعد از سالها تخصیص منابع،
۶۰۰ میلیارد تومان افزایش اعتبار لازم است تا شروع به
اجرا شود؛ اینها فسادهای بزرگی است که همین الان در مرحله تصمیمگیری و اتفاق است؛ اینها نشان میدهد سیاستگذاری اقتصاد ما در اختیارِ شرکتهای خصولتی بزرگ است و هزینههای این شرکتها تبدیل به تورم، بیکاری و رکود میشود و اینها زمینههای رشد ناهنجاریهای اجتماعی، خشونت، طلاق و خودکشی را فراهم میکند.
*یکی از بازیگریهای رسانههای غربی، این است که مرتب میگویند مردم ترکیه دلارها را آتش میزنند یا به بانک تحویل میدهند؛ خُب مردمِ ما هم در زمان جنگ نه تنها فرزندانشان را دادند، بلکه طلاها را به دولت دادند. کدام جامعهای چنین ظرفیتی دارد؟ چرا جامعه ایران از یک دوره به دوره دیگر تا این حد متحول میشود که مردم امروز به ندای مسئولان کشور پاسخ نمیدهند؟ علتش همین نابرابریهای فاحش است. این ولنگاریهای گسترده را از منابع عمومی انجام دادهاند و در نتیجه امروز اعتماد از بین رفته.
*در ماه خرداد شاخص قیمت مصرفکننده نسبت به ماه قبل سه درصد بوده؛ ماهی سه درصد رشد، یعنی تورم بالای چهل و چند درصد. شاخص بهای تمام شده برای تولیدکننده در ماه خرداد، ده درصد بوده؛ این یعنی بالای ۱۴۰ درصد تورم در بخش صنعت خواهیم داشت. تازه هنوز آثار اصلی تورم حاصل نشده؛ معنای دیگر آن این است که قطعاً بحران بیسابقه تولید رخ خواهد داد؛ اشتغال آسیب میبیند؛ فقر گسترش مییابد و معالاسف یا بلاهت است که قطعاً وجود دارد و همزمان جهالت است یا خیانت است یا تلفیقی از اینها که باعث شده اوضاع جوری پیش برود که انگار روی نقشه ایران زدهاند هفتاد و پنج تا هشتاد درصد تخفیف! افزایش قیمت کالاها، برای داخلیهاست؛ این قیمتها برای مصرفکننده عراقی، هفتاد و پنج درصد تخفیف ذاتی دارد و یک عدهای یا جاهلاند یا خائناند یا هر دوی اینها، ترویج و تبلیغ میکنند به عنوان افزایش صادرات! منابع ملی را سال گذشته با دلار دوهزار تومانی و سه هزار تومانی وارد کردهاند، انبارها را دارند غارت میکنند، جایگزین کردن آنها با دلار ۴۲۰۰ تومانی یا هشت هزارتومانی یک دشواری تمام عیار است و به زودی تولید در کشور کاملاً زمینگیر میشود./ایلنا
سایر اخبار این روزنامه
هجوم 700 هزار نفر در یکثانیه برای خرید محصول بی کیفیت!
کارد معیشت به استخوان رسیده
قاعده وجوب دفع ضرر محتمل
طلبکاری اصولگرایان از لطایف تاریخ
حباب زدگی افکار عمومی، عامل مهم تورم در آینده
بچهها خودشان را نگه دارند؛ پوشک در راه است!
سناریوی کودک گوش بریده
تصور نکنید زمان شاه گل و بلبل بوده است
هجوم 700 هزار نفر در یکثانیه برای خرید محصول بی کیفیت!
چرا اصولگرایان هم مسئول وضع موجود هستند
دعوت آمریکایی از روحانی