روزنامه جهان صنعت
1397/10/02
نگاهی به مصائب زنان در روستاهای محروم خراسان جنوبی
ریحانه جولایی- خبری از آبادی نیست. تا هر کجا که چشم کار میکند بیابان است و درختچههای خشک شده که قرار بود روزگاری جنگل شود. رودخانهها خشک شدهاند و به جای جاده از آن استفاده میشود. محلیها میگویند 20 سالی میشود که باران نیامده و اگر هم آسمان باریده آنقدر کم بوده که فقط زمین را تر کرده است.روستایی خشک با کودکان زیاد
در میان این بیابانها روستاهایی دیده میشوند که زمان زیادی است به خاطر خشکسالی خالی از سکنه شدهاند و کسی دیگر به آن سری نمیزند. روستای چاخو قنبر اما هنوز سکنه خود را از دست نداده است و مردم روستا کنار جای خالی رودخانه زندگی میکنند. روستاهای خراسان جنوبی برخلاف روستاهای شمالی که آنها هم به واسطه خشکسالی خالی شدهاند اما هنوز از زندگی لبریز است. کودکان در کوچههای خاکی بازی میکنند و زنان با لباسهای رنگ و رو رفته و خاکی کناری که نور خورشید تابیده را انتخاب کردهاند و دور هم جمع شدهاند و حرف میزنند. تعداد خانوادههای روستا زیاد نیست و خانههای ساخته شده با چوب و کاهگلی در مرکز تپه تجمع کردهاند. هر گوشه که سر بچرخانی زنی با شکم برآمده راه میرود و کار میکند. بدنهای نحیف از سن کم زنها خبر میدهد اما کودکانی که به دنبالشان راه میروند این واقعیت را نشان میدهند که در انتظار زایمان چندمشان هستند.
فرزندآوری به خاطر یک سال حمایت غذایی
همراه با دختر جوانی شدهام که چند سالی میشود از اداره بهداشت برای رسیدگی به وضعیت زنان باردار به روستاهای اطراف سرکشی میکند. او میگوید زنان این منطقه زیر بار آزمایشهای مرسوم قبل از زایمان نمیروند و ما مجبوریم مرتب به روستاها سرکشی کنیم تا از وجود زنان باردار مطلع شویم. اگر ما به آنها سر نزنیم کسی اطلاعاتی به ما نمیدهد. از طرفی به خاطر ازدواجهای عمدتا فامیلی بچههای معلول یا با بیماریهای خونی و وراثتی از جمله تالاسمی یا بزرگی سر متولد میشوند. این ماما در ادامه بیان میکند: چند سال است که طرح جدیدی در حال اجراست که به زنان باردار و مادرانی که کودک زیر شش سال دارند سبدهای غذایی اهدا میکند. بر اساس این طرح، به مادران باردار برنج، سبزیجات و گوشت تعلق میگیرد تا دوران بارداری و شیردهی به نسبت خوبی را پشت سر بگذارند. زنان باردار از 16 هفتگی شامل این سبد غذایی میشوند. بعد از اینکه مادران باردار با این طرح آشنا شدند شکل جدیدی از مشکلات آغاز شد. مادران زیادی از روی فقر و تنها به این دلیل که حدود یک سال خودشان و فرزندانشان بتوانند غذا بخورند بچهدار میشوند و همین مساله باعث شده تعداد کودکان در این روستاها زیاد باشد و بچهها از سوءتغذیه رنج ببرند. از سوی دیگر بسیاری از مردان به دلیل دین و آموزشهای سنتی، جلوگیری از بارداری را گناه میدانند و چند کودک معلول یا بیمار دارند.
زنان جایگاهی ندارند و سختی میکشند
طاهره از زنانی است که در چاخو قنبر زندگی میکند. 20 سال دارد و بچه دومش را باردار است. پسر اولش به خاطر ازدواج فامیلی تالاسمی دارد و یک سال پیش یکی از فرزندانش را سقط کرده است. این زن یکی از زنانی است که تحت هیچ شرایطی به آزمایشهای پیش از زایمان رضایت نمیدهد چون باور دارد مرگ نوزادش به خاطر این است که آزمایش داده بود. حالا با اینکه میداند ممکن است این بچه هم مثل پسرش بیمار باشد و با مشکل به دنیا بیاید اما حاضر نمیشود به شهر برود و آزمایش بدهد.
زندگی برای طاهره هم سختی خودش را دارد. زن در جوامع سنتی اینچنینی جایگاهی ندارد. زنان از شرایط خود راضی نیستند و پای حرف با غریبهها که میافتد سفره دلشان را باز میکنند. طاهره با آن وضعیت برایمان استکانی چای میآورد و مینشیند کنارمان، تعریف میکند از اینکه زنان باید در روستا همه کارها را بکنند حتی کار مردان بر دوش زنان است، تا تربت میرویم و کار میکنیم، فرش میشوریم، علف باغهای دیگران را میکنیم و بعد مردها با ما دعوا میکنند و پرتوقع هستند.
اینجا بیکاری هم مثل بیآبی بیداد میکند. مردها هیچ کاری برای انجام دادن ندارند و همین باعث میشود به هر بهانهای با زنها دعوا کنند. به مردها هم فشار میآید، خجالت میکشند از اینکه هیچ پولی نداریم. مدت زیادی است که غذا را بدون روغن میخوریم یا حتی پولی نداریم که برویم رب گوجه 20 هزار تومانی بخریم. حتی دیگر پول برای خرید آرد و نان درست کردن هم نداریم. هر کیسه را 40 هزار تومان میخریم و با این تعداد بچه تنها برای یک هفته نان داریم. تمام این موضوعات باعث میشود مردها بداخلاق و کجاخلاق شوند.
زنانگی را با بچهداری نشان میدهند
فاطمه هم با کودک بیمارش روزهایش را سر میکند. دختر 10 ساله او هم که حاصل ازدواج فامیلی است، دیابت دارد و مجبور است انسولین تزریق کند. بقیه بچههای فاطمه هم هر کدام به نوعی بیماری وراثتی دارند با این حال او در آرزوی داشتن یک فرزند، دختر بچه چهارمش را باردار است. او که پیشتر دو بچهاش را در زمان بارداری از دست داده معتقد است زن باید برای شوهرش بچه بیاورد تا زنانگیاش را نشان دهد. شوهر فاطمه 40 ساله است و ناراحتی اعصاب دارد و در ضمن بیکاری هم باری اضافی بر دوش خانواده شده است. شوهر او که کارگر فصلی است و اگر کاری باشد، برای مدتی کوتاه کارگری در معدن با حقوق پایین انجام میدهد. حقوق هر روز کار در معدن 25 هزار تومان است و با این قیمت چیزی برای زندگی باقی نمیماند چون هزینههای اجاره خانه هم به تمام هزینههای آنها اضافه میشود. هزینههای بیمارستان، خورد و خوراک بچهها و نوزاد جدید هم از دغدغههای دیگر این روزهای اوست. شرایط زندگی برای فاطمه آنقدر سخت بوده که بعد از چهار سال دوباره امسال دخترش را به مدرسه فرستاده است.
ناآگاهی، دلیل مشکلات زنان
در همان روستا آوازه مردی پیچیده است که دو زن دارد و با هر دو زن خود زندگی میکند. هر دو زن چهار فرزند دارند و جالب اینجاست که زن دوم با چهار فرزند تازه وارد 19 سالگی شده است. زن جوان اما از اینکه همسر دوم شده دل خوشی ندارد. با این حال همین که سایه مردی بالای سرش دارد خشنود است. در روستاهای خراسان جنوبی وضعیت تمام زنان به این شکل است. سخت، دشوار و طاقتفرسا. نبود امکانات آموزشی باعث شده زنان بیش از سایرین قربانی ناآگاهی باشند و هیچ نهادی هم کار و کمکی برای آموزشهای لازم به آنها نمیکند تا جایی که برای دریافت ماهانه 45 هزار تومان اقدام به فرزندآوری میکنند. آن هم بدون امکانات و پول و مایحتاج لازم برای این فرزندان.
سایر اخبار این روزنامه
رهبری حداقل واریز به صندوق توسعه ملی در بودجه ۹۸ را ۲۰ درصد اعلام کردند
انتقاد تند دادگان از روند واگذاری سرخابیها؛
سیاستهای نمایشی دولت، کارگر و کارفرما را نابود کرد
مردم گرفتار مشکلات اقتصادی
دولت آمریکا تعطیل شد
ترکش تغییرات جوی در بازار کالاهای اساسی
مدیرعامل شرکت مس در جلسه مجمع عمومی فوقالعاده شرکت مس :
سرپرست فصل پنجم بررسیهای باستانشناسی در پاسارگاد خبر داد:
حالا که رسید به صدتا!
ایجاد بستههای اینترنتی بدون دسترسی به اینستاگرام برای عدهای خاص!
ما کی گفتیم که اسراییل را نابود میکنیم؟
مرحله جدید رویارویی تهران- واشنگتن
نگاهی به مصائب زنان در روستاهای محروم خراسان جنوبی
سیاستهای آهسته و پیوسته پولی
دادگاه فدرال آمریکا: فرمان مهاجرتی ترامپ قانونی نیست
حمیدرضا باقریدرمنی «سلطان قیر» اعدام شد
رییس اداره اطلاعات ملی آمریکا:
تکهای از گوشت قربانی برای قربانی نشدن کودکان ایرانی