ویلای شمیرانات و تلاش‌هایی که به سنگ می‌خورد

سیاوش باقی| در روزهای گذشته عکس ویلای عجیب کوهی مردم را انگشت به دهان کرد. ویلایی در منطقه شمیرانات و اوشان که به وضوح منطقه را تخریب کرده بود. تحقیقات هم تقریبا کامل بود و هم سازمان حفاظت از محیط‌زیست شمیرانات و هم منابع طبیعی تایید می‌کردند که بخش بزرگی از زمین مورد نظر جزو اراضی ملی است. در  اصل 45 قانون اساسی هم بدون هیچ ابهامی کوه‌ها، رودخانه‌ها، جنگل‌ها و غیره را جزو منابع ملی کشور اعلام کرده است. آنچه اتفاق افتاده هم نیاز به تفسیر زیادی ندارد. این که کوه تراشیده و صاف شده و به جایش ویلایی باشکوه بنا شده. اما نتیجه همه اینها چیست و توجه عمومی و پیگیری‌ها به کجا خواهد رسید؟ احتمالا هیچ کجا! اطلاعات رسمی این است که منابع طبیعی قبلا هم بابت ساخت این ساختمان و نابود شدن بخشی از محیط‌‌زیست هشدار داده‌اند و شکایت کرده‌اند اما رأی به نفع مالک و سازنده ساختمان صادر شده. حالا هم روی رأی اعتراض کرده‌اند و بعید است به جایی برسند، چون در کمال تعجب صاحب‌ملک برای زمینش سند ششدانگ دارد و مو لای درز فعالیت‌هایش نمی‌رود. سند را هم ثبت اسناد صادر کرده که خودش مرجع دعاوی حقوقی است.
این قبیل اتفاقات در اطراف ما استثنا نیست. روال است. این سال‌ها مدام با برج‌هایی مواجه بوده‌ایم که با خشک کردن و نابود کردن باغ‌ها و معدود فضاهای سبز شهری عَلَم شده‌اند و سر به آسمان کشیده‌اند. مردم جمع شده‌اند و طومار نوشته‌اند و پیگیری کرده‌اند، اما معمولا مشخص شده کسی که باید با این تخلفات برخورد کند، یعنی شهرداری، خودش مجوز داده. خودش حکم به تخریب داده و خودش با از بین بردن آخرین نفس‌کش‌های شهر موافقت کرده. در چنین شرایطی مردم باید به کجا شکایت کنند؟ وقتی برگه‌های حقوق نجومی منتشر می‌شود و مثلا مشخص می‌شود عضو هیات‌مدیره یک بانک یا یک شرکت صنعتی صدها میلیون دریافتی دارد، در حالی که بانک مربوطه ورشکسته است و شرکت مزبور میلیاردها تومان بدهی انباشته دارد، به چه کسی می‌توان معترض شد؟ زمانی که می‌گویند همه این حقوق و پرداخت‌ها با تایید مدیران است و همه آنها که باید بدانند می‌دانند. یا شاید بد نباشد از ژن‌های خوب مثال بزنیم. بعد از همه انتقادات و فشارهای افکار عمومی، وقتی می‌بینیم یکی دیگر از آقازاده‌ها بدون هیچ سابقه و تجربه‌ای حکم سنگین می‌گیرد چه حالی پیدا می‌کنید؟ فکر می‌کنید به کجا باید پناه برد؟
واقعیت این است که اینجور وقت‌ها رکن چهارم دموکراسی هم پاسخگو نیست. مطبوعات و رسانه‌ها خیلی که تلاش کنند و کارایی داشته باشند، نقش‌شان این است که دست روی تخلفات و مفاسد بگذارند و نگفته‌ها را به عرصه عمومی بکشانند. بقیه‌اش با نهادهای نظارتی و محاکم است که پیگیری و برخورد کنند. اما وقتی که ویلای شمیرانات رسانه‌ای می‌شود و بعد با این جواب مواجه می‌شویم که سند دارد! چه حرف بیشتری می‌شود زد؟ وقتی فهرست ریخت‌و‌پاش‌ها از بودجه‌های عمومی منتشر می‌شود اما معارضی ندارد و به نظر می‌رسد دستگاه‌های مربوطه ناراضی نیستند، چه کار بیشتری می‌شود کرد؟
بعضی وقت‌ها به جایی می‌رسیم که بگوییم در این شرایط اصلاح و برخورد با فساد نشدنی است، اما دوستان همچنان اصرار دارند بگویند که جای ناامیدی نیست و برای هر مشکل راه‌حلی قانونی وجود دارد. امیدواریم این راه‌حل‌های قانونی بالاخره جایی مسیر را باز کنند. امیدواریم مقابله با فساد و تخلفات چنان شفاف و پرحجم باشد که مردم اطمینان پیدا کنند شرایط بهبود خواهد یافت. امیدواریم تلاش رسانه‌ها مدام به بن‌بست منتهی نشود و سرانجام از جایی این گره تودرتو باز شدن را آغاز کند.
امیدواریم.